شناسنامه
درباره طرح‌ها
درباره كتاب‌ها
 
 

سه يادداشت بر « تاريخ سينماي ايران – از آغاز تا 1357»
مؤلف: مسعود مهرابي، ويراستار: جهانبخش نورايي، فهرست نام‌ها: هوشنگ گلمكاني، حروفچيني: شايان (اسفنديار رسولي)، چاپ و صحافي: اطاق چاپ، تيتر‌چيني: قانعي، صفحه آرايي و طراح جلد: م. مهرابي، ليتوگرافي: ع. عليرضايي‌فر، چاپ اول: پاييز 1363، چاپ نهم 1376، جمع تيراژ: 48000 نسخه، 624 صفحه، قطع وزيري.

روايتي آغازين
هر كس روايت خويش را از هر مسأله باز مي‌گويد.

يك كتاب تاريخ (يك مسأله، يك پديده، يك شخص، يك ديار، يك برهه و…) به اشكال گوناگون قابل‌نگارش است: مي‌توان تاريخ و اعداد را باز گفت، وقايع را توصيف كوتاه نمود، وقايع را مبسوط توصيف كرد، تحليل كرد يا نكرد، از ديد موافق يا مخالف به سوژه نگريست، جهان‌بيني و پندار سياسي را در انتخاب و تحليل مسائل دخالت داد يا نداد، صداقت داشت يا نداشت، تاريخ فاتحان نگاشت يا گمشدگان در غبار تاريخ، از خوبان نگاشت يا گمشدگان در غبار تاريخ، از خوبان و خوبي‌ها ياد كرد، يا بدان و زشتي‌ها، از زبان فاتحان نگاشت يا از ديد مغلوبان، از كژراهه‌ها گفت يا صراط‌هاي مستقيم و…
يك كتاب تاريخ مي‌تواند دربرگيرندة همة اين‌ها باشد، يا يكي يا تعدادي. همگي بستگي به راوي دارند: به شخصيت، ديدگاه، سن و تجربه‌اش. مي‌خواهم جسارت كنم و بگويم: همة تاريخ‌نگاري‌ها خوبند، حتي مغرضانه‌ترين‌شان. چرا كه به‌دست خواننده معياري براي قضاوت ديگر آثار و خود مي‌دهند.
هر كسي در هر برهه‌اي، به‌قدر بضاعت و كفايت خويش (سواد، تجربه، شعور) چيزي مي‌نگارد.
مسعود مهرابي، كاريكاتوريست و نويسنده‌اي صاحب‌تجربه است. سينما تحصيل‌كرده است و شوق تحقيق در اين زمينه دارد. او علي‌رغم ادعاي سال‌هاي بسيار ديگران، اولين تاريخ سينماي ايران را پيش‌روي گذاشت. او نگارش اين تاريخ را در زمان دانشجويي‌اش در رشته سينما آغاز و پايان داد.
سال‌هاست كه مي‌شنويم چندين نفر در اين ديار قصد چنين كاري كرده‌اند. فرخ غفاري، از پيش‌كسوتان اين كار، با مقالات مختصر چاپ‌شده در همين زمينه، سال‌ها تاريخ اين سينما رادر چندين جلد براي همكاري تقرير مي‌كرد و او يادداشت‌ها را جمع كرد. اين تاريخ سرنوشتي مبهم پيدا كرد و ديگر تاريخ سينماي او نيست.
تاريخ سينماي ديگر، تحليلي و يكسونگرانه، ولي باارزش وجود دارد، اما همچنان چاپ‌ناشده. بخش‌هايي‌اش را در جنگ‌ها خوانده‌ايم، تاريخ سينماي تهامي‌نژاد. حتي بخش‌هايي از آن را بر فيلم شانزده‌ميلي‌متري آورد. اما خبري از كتابش نيست.
جمال اميد، منتقد و جشنواره‌گردان پرسابقه فيلم هم تك‌نگاري‌هاي تاريخي دربارة آغاز سينماي ايران و شخصيت‌هاي سينمايي و نيز يك فرهنگ فيلم دوجلدي باارزش در اختيار محققين قرار داده است.
در سرتاسر دنيا، شايد، با كمي اغراق، صدها جلد تاريخ سينما نشر شده باشد. چرا؟ هر كس روايت خويش را مي‌گويد. و هريك دربرگيرندة اطلاعاتي و نگاهي، گاه جديد.
مهرابي، در چاپ اين اثر از نقطه‌نظر تاريخي، اولين بود. كتابي است بالنسبه جامع، به‌دور از تنگ‌نظري. اگر به روايت مقدمه چاپ دوم كتابش از تيغ تيز فيلم فارسي‌ها نمي‌ترسيد، در تحليل‌هايش عمقي‌تر و جسورتر هم مي‌بود.
تأمل بايد داشت. چشم به‌راه آثار مشابه از نظر سوژه، بايد ماند. آن‌وقت خود آن كتاب‌ها يكديگر را قضاوت مي‌نمايند. تا تكامل نيز راهي است بس دراز. همت لازم است. مهرابي، شايسته، گام در راهي سخت گذارد و اثر در حد فعلي‌اش كارگشاي بسياري از مشكلات محققان است.

جمال حاج‌آقا محمد ـ پاييز 1366

اداي وظيفه
تأليف و تدوين كتاب‌هاي مرجع در اين آب و خاك، از ديرباز براساس سنتي نانوشته، به دلايلي چند كه در اين مختصر نمي‌گنجد، كاري انفرادي و تك‌نفره بوده است. حال آن‌كه با توجه به تنوع و گستردگي كمي و كيفي اين‌گونه كتاب‌ها، و ماندگاري آن‌ها در قفسه‌هاي كتابخانه‌ها، شايسته‌تر و اصولي‌تر آن است كه گروهي از اهل فن با برنامه‌ريزي دقيق و كار مداوم و هماهنگ به اين مهم بپردازند تا حاصل كار از جوانب مختلف، چه شكلي و چه ماهوي، تا حد امكان بي‌عيب و نقص از كار درآيد.
تاريخ سينماي ايران نيز در شمار كتاب‌هاي مرجع تك‌نفره‌اي است كه با پايمردي تنها مولف آن به زيور طبع آراسته شده است و با توجه به كمبود منابع ــ ونيز در دسترس نبودن آن‌ها ـ خالي از كاستي‌هاي كمي و كيفي نيست. كتاب گسترة وسيعي را در مد نظر دارد و طبيعي است كه در حجمي كوچك و محدود نگنجد. مهرابي تلاش بسياري به عمل آورده تا در تمام زمينه‌هاي مربوط به سينماي مربوط به سينماي ايران اطلاعات ضروري و لازم را به خواننده ارائه دهد و اين كار اگرچه به تنوع و كاربرد كتاب ـ در قياس با كتاب‌هايي از اين‌دست ـ افزوده اما به يكدستي و انسجام آن لطمه وارد آورده است. نمونه‌هايي را برمي‌شمارم: درحالي‌كه اكثر فيلم‌هاي دهه‌هاي بيست‌ و سي تك‌تك مورد بررسي قرار گرفته‌اند درمورد فيلم‌هاي دهة چهل و پنجاه فقط فيلم‌هاي برگزيدة مؤلف به بررسي درآمده‌اند و ساير فيلم‌ها به صورت ليست مشخصات رديف شده‌اند كه همين ليست درمورد فيلم‌هاي دهة پنجاه فقط به نام فيلم و كارگردان آن محدود شده است، درمورد سينماي مستند فقط شرح حال برخي سينماگران ـ و نه همة آنان ـ را مي‌يابيم و درحالي‌كه به عنوان مثال از خسرو سينايي بيش از ديگران نام برده شده (و حتي چهار صفحه از كتاب به نقل‌قولي از او اختصاص يافته) از «مرثية گمشده» او هيچ نامي به‌ميان نيامده است. تاريخچه سينماي مستند تا دهة چهل در ده صفحه و دهه چهل و پنجاه در چند سطر به يك‌باره به دوران انقلاب مي‌رسد و موضوع درز گرفته مي‌شود، از سوي ديگر برخي مباحث ـ مثلاً دوبلاژ ـ در مقايسه با بقية مباحث، صفحات زيادي را به خود اختصاص داده كه مي‌توانست خيلي كوتاه‌تر باشد، و يا بعضي از نقل‌قول‌ها طولاني است و از ايجاز و كم‌گويي و گزيده‌گويي دور مي‌شود. بعضي فيلم‌هاي مطرح سطور بيش‌تري را اشغال كرده‌اند و درمورد بعضي ديگر تنها به ذكر نامي و اشاره‌اي بسنده شده است (پ مثل پليكان، كلاغ، و…) در مورد بعضي فيلم‌ها نوشته‌هاي چند نقدنويس ـ گاهي موافق و مخالف ـ نقل‌شده و در برخي از فيلم‌ها تنها به يك نقد اكتفا شده وچون در پيشگفتار كتاب آمده كه «حضور جاي جاي نقل‌قول‌ها در كتاب، نشان از اهميتي‌ست كه به آن‌ها داده شده است» اين سؤال پيش مي‌آيد كه آيا تنها نقد مهم دربارة فيلم‌هاي مربوطه همين‌ها هستند و آيا نقطه‌نظر مؤلف همسو با نقد موردنظر است و يا تنها به عنوان نمونة نقدآورده شده است، نشر كتاب گاه حالتي ژورناليستي به خود مي‌گيرد (مصاحبه‌ها و…) و گاه شكل كتاب‌هاي مرجع را القا مي‌كند (ليست‌هاي نام و نشان فيلم‌ها، اسامي فيلمنامه‌نويسان، دوبلورها، نويسندگان و…)
اما كتاب، در مجموع، جداي از اين خرده‌گيري‌ها، نشانگر همت و تلاش مولف است كه در شرايطي كه همگي به دشواري‌هاي كار تحقيقي واقفيم و مي‌دانيم كه گام نهادن در اين راه سنگلاخ همتي والا و پشتكاري مردانه مي‌طلبد مجموعه‌اي خواندني ـ و مسلماً ماندني ـ در فرهنگ سينماي اين مرز و بوم از خود به جاي گذاشته است. نمونه‌هايي كه ذكر شد درواقع به مثابة اداي وظيفه‌اي بود كه معتقدم هر علاقه‌مند به كتابي مي‌بايست در ازاي بهره‌اي كه از مطالعه آن مي‌برد مطرح مي‌سازد تا مؤلف با گردآوري آرا و عقايد متفاوت در تكميل ثمره تلاش‌هايش دستي بازتر داشته باشد كه باروري فرهنگ در تبادل آرا و تقابل انديشه‌ها امكان بروز مي‌يابد. به‌علاوه با عنايت به دقت و وسواسي كه از مهرابي سراغ داريم ـ و اين ويژگي را در گردآوري مجموعه جديدش كتابشناسي سينما در ايران هم شاهد بوده‌ايم ـ و به‌رغم شكسته‌نفسي خود او در پايان پيشگفتار كتابش («توان و امكانات صاحب اين قلم بيش‌تر از اين نبوده است») ــ كه درواقع اين‌گونه نيست ـ و با توجه به اين‌كه معتقدم تاريخ سينماي ايران به عنوان كتابي مرجع به احتمال زياد در سال‌هاي آينده نياز به چاپ‌هاي مجدد و تجديد نظرهايي خواهد داشت، يادآوري كاستي‌ها و ناهماهنگي‌ها به تكميل و غناي آن خواهند افزود.
بي‌شك مهرابي اگر امروز مي‌خواست تاريخ سينماي ايران را به‌رشتة تحرير درآورد با توجه به تجربيات و اطلاعاتي كه طي چند سال در مقام يك نويسنده و منتقد و مديرمسئول يك نشرية معتبر سينمايي كسب كرده و امكاناتي كه در اختيار دارد ــ و مي‌تواند در اختيار بگيرد ــ ماحصل كار چيزي مي‌شد متفاوت‌تر و متمايزتر. از اين‌رو چشم به‌راه نسخة تجديدنظرشدة تاريخ سينماي ايران مي‌مانيم.

مجيد مصطفوي ـ پاييز 1366

تاريخ سينماي ايران را دوست دارم
مثل هر علاقه‌مند پيگيري، تاريخ سينماي ايران را دوست دارم و همواره مي‌خواهم گوشه‌هاي ناگفته و نانوشته‌اش را بدانم. سال‌ها بود كه آدم‌هاي مختلف در تدارك نوشتن تاريخچة اين سينما بودند. محمد تهامي‌نژاد، فرخ غفاري و… تكه‌پاره و به‌صورت گه‌گاهي هم چيزهايي ازشان درمي‌آمد اما، هيچكس كاري كارستان نمي‌كرد. تا اين‌كه كتاب مسعود مهرابي درآمد. با همة كم و كسري‌هايش، فكر مي‌كنم درآوردن اين كتاب يكي از شانس‌هاي بزرگ زندگي مؤلف آن است و مي‌تواند مادام به آن ببالد. كتاب براي خوانندة معاصر، گوشه‌هايي از تاريخ عجيب و غريب اين سينما را روشن مي‌كند. اين امتياز كمي نيست. پاره‌اي اسناد و عكس‌هايي هم كه ضميمه شده، واقعاً باارزشند. دستش درد نكند. اما، حالا ديگر و در آستانة چاپ چهارم، كتاب شديداً به يك بازنگري، تصحيح و پالايش نياز دارد. مي‌دانم، هزينة فيلم و زينگ مجدد و… ولي، اينجوري هم، ديگر تكراري مي‌شود. فرضاً در بخش مجموعه‌هاي تلويزيوني، سال ساخت هر مجموعه حتماً بايد ذكر شود. در بخش سينماي آماتور، ذكر نام فيلم‌ها آن هم به‌صورت ناقص، چه لزومي دارد؟ مي‌شود به‌جايش نام اعضا سينماي آزاد و ديگر مراكز را ذكر كرد.
به‌هر صورت، كتاب به‌همين شكل و شمايلش هم كار ارزشمندي است كه براي محققان و تاريخ‌نگاران بعدي، راه‌گشا خواهد بود.

احمد طالبي‌نژاد

سه نقد و بررسي بر « فرهنگ فيلم‌هاي مستند سينماي ايران - از آغاز تا 1375»
مؤلف: مسعود مهرابي، نمونه‌خوان: مژگان محمد، گردآورندة فهرست نام‌ها: محمدرضا باباگلي، ترجمة مقدمه: بهروز توراني، حروفچين و صفحه‌آرا: اسفنديار رسولي، طراح جلد: علي سميعي‌مقدم، طراح متن: م. مهرابي، ليتوگرافي: تنديس، چاپ: صهبا، صحافي: سپند، چاپ اول: 1375، تيراژ: 3000 نسخه، 624 صفحه، قطع وزيري، 1950 تومان، ناشر: دفتر پژوهش‌هاي فرهنگي (از مجموعة منابع فرهنگي ــ سينمايي/ 20).

كاري بزرگ كه به سرانجام رسيد
اين كتاب همچون ديگر آثار مسعود مهرابي (تاريخ سينماي ايران، كتاب‌شناسي سينماي ايران، فرهنگ فيلم‌هاي كودكان و نوجوانان، فرهنگ فيلم‌هاي كوتاه داستاني و پوسترهاي فيلم) از دقت، ظرافت و حوصلة خاص وي برخوردار است و شامل بيش از 1917 عنوان فيلم 16 و 35 ميليمتري كوتاه و بلند مستند است كه از آغاز تا 1375 در ايران ساخته شده است و پيشاپيش پيداست كه گردآوري چنين مجموعه‌اي چه ميزان وقت و انرژي برده است.
در اهميت سينماي مستند همين بس كه سينما با اين شيوة بياني چشم به جهان گشود و به تماشاگر شناسنده شد. از عمر نخستين مستندهاي تاريخ سينما 101 سال و از ساخت اولين مستند سينماي ايران يعني «جشن گل‌ها» 96 سال مي‌گذرد و به اين ترتيب پنج سال پس از ساخت نخستين فيلم تاريخ سينما، دوربين فيلمبرداري به ايران آمده است و كتاب حاضر بي‌آن‌كه قصد تحليل يا بيان نقاط اوج و فرود اين ژانر سينمايي را داشته باشد سير فيلمسازي مستند در اين مرز و بوم را پي گرفته است.
به گفتة مهرابي در مقدمة‌ كتاب، اين مجموعه حاصل 12 سال جست‌وجو و تحقيق ناپيوسته است. پيش از اين، تلاش‌هاي جسته و گريخته‌اي براي معرفي فيلم‌هاي مستند سينماي ايران صورت گرفته بود كه از آن جمله بخشي از كتاب تاريخ سينماي ايران ( تآليف ديگر او) را مي‌توان نام برد. آن فهرست‌ها به دليل عدم دسترسي به منابع معتبر كامل نبود و نياز به چنين فرهنگ مرجعي به‌ويژه جهت بهره‌برداري فيلمسازان مستند و دانشجويان رشتة سينما كاملاً حس مي‌شد. مهرابي مي‌گويد: گفت‌وگو و نامه‌نگاري با فيلمسازان يا عوامل توليد فيلم، تورق مجله‌ها، كتاب‌ها، كاتالوگ جشنواره‌هاي فيلم، جزوه‌ها و هر كف دست كاغذي كه نشاني از فيلمي مستند در برداشت از موارد و منابع مورد كاوش و تحقيق بوده‌اند و حاصل، انبوه برگه از مشخصات فيلم‌ها شد. از نوع تقسيم‌بندي كتاب چنين دريافت مي‌شود كه سينماي مستند ايران دوره‌هاي متفاوتي را پشت‌سر گذاشته است:
1از 1279 تا آغاز كودتاي رضا شاه كه طي آن شاهد ساخت فيلم‌هاي بسيار كوتاه صامت توسط ابراهيم خان عكاسباشي هستيم كه از مراسم سان و رژه در محوطة كاخ و قشون لشكري در دوران مظفرالدين شاه قاجار است. اين مستندها بيشتر حالت گزارشي و ضبط خاطره دارد.
2دوران 20 سالة‌ حكومت رضا شاه كه اغلب مستندهاي اين دوره جنبة تبليغاتي داشته و سهم اصلي متعلق به خان‌بابا معتضدي فيلمبردار مستندساز تحصيلكردة اين دوران بوده. مستندهاي رضاشاه در مجلس مؤسسان، تاجگذاري در كاخ گلستان، شروع به‌كار بناي راه‌آهن و مراسم افتتاح پيشاهنگي از جمله اين فيلم‌ها هستند، در اين دوران كارگرداني نقش مهمي در فيلم‌ها نداشته و شخص فيلمبردار عهده‌دار اين نقش است. در اين سال‌ها، فيلم‌هاي مستند به عنوان پيش‌درآمد فيلم‌هاي سينمايي در سينماها نمايش داده مي‌شد تا تماشاگر شاهد پيشرفت‌هاي ايران در زمينه‌هاي عمراني و فرهنگي باشد.
3اين دوران از جنگ جهاني دوم و به‌ويژه سال 1329 زمان تأسيس سازمان فيلمبرداري دانشگاه سيراكيوز آغاز مي‌شود: گروهي آمريكايي راهي ايران مي‌شوند تا دست به ساختن فيلم‌هاي مستند تبليغي براساس برنامه‌هاي اصل 4 كنند. در اين فيلم‌ها ايران جامعه‌اي عقب‌مانده تصوير مي‌شود كه توسط آمريكايي‌ها آباد مي‌شود. اگرچه اين فيلم‌ها از مضمون‌هاي سلطه‌جويانه برخوردار بودند، اما از نظر تكنيكي در سطحي بودند كه عده‌اي فيلمساز مستندساز ايراني تربيت كرد تا با فرم و قالب مدرن‌تري به ساخت فيلم مستند بپردازند. اين مستندسازان در مركز هنرهاي زيباي كشور مشغول به كار شدند.
در اين سال‌ها، مستندسازي چيزي جز فيلم‌هاي فرمايشي سياسي در جهت موجه نشان دادن برنامه‌هاي رژيم نبود. ضمن اين‌كه اولين مسنتد ماندني ايران يعني موج، مرجان، خارا ساختة ابراهيم گلستان و آلن پندري در اين دوره ساخته شد.
4با انجام به‌اصطلاح رفرم‌هاي سياسي محمدرضا شاه پس از سال 1341 و مدرن شدن هرچه بيشتر جامعه، مستندسازي نيز تحول تازه‌اي يافت و آثار به‌يادماندني ساخته شد كه در واقع پاية مستندسازي جديد ايران محسوب مي‌شود: تخت جمشيد (فريدون رهنما، 1341)، خانه سياه است (فروغ فرخزاد، 41)، گود مقدس (هژير داريوش، 42)، سوزان شقايق (هوشنگ شفتي، 42)، قلعه و بوم سيمين (كامران شيردل، 44)، خانة خدا (رضايي و جلالي‌مقدم، 45)، گره (احمد فاروقي‌قاجار، 45)، تاكسي‌متر (ناصر تقوايي، 46)، جام حسنلو (محمدرضا اصلاني، 46)، گل‌هاي وحشي ايران (نادر ابراهيمي، 48)، شرح‌حال (خسرو سينايي، 48)، پرندگان مهاجر (بهرام ري‌پور، 48)، بادجن (ناصر تقوايي، 48)، سفال (منوچهر طياب، 49)، و يا ضامن آهو (پرويز كيمياوي، 49).
5از آغاز دهة 50 مستندسازي در ايران بازهم هم به تحولات تازه‌تري دست يافت. سرفصل اين فيلم‌ها پ مثل پليكان (پرويز كيمياوي، 51) و اون‌شب كه بارون اومد (كامران شيردل، 52) است كه هردو فيلم را مي‌توان به‌اتفاق بهترين مستندهاي ايران تا پيش از انقلاب نام برد.
6با وقوع انقلاب اسلامي و آزادي‌هاي حاصل از آن در كنار فيلمسازان قديم، مستندسازان جديد پا به اين عرصه گذاشتند و به ساخت مستندهايي پرداختند كه در دوران اختناق امكان آفريدن آن وجود نداشت. مهم‌ترين اين مستندها عبارتند از: براي آزادي (حسين ترابي، 58)، سند زنده (اصغر بيچاره، 58)، خليج فارس، جغرافيايي فقر و غنا (كيومرث پوراحمد، 58)، قضيه شكل اول، شكل دوم (عباس كيارستمي، 58)، كودك و استثمار (محمدرضا اصلاني، 59)، نان بلوچي (ابراهيم مختاري، 59)، جست‌وجو (امير نادري، 59)، از خاك تا خاك (منوچهر مشيري، 59)، حادثة دانشگاه (پرويز نبوي، 59) و كوره‌پزخانه (محمدرضا مقدسيان، 60).
7با وقوع جنگ تحميلي نوع جديدي از مستندسازي كه تا آن تاريخ در ايران بي‌سابقه بود رشد كرد و آن مستندهاي جنگي بود كه فيلمسازان براي ساختن آن‌ها و ضبط حماسه‌هاي گاه تا پاي مرگ و هم‌نفس شدن با دشمن پيش مي‌رفتند: مجموعه روايت فتح (شهيد مرتضي آويني، 59)، پل آزادي (مهدي مدني، 59)، خرمشهر، شهر خون شهر عشق (محمود بهادري، 60)، آبادان شهر مظلوم (محمدرضا اسلاملو، 61)، بكوبيد دهل‌ها (جمال شورجه، 65)، يك روز زندگي با اسراء (مجيد مجيدي، 67)، آقا سعيد (ابراهيم حاتمي‌كيا، 67)، حلبچه رعد دور دست (بزرگمهر رفيعا، 67)، كربلاي 5 (جواد شمقدري، 66)، بخش مهمي از مستندهاي جنگي توسط گروه چهل شاهد به تصوير كشيده شده بود.
8با پايان يافت جنگ تحميلي مستندهايي با هدف بازسازي كشور و سازندگي از يك‌سو و مصائب حاصل از جنگ تحميلي از سوي ديگر ساخته شد: مس (مسعود نوابي، 67)، تبد 2 (كامران شيردل، 69)، شركت الياف، شركت پلاسكو كار (كامران شيردل، 69)، خوش‌آمدي آزاده (ابوالفضل جراح‌زاده، 69)، تكنولوژي سازگار (خسرو سينايي، 73)، تمركز (رخشان بني‌اعتماد، 67)، با دست هنر آينه‌اي ساخته‌ام (بهروز صمدي‌مطلق، 67)، شيشه (فرشاد فداييان، 70)، پناهنده (پيروز كلانتري، 70)، كوره‌هاي آتشي (نادر مقدسي، 67)، بره‌ها در برف به‌دنيا مي‌آيند (فرهاد مهرانفر، 67)، تاراز (فرهاد ورهرام، 67) و…
كتاب داراي مشخصات و خلاصة موضوع هر فيلم است و يافتن جزييات هر فيلم با توجه به فهرست الفبايي آن كار دشواري نيست. پيوست‌هاي چهار گانه، غناي كتاب مهرابي را بيشتر كرده است: پيوست اول شامل فيلم‌هاي ساخته شده توسط گروه سيراكيوز است كه خبرهاي ايران نام داشته و از 1329 تا 38 ساخته شده است. پيوست دوم شامل تصاويري از مستندهاي قديم و جديد ايران است كه بعضي از آن‌ها مانند باد جن و خانه سياه است بسيار ديدني است، پيوست سوم به فهرست موضوعي فيلم‌ها اختصاص دارد كه براي اهل فن بسيار قابل‌استفاده است، چون موضوع‌هاي فيلم‌هاي مستند به 19 عنوان تقسيم شده است: آموزشي، آييني، بوم‌شناسي، تاريخ‌نگاري، تبليغي، پژوهشي، شكل‌گرا، جنگي، سياحت‌گرا، شاعرانه، شرح‌حال، علمي،‌قوم‌نگار، گزارشي، مردم‌شناسي، معترضي، واقعه‌نگار، وضعيت‌نگار و هنرشناسي.
به عنوان مثال فيلم مستند آزار سرخ (غلامحسين طاهري‌دوست، 50) در بخش آييني، فيلم مستند ليله‌القدر (محمدعلي نجفي، 58) در بخش تاريخ‌نگاري، فيلم مستند سياه بهداشت (سال 1343) در بخش تبليغي، فيلم مستند طلوع جدي (احمد فاروقي‌قاجار، 42) در بخش شكل‌گرا، فيلم مستند مرثية حلبچه (عزيزالله حميدنژاد، 67) در بخش فرهنگي، فيلم مستند از اصفهان تا ابرقو (نصيب نصيبي، 49) در بخش سياحتگرا، فيلم‌هاي مستند گبه (مخملباف، 75) و كلوزآپ (كيارستمي، 68) در بخش شاعرانه، فيلم مستند ببراز نامه (حسن تهراني، 48) در بخش شرح‌حال، فيلم‌هاي مستند رقص‌هاي محلي تربت‌جام و تركمن (سهراب شهيدثالث، 49) در بخش قوم‌نگار، فيلم مستند سفر شاه و ثريا به شيراز (شاهرخ گلستان، 31) در بخش گزارشي، فيلم مستند زندگي كويري (محمدرضا مفيدي، 67) در بخش مردم‌شناسي، فيلم مستند ماهي سياه كوچولوي دانا (رضا علامه‌زاده، 59) در بخش مستند معترضي، فيلم مستند آيا جوانان؟ (سهراب شهيدثالث، 50) در بخش مستند وضعيت‌نگار، فيلم‌هاي مستند مسجد جامع، مسجد شاه و مسجد شيخ‌لطف‌الله (منوچهر طياب، 52-48) در بخش هنرشناسي آمده است.
كتاب فرهنگ فيلم‌هاي مستند سينماي ايران در شرايطي چاپ مي‌شود كه سينماي ايران به‌دليل افت اقتصادي جايگاه خود را به عنوان پايگاهي براي انديشه از دست داده و فيلمسازان صاحب‌فكر ترجيح مي‌دهند ذهنيت بصري خود را در سيطرة سينماي مستند جولان بدهند.
مجموعة‌ مستند 52 قسمتي كودكان سرزمين ايران از اين نظر ميدان عملي مناسب براي ذوق‌آزمايي فيلمسازاني بود كه پيش از اين به عنوان سينماگران حرفه‌اي در حيطة فيلم بلند شناخته مي‌شوند ولي اينك به مستندسازي رو آورده بودند ازجمله: سعيد ابراهيمي‌فر، محمدعلي سجادي، مسعود كرامتي، خسرو معصومي، ابراهيم مختاري، كامبوزيا پرتوي، محمد جعفري، علي شاه‌حاتمي و… كتاب فرهنگ فيلم‌هاي مستند سينماي ايران مشوق خوبي براي اين دسته فيلمسازان است تا با ديدن اسامي سينماگران بزرگي چون زنده‌ياد جلال مقدم، كامران شيردل، ناصر تقوايي، خسرو سينايي و… به عنوان مستندساز در ادامة راهي كه با سينماي مستند در پيش گرفته‌اند ترديد نكنند. براي مسعود مهرابي در حركت‌هاي فرهنگي بزرگش گام‌هاي هرچه استوارتر آرزو مي‌كنيم. بدون هيچ تعارف، تدوين چنين كتابي هرچند كه بي‌نقص نيست كاري برزگ بوده كه به سرانجام رسيده است.

محمد جعفري - روزنامة اخبار- سه شنبه 9 ارديبهشت 1376

نتيجه‌ سخت‌كوشي و پايمردي
حالا ديگر مسعود مهرابي با چندين عنوان كتاب معتبر تحقيقي و مرجع، نامي مطرح در زمينة كتاب‌هاي فرهنگي ـ سينمايي به‌شمار مي‌رود. پس از كتاب تاريخ سينماي ايران ـ كه تاكنون چندين‌بار تجديد چاپ شده است ـ مهرابي كتاب‌هاي فرهنگ فيلم‌هاي كودكان و نوجوانان، فرهنگ فيلم‌هاي كوتاه داستاني و دو جلد كتاب‌شناسي سينما در ايران را منتشر كرده است كه همگي جزء مفيدترين كتاب‌هاي مرجع سينمايي در ايران است. او اكنون، با انتشار كتاب فرهنگ فيلم‌هاي مستند سينماي ايران نشان مي‌دهد كه محققي پي‌گير و با وسواس است كه گام به گام، كيفيت تحقيقي كار خود را بهبود مي‌بخشد. كتاب فرهنگ فيلم‌هاي مستند سينماي ايران، در حيطه‌اي گام مي‌گذارد كه در طول تاريخ سينماي ايران كم‌تر مورد توجه قرار گرفته و با كم‌اعتنايي ــ اگر نگوييم بي‌اعتنايي ــ غريبي روبه‌رو بوده است. گرايش مهرابي به ثبت و ضبط تمام مشخصات فيلم‌هاي مستند تاريخ سينماي ايران، هم اقدامي خجسته است و هم كاري گسترده كه ابعاد آن حتي با تورقي ساده نيز نمايان مي‌شود.
كتاب فرهنگ فيلم‌هاي مستند سينماي ايران، كه مشخصات كامل فيلم‌‌هاي مستند را از آغاز پيدايش و حضور اين قالب در ايران تا سال 1375 دربر مي‌گيرد، از بخش‌هاي مختلفي تشكيل شده است. پس از مقدمة نسبتاً مفصل مؤلف در ابتداي كتاب، بخش اصلي كه فهرست فيلم‌هاي مستند است آغاز مي‌شود. سپس چهار پيوست به كتاب افزوده شده كه به‌ترتيب عبارتند از: پيوست اول: «گروه سيراكيوز» و «خبرهاي ايران» پيوست دوم: تصويرها، پيوست سوم: فهرست موضوعي فيلم‌ها و پيوست چهارم: فهرست نام‌ها. مقدمة مؤلف به زبان انگليسي نيز در انتهاي كتاب آمده است. در ثبت فهرست و عناوين فيلم‌ها، جزييات مختلف كار رعايت شده است. هر فيلم (كه به‌ترتيب حروف الفبا رديف شده است) شماره‌اي واحد دارد كه در انتها با عدد 1917 به تعداد فيلم‌ها پي مي‌بريم. به‌جز اين، در فهرست هر كدام، سالِ ساخت فيلم، عنوان‌بندي كامل و خلاصه‌اي از موضوع فيلم ثبت شده است كه درواقع اصلي‌ترين اطلاعاتي است كه مراجعه‌كنندگان به اين فرهنگ بدان نياز دارند. پيوست اول كتاب، دربارة گروه سيراكيوز و خبرهاي ايران است كه اين بخش ترجمة ضميمة كتاب سينما در ايران است كه اين بخش ترجمة ضميمة كتاب سينما در ايران است و در آن فهرست بيش از صد فيلم كه توسط افراد مختلفي كه تحت قرارداد با دانشگاه سيراكيوز فيلم‌هاي مستندي در ايران ساخته‌اند، درج شده است. تاكنون فهرست كامل نام اين فيلم‌ها و سازندگانش به زبان فارسي منتشر نشده است، به‌همين دليل، اين فهرست يكي از فصول مهم و جالب كتاب است كه پي‌گيران و مشتاقان خاصي دارد. در پيوست دوم كه به تصاوير اختصاص يافته است، مهرابي كوشيده از تصاويري استفاده كند كه كم‌تر استفاده شده است، ظاهراً همين مسأله موجب شده عكس‌هاي كم‌تري نيز در كتاب مورد استفاده قرار گيرد. عكس بيش‌تر مي‌توانست جذابيت بيش‌تري به كتاب بدهد، اما به‌هرحال انتخاب خوب عكس‌ها يكي از نكات مثبت آن است. پيوست سوم، بخش مفيدي است با عنوان «فهرست موضوعي فيلم‌ها» كه فيلم‌هاي كتاب را براساس موضوع و ذكر تعداد فيلم‌ها و شمارة درج هر فيلم به خوانندة پي‌گير ارائه مي‌دهد. موضوع‌ها شامل مستند آموزشي، مستند آييني، بوم‌شناسي، تاريخ‌نگاري، تبليغي، پژوهشي، شكل‌گرايي، جنگي، سياحت‌گري، شاعرانه، شرح‌حال، علمي، قوم‌نگاري، گزارشي، مردم‌شناسي، معترض، واقعه‌نگاري، وضعيت‌نگاري و هنرشناسي است. در پيوست چهارم نيز فهرست نام‌ها به‌طور كامل و مشخص آمده است. مهرابي در مقدمة كتابش نوشته است كه اين فرهنگ حاصل دوازده سال جستجو و تحقيق ناپيوسته است، كه همين مسأله خود، نشان‌دهندة ميزان جديت، پايمردي و پي‌گيري او در زمينة تهيه و تدوين چنين كتاب‌هايي با رعايت كيفيت و اطمينان است. در اين مقدمه، سيري از سينماي مستند ايران و دشواري‌هاي مختلفي كه مؤلف در راه تهيه و تدوين چنين كتابي پيش‌رو داشته نيز ارائه‌ شده است كه خواندن آن خالي از لطف نيست. آن‌چه در پايان مي‌ماند، اشاره‌اي است به دفتر پژوهش‌هاي فرهنگي كه با فعاليت‌هاي فرهنگي خود و به‌خصوص در مجموعة غني و مفيد منابع فرهنگي ــ سينمايي گامي بلند و مؤثر در ادبيات سينمايي ايران برداشته و طي زماني نه‌چندان طولاني، توانسته است در اين زمينه به اعتباري درخور دست يابد.


هفته نامة سروش - خرداد 1376

كاري دشوار، اما مفيد
كارِ فرهنگ‌نويسي، و در كل تهية كتاب‌هاي مرجع، به‌همان اندازه كه براي فرهنگ هر ملتي ضروري و بنيادي است؛ در كشور ما كاري است دشوار، پرمرارت و وقت‌گير. بارها گفته و نوشته شده است كه كار تهيه و انتشار مطلوب كتاب‌هاي مرجع با همكاري سيستماتيك چندين «گروه» ورزيده و صرف هزينة كافي امكان‌پذير است. معمولاً در كشور ما يك نفر از سر عشق و دلسوزي، يك‌تنه آستين همت بالا مي‌زند، همة دشواري‌ها را به تنهايي بر دوش مي‌كشد و پس از سال‌ها كوشش و مرارت سرانجام فرهنگي ارائه مي‌دهد؛ كه طبيعي است بي‌نقص هم نباشد. از سوي ديگر ما صاحب يك آرشيو گسترده و شامل نيستيم و هنوز كه هنوز است بسياري آثار سينما در گوشه و كنار خاك مي‌خورند و كم‌تر كسي از آن‌ها آگاهي دارد. و دسترسي به همة اين آرشيوهاي ناقص و پراكنده هم امكان‌پذير نيست.
مؤلف فرهنگ فيلم‌هاي مستند ـ كه به تازگي منتشر شده از پي‌گيران طولاني كار تاريخ سينماي ايران است. و پيش‌تر نيز دربارة فرهنگ سينما كتاب‌هاي زير را به‌چاپ رسانده است: كتاب تاريخ سينماي ايران، كه نخستين اثر معتبر در اين زمينه بود و به چاپ‌هاي متعددي هم رسيده است، كتاب‌شناسي سينما در ايران (در دو جلد)، فرهنگ فيلم‌هاي كودكان و نوجوانان، فرهنگ فيلم‌هاي كوتاه داستاني و پوسترهاي فيلم.
مؤلف در مقدمة كتاب تازه‌اش عنوان مي‌كند كه با سختي و پي‌گيري ـ و طبعاً از سرِ عشق و دلسوزي ـ پي‌گير «هر كف دست كاغذي كه نشاني از فيلمي در بر دارد» بوده، و طبيعي است كه «علي‌رغم جست‌وجو و تحقيق و طي راه‌هاي ممكن» در اين كتاب، برخي از فيلم‌ها از مشخصات كاملي برخوردار نيستند، هرچند كه شمار آن‌ها در قياس با حجم نسبتاً زياد كتاب اندك است؛ ازجمله حذف آثار مستند 8 ميلي‌متري و ويدئويي، كه طبعاً به‌دليل ماهيت مرجعي كتاب مي‌بايست آن‌ها را نيز دربر مي‌گرفت، چه‌بسا كه بعضي آثار مطرح سينماي مستند در اين دو دسته باشند (مثلاً مرتضي و ما، گنگ خواب‌ديده). نكتة بعدي اين‌كه فيلم‌ها براساس حروف الفبا تنظيم شده كه منطقي‌تر آن بود كه برمبناي سال ساخته‌شدن‌شان تنظيم مي‌شدند و در پايان، فهرستي الفبايي به كتاب ضميمه مي‌گرديد. در اين وضعيت اگر كسي بخواهد آثار مستند دهة پنجاه را بداند بايد همة كتاب را ورق بزند و يكي يكي آن‌ها را پيدا كند. پيوست سوم كتاب كه فيلم‌ها را براساس موضوعي فهرست‌بندي كرده، اصلي‌ترين بخش تحليلي كتاب است كه گردآوري آن هم دشوار مي‌نمايد و قطعاً «براي محققان و پژوهش‌گران، جالب‌توجه و كارآمد» است و برمبناي «سليقة نگارنده» تنظيم گرديده است. پيوست اول كتاب هم به آثار توليدشده در ايران توسط يا تحت نظارت گروه دانشگاه سيراكيوز مي‌پردازد و سپس فهرستي از 402 عنوان فيلم خبري 35 م. م. كه توسط USIS توليد شده ارائه مي‌دهد. سينماي مستند پاية سينماي ايران و قديمي‌ترين نوع آن است و درعين‌حال مهجورترين و گمنام‌ترين آثار سينماي ايران را دربر دارد، آثاري كه در كم‌تر جايي از آن‌ها نام و نشاني به‌دست مي‌آيد. چاپ و انتشار اين كتاب با توجه به جاي خالي آثار مستند در عرصة فرهنگي ــ سينمايي، ماية خرسندي است. ثبت 1917 عنوان فيلم مستند اصلي‌ترين نشانة دشواري راهي است كه بيش‌ترش تاريك بوده و مؤلف، آن را با موفقيت پيموده است. حالا اين اثر مي‌تواند مبناي كار بسياري از محققان و سينماگران باشد. مؤلف در مقدمة كتاب نكات ارزشمندي را يادآور شده است. ازجمله اين‌كه تاريخ سينماي ايران تنها پنج سال با تاريخ سينماي جهان فاصله دارد، و اين افتخار را سينماي مستند رقم زده است.

مصطفي جلالي‌فخر - ماهنامة آدينه تير ماه 1376

كتابشناسي سينما در ايران (از آغاز تا 1379)
مؤلف: مسعود مهرابي، فهرست نام‌ها: عليرضا امك‌چي، نمونه‌خوان: پيام يزداني، حروفچيني: شايان (اسفنديار رسولي)، چاپ: نيل، طراح جلد: مديا طرح‌پرداز ( امين نصر)، ليتوگرافي: تنديس، ناشر: دفتر پژوهش‌هاي فرهنگي (با همكاري بنياد سينمايي فارابي). چاپ اول: 1380. رقعي. 3000 نسخه. 560 صفحه. 45000 ريال.

كتابشناسي، چه‌قدر مهم است؟
1 «كتابشناسي» چه‌قدر مهم است؟ اهل پژوهش خوب مي‌دانند كه براي شروع هر پژوهش، پس از انتخاب موضوع و شكل‌گيري زمينه، شناسايي منبع، مرحله‌اي گريزناپذير، و ضرورت كتابشناسي براي تسهيل و توفيق در منبع‌يابي و پژوهش (به‌ويژه از نوع كتابخانه‌اي و علمي) انكارناشدني است. ولي در ادبيات سينمايي ايران، كدام نوشته، خواننده‌اش را به اين گمان نزديك مي‌كند كه پديدآورنده، خميرماية اثرش را با پژوهش ورز داده باشد؟ بنابراين مؤلفاني چون مسعود مهرابي كه زماني «با انگيزه‌اي برآمده از حس فطري انسان در مقابله با تلاش و زوال» دست به تأليف كتاب‌هاي مرجع مي‌زدند، اكنون ديگر تأسف مي‌خورند كه «در جامعة ادبي ما، جز در مواردي انگشت‌شمار، گرايش به اين نوع بهره بردن از كتاب‌هاي مرجع وجود ندارد.» درعين‌حال كم نيستند كساني كه خلاصه‌اي از مدخل‌هاي اين‌گونه آثار را اين‌جا و آن‌جا به‌نام خود چاپ كنند و انگيزه و شوق مؤلفان را براي ادامة فعاليتشان بخشكانند. چنين است كه تأليف جلد سوم كتابشناسي براي مؤلف، اين‌بار چيزي غير از «نوعي وظيفه‌مندي خودساختة همواره باعث دردسر» نيست.

2 انتشار «كتابشناسي سينما» در ايران، سابقه‌اي چندان طولاني ندارد. پنجاه سال پس از انتشار اولين كتاب سينمايي، در سال 1355، به‌ يك‌باره مؤلفان سه كتاب مرجع بر آن شدند تا كتاب يا صفحاتي از كتاب خود را به معرفي كتاب‌هاي سينمايي‌اي اختصاص دهند كه تا آن سال منتشر شده بود. كتابشناسي تئاتر و سينما (شيرين تعاوني)، كم‌تر از پنجاه صفحة بخش دوم را در اختيار نقد، تاريخچه، شرح‌حال، كتاب، نشريه، مقالات گزيده و فيلمنامه‌ها گذاشته بود و كتابنامة سينمايي ايران (1304-1354/ خسرو كريمي) در هفت بخش كتاب‌هايي را كه در زمينة فيلمنامه، سينماگران و فيلمسازان، مباحث تكنيكي دربارة فيلم و سينما، رابطة فيلم و سينما با جامعه و مسائل اجتماعي، تاريخ سينما و مجموعه‌ها منتشر شده بود، معرفي كرد. كتاب بعدي با عنوان نمايشنامه و فيلمنامه در ايران (حميد شعاعي) نيز در كنار 1500 نمايشنامه و كتاب نمايشي كه تا دهم دي 1355 چاپ شده بود، مشخصات تعدادي كتاب سينمايي و فيلمنامه را هم به شكل پراكنده ارائه مي‌داد. امروز به‌نظر نمي‌رسد اين مراجع براي پژوهشگران مثمر ثمر باشد، زيرا در طول شش دهه انتشار كتاب‌هاي سينمايي فقط حدود پانصد عنوان كتاب، كاتالوگ و جزوه منتشر شده است. اگر اين كتابشناسي‌ها همة اين تعداد مدخل را به شيوة مهرابي (يعني با مشخصات و فهرست كامل) معرفي كرده باشند، كه به‌هيچ‌وجه اين‌گونه نيست، اين منابع تازه يك‌سوم كتاب‌هايي را كه تاكنون چاپ شده، معرفي كرده‌اند.
پروندة انتشار كتابشناسي‌هاي سينما تا شهريور 1367 بسته ماند و فقط در سال 1356 كتابشناسي موضوعي رسانه‌هاي همگاني، 8 صفحه را به فهرست موضوعي كتاب و مقالات در زمينة سينما و تئاتر اختصاص داد. البته در سال‌هاي پاياني دهة 1360، به‌همت فيلمخانة ملي ايران و دفتر پژوهش‌هاي فرهنگي سه جلد از «مجموعة منابع فرهنگي سينمايي» با عنوان كتابشناسي سينما، و شش جلد از اين مجموعه با عنوان كتابشناسي نقد فيلم‌هاي ايراني چاپ شد كه در اصل حاوي فهرست مقالات سينمايي بودند و نام‌گذاري آن‌ها ثمرة نوعي كم‌ذوقي در انتخاب عنوان بود.

3 مسعود مهرابي جلد اول كتابشناسي سينما در ايران را كه دربرگيرندة معرفي دقيق كتاب‌هاي منتشرشده در طول شصت سال بود با 496 مدخل در شهريور 67 منتشر كرد و در سال 1370، جلد دوم آن را با 363 مدخل تازه به‌چاپ رساند. پس از آن‌كه علاقه‌مندان جدي كتاب‌هاي سينمايي يك دهه در انتظار جلد سوم كتاب ماندند، و گويا در اين فاصلة نسبتاً طولاني، مهرابي هم منتظر نفر «ديگري» بوده كه براي انتشار جلد سوم پيشقدم شود، بالاخره بازهم خود او مدخل‌هاي جلد سوم را به‌همراه چاپ دوم جلدهاي قبلي به‌طور يك‌جا عرضه كرد. اين كتابشناسي داراي 1509 مدخل است كه مشخصات همة كتاب‌هاي منتشرشده از سال 1306 تا پايان اسفند 1378 را دربر مي‌گيرد. البته با توجه به نمونه‌هايي مانند خانة دوست كجاست (كه هم زيرعنوان «مجموعه‌ها» و هم در «ضميمة بخش فيلمنامه» آمده) و جاودانه‌هاي سينما (كه هم زيرعنوان «كتاب‌هاي مرجع و تاريخ سينما» و هم در «فهرست فيلم» آمده)، رقم واقعي مدخل‌هاي كتاب اندكي كم‌تر است. تعداد اين نوع مدخل‌ها در نسخة فعلي به حداقل رسيده است. همچنين تعدادي از كتاب‌ها، كه در چاپ اول جلدهاي قبلي جايشان خالي بود به نسخة حاضر اضافه شده‌اند. كتاب‌هايي مانند چگونه فيلم داستاني بسازيم، ازدواج كشيش كاتوليك، جشنواره‌اي از فيلم‌هاي تجربي آمريكا، نخستين فيلم‌هاي كوتاه ايراني، هفتة سينماي نوين ايران كه به بخش‌هاي «آموزشي و فني»، «فيلمنامه‌ها» و «جشنواره‌ها» مربوط مي‌شوند. اما تعداد افزوده‌ها در بخش «پراكنده» بيش‌تر است. مدخل‌هايي چون آقاي هالو، آهنگساز گلينكا، امشب در سينما سهيلا، پيدايش سينما، تاريخ سينماي آمريكا، تعرفة قيمت نمايش ماهيانة فيلم‌هاي تبليغاتي در سينماهاي تهران، خلاصة داستان فيلم «ميرزا غالب»، سفري به سرزمين دلاوران، سنگام، صنعت فيلمبرداري شوروي، كانون ملي فيلم، گيتي‌فيلم و نشرية لهستاني افزوده‌هاي اين بخش هستند.
همچنين موارد جزئي‌تر مانند ترتيب الفبايي معرفي دو فيلمنامة مادر كه توسط پودوفكين و مخملباف نوشته شده‌اند اصلاح شده يا علاوه بر تصحيح اطلاعات مربوط به جلد دوم كتاب سينما و مردم، اطلاعات بيش‌تري درمورد چاپ‌هاي متعدد كتاب‌هايي چون اسكار، تاريخ سينماي ايران و درك فيلم به آن‌ها افزوده شده است. در چاپ جديد كتاب‌هاي مربوط به معرفي محصولات 1350 سينماي ايران و فيلم‌هاي سينماي ايران در سال‌هاي 1353 و 1355 از بخش «تاريخ سينما و مرجع» حذف شده و در كنار «فهرست‌هاي فيلم» آورده شده‌اند. و نيز شيوة معرفي مجموعه‌هاي سه‌جلدي، شامل پيدايش و بهره‌برداري، اوانس اوگانيانس: زندگي و سينما، عبدالحسين سپنتا: زندگي و سينما و عبدالحسين سپنتا، فريدون رهنما و فروغ فرخ‌زاد تغيير كرده و هرسه كتاب با عنوان‌هاي كلي‌تر تاريخ سينماي ايران و نام‌آوران سينما در ايران معرفي شده‌اند.

4 دربارة اين‌كه مهرابي از كتاب‌هاي منتشرشده در حد فاصل سال‌هاي 1306 تا دهة 1370، موردي را از قلم انداخته باشد، سخني قطعي نمي‌توان به‌زبان آورد، زيرا اساساً مرجع مطمئني براي فراهم كردن زمينة مقايسه در دسترس نيست. با تورق مراجعي مانند نمايشنامه و فيلمنامه در ايران عناويني مانند تكنيك‌هاي نمايش فيلم، خان‌گل (فيلمنامه)، راز كيهان (فيلمنامه) و دربارة آموزش تئاتر و سينما به‌چشم مي‌خورد كه در اين كتابشناسي نيامده است. حتي اگر وجود خارجي داشتن اين كتاب‌ها محل ترديد نباشد، باز معلوم مي‌شود كه تعداد مدخل‌هاي جاافتادة كتابشناسي در مقطع مورداشاره، از انگشتان يك دست تجاوز نمي‌كند. اما تعدادي از كتاب‌هاي منتشرشده در دهة 1370 بنا به‌دلايل آشكاري از قبيل افزايش بي‌روية آمار كتاب‌هاي سينمايي و توزيع نامناسب و ديرهنگام آن‌ها، به اين كتابشناسي راه نيافته‌اند.
علاوه بر اين، در توضيحات چند مدخل جديد هم كاستي‌هاي مختصري ديده مي‌شود. چاپ دوم كتاب‌هاي رنگ خدا، گفت‌وگو با بازيگران مطرح سينما و گفت‌وگو با بهرام بيضايي، ويرايش جديد بچه‌هاي آسمان و ترجمه و چاپ سوم چه‌گونه فيلمنامه بنويسيم كه همه مربوط به مواردي هستند كه در توضيحات كتاب‌ها مورد اشاره قرار نگرفته‌اند. با توجه به «نفروش» بودن كتاب‌هايي از اين‌دست، براي كاستن از هزينه‌ها، اين‌بار تصوير جلد كتاب‌ها حذف شده است. وجود تصوير كتاب‌ها، كمكي به غناي مطالب مربوط به آن‌ها نمي‌كند، اما وجود تصاوير، شايد اشتياق بيش‌تري را در علاقه‌مندان نسبت به مراجعة متعدد به كتابشناسي ايجاد مي‌كرد.

5 مهرابي در پيشگفتار كتابشناسي از عنوان‌هايي كه به‌نوع با سينما قرابت دارند، يعني «داستان‌هاي فيلم» و «فيلم‌داستان‌ها» ياد كرده كه محتاج كتابشناسي ديگري هستند. بااين‌حال او تعدادي از كتاب‌هاي «فيلم‌داستان» را ـ مانند گربه روي شيرواني داغ، شاهين مالت، شكسپير عاشق، تابستان سفيد، آناستازيا، جومانجي، دنياي گمشده و ئي‌تي ــ در بخش «پراكنده» معرفي كرده است. زير عنوان «فيلمنامه‌ها» نيز چند فيلم‌داستان ازجمله روز استقلال، جنگ ستارگان و يك مرد يك خرس طبقه‌بندي شده‌اند.
همانند دو جلد قبلي كتابشناسي، در نسخة حاضر هم زيرعنوان «ضميمة بخش فيلمنامه» فيلمنامه‌هايي كه در جُنگ‌ها، فصلنامه‌ها، ماهنامه‌ها، هفته‌نامه‌ها و روزنامه‌ها چاپ شده‌اند، گردآوري شده است. شايد هنگام انتشار جلدهاي قبلي كتابشناسي، تعداد نشريات تخصصي سينما و نشريات غيرتخصصي كه به سينما توجه نشان مي‌دادند چنان اندك بود كه كنترل آن‌ها و تكميل اين عنوان چندان دشوار به‌نظر نمي‌رسيد، اما در دهة اخير به‌دليل افزايش نشريه‌هاي سينمايي و توجه گستردة مطبوعات به سينما، اين كار عملي نيست.

6 بدون تعارف، مهرابي در كتابشناسي سينما يكي از جامع‌ترين و دقيق‌ترين طبقه‌بندي‌هاي موضوعي را ارائه داده و كساني كه گاه‌گداري در امر كتاب‌گزاري فعاليت مي‌كنند، اين طبقه‌بندي 9 بخشي را الگوي مناسبي براي كار خود مي‌دانند. اما اهل قلم و جماعت نشر، پيش و پس از آشنايي با اين طبقه‌بندي، خود را به آن مقيد نكرده‌اند. يعني اين كتاب‌گزاران هستند كه بايد تلاش كنند تا كتاب‌هاي مختلف را به‌نحوي در زير يكي از اين عنوان‌ها جاي دهند. مشكل اساسي اين است كه در برخي از كتاب‌ها به بيش از يك موضوع، آن‌هم در حجمي يكسان توجه شده است. مثلاً كتاب همان‌قدر كه «آموزشي و فني» است، وجه «تحليلي و تئوريك» هم دارد. دم‌دستي‌ترين شيوة برخورد با اين مشكل آن بود كه مهرابي از خير اين طبقه‌بندي مي‌گذشت و به‌ترتيب الفبايي در معرفي مدخل‌ها بسنده مي‌كرد و يا در برخي موارد از اين طبقه‌بندي عدول مي‌كرد. اما او به قيمت راه يافتن برخي شبهه‌ها به كتاب، كه منشأ آن فقط وجود سليقه‌هاي گوناگون است، تلاش درخور توجهي را براي رعايت طبقه‌بندي مذكور به‌ثمر رسانده است.

7 كتاب گزارش فستيوال زاگرب زيرعنوان «تاريخ سينما و مرجع» آمده است. غالب كتاب‌ها و كاتالوگ‌هاي جشنواره‌ها مي‌توانند به‌عنوان يك مرجع مورداستفاده قرار گيرند، اما اين‌كه چرا فقط اين كتاب از بخش «جشنواره‌ها» خارج شده، چندان روشن نيست. كتاب‌هاي صد فيلم (پرفروش‌ترين فيلم‌هاي جهان سينما) و آواز در باران (ترانه‌هاي خاطره‌انگيز از فيلم‌هاي به‌يادماندني)، با عنوان‌هاي «فهرست‌هاي فيلم» و «پراكنده» بيگانه نيستند، اما شايد با اندكي اغماض مي‌توانستند زيرعنوان «تاريخ سينما و مرجع» هم قرار گيرند.
اضافه شدن واژة «تحليلي» به‌عنوان كتاب‌هايي مانند تاريخ تحليلي موسيقي فيلم و تاريخ تحليلي سينماي پس از انقلاب (در حضور سينما) تا حدي حضور آن‌ها را در ميان كتاب‌هاي «تحليلي و تئوريك» مقبول جلوه مي‌دهد، درحالي‌كه مهرابي كتاب تاريخ تحليلي سينماي جهان را در بخش «تاريخ سينما و مرجع» طبقه‌بندي كرده است. كتاب سينماي وسترن هم در همين بخش آمده، اما كتاب‌هايي مانند سينماي جنگي، سينماي كمدي و بيان‌فردي، سينماي وحشت، غرش مسلسل و سينماي ورزشي كه به ديگر گونه‌هاي سينمايي مي‌پردازند، به‌دليل ارائة مباحث تئوريك در مورد ژانرها به بخش «تحليلي و تئوريك» راه يافته‌اند. هرچند مهرابي، كتاب‌هاي تحليلي را هم ــ‌ از ديدگاهي شايد ــ‌ كتاب مرجع مي‌داند.
بخش «تاريخ سينما و مرجع» كتاب‌هاي مربوط به سينماي كشورها را هم دربرمي‌گيرد. بنابراين كتاب‌هايي نظير شيلي از مجموعة «سينماي كشورهاي جهان سوم» و تبليغات و سينماي آلمان نازي در اين بخش حضور دارند. اما تعداد ديگري از كتاب‌ها، كه آن‌ها هم حاوي مباحث تحليلي هستند، مانند نظرية انتقادي و سينماي آلمان و فيلم‌سازي در آمريكاي لاتين در بخش «تحليلي و تئوريك» آمده است.

8 كتاب‌هايي كه دربارة يك فيلم منتشر شده‌اند، اگر توسط يك مؤلف پديد آمده باشند در بخش «تحليلي و تئوريك» و اگر نظرهاي افراد مختلف دربارة آن‌ها گردآوري شده باشد، در بخش «مجموعه‌ها» قرار گرفته‌اند. بنابراين كتاب‌هاي طعم گيلاس، آژانس شيشه‌اي و نان و آزادي، در بخش «تحليلي و تئوريك» و كتاب‌هاي دربارة مسافران، دربارة چشمه و سينما در آينة‌ خورشيد زيرعنوان «مجموعه‌ها» ديده مي‌شوند. اما كتاب زمين (الكساندر داوژنكو) كه در بخش «تحليلي و تئوريك» آمده، با توجه به اشغال حجم قابل‌توجهي از صفحات آن به‌وسيلة فيلمنامه (طرح روايتي) فيلم زمين، مي‌توانست در بخش «فيلمنامه‌ها» گنجانده شود. در سال‌هاي اخير غالب فيلمنامه‌هاي ايراني و خارجي، همراه مطالب تحليلي مفصلي منتشر مي‌شوند، ولي اين مسأله موجب نشده كه آن‌ها از زيرعنوان «فيلمنامه‌ها» خارج شوند.
مجموعه كتاب‌هاي آينة جادو كه حاوي مجموعه مقالات سيدمرتضي آويني هستند، از نظر ماهوي تفاوت چنداني با كتاب‌هايي مانند آغازي بر يك پايان، تاريكي‌هاي نوراني و ده فيلم، ده نقد ندارد. اما مهرابي آينة جادو را زيرعنوان «تحليلي و تئوريك» طبقه‌بندي كرده و بقية كتاب‌ها را در بخش «مجموعه‌ها» جاي داده است. همچنين كتاب‌هاي سينماي مستند رومن كارمن و سينماي نيكلاس ري در بخش «تحليلي و تئوريك» ديده مي‌شوند، حال آن‌كه كتاب‌هاي ديگري چون سينماي داوژنكو، سينماي اورسن ولز، سينماي مارتين اسكورسيزي و... كه ساختاري مانند همان كتاب‌ها دارند در بخش «شخصيت‌ها» هستند. يا كتاب هيچكاك در قاب كه از نظر ماهوي تفاوتي با كتاب عناصر ساختاري سينماي هيچكاك ندارد، در بخش «شخصيت‌ها» و كتاب اخير در بخش «تحليلي و تئوريك» حضور دارد. كتاب آخرين تصوير از چارلي هم كه شامل نقد و بررسي شانزده فيلم از آثار هنري اوست در بخش «شخصيت‌ها» قرار دارد، اما كتاب‌هاي مشابه آن مانند هنر والت‌ديزني، سيماي زن در آثار بيضايي و در شبيخون نشابور، جزو كتاب‌هاي «تحليلي و تئوريك» قلمداد شده‌اند.

9 برخي از كتاب‌هاي «شخصيت‌ها» ــ‌ از يك ديدگاه ديگر ـ مي‌توانستند زيرمجموعة ساير بخش‌ها باشند. مرتضي و ما كه دربرگيرندة فيلمنامة اين مستند پوراحمد است، مي‌تواند يك كتاب فيلمنامه هم باشد، هرچند اين كتاب حاوي مقاله‌هاي متعددي دربارة آويني و به‌قلم اوست. اما كتاب يك تجربة ماندگار نيز كه در اين بخش قرار گرفته بيش‌تر دربارة مجموعة تلويزيوني روايت فتح است تا آويني. همچنين به‌نظر مي‌رسد كتاب‌هاي 20 خاطره، 20 هنرمند و اين‌سوي ذهن، آن‌سوي مردمك با ويژگي‌هاي «مجموعه‌ها» نيز بيگانه نيستند.
دربارة نحوة طبقه‌بندي كتاب‌ها موارد جزئي زير نيز درخور توجه است. كاتالوگ محراب (نخستين جشنوارة فيلم‌هاي سوپرهشت) در بخش «مجموعه‌ها» و فهرست فيلم: انقلابي، آموزشي و كارتون و جزوة نخستين فستيوال فيلم تهران، كاتالوگ پنجمين جشنوارة سينماي ايران در شيكاگو، جشنوارة بين‌المللي فيلم‌هاي آموزشي تربيتي رشد (1371) و جشنوارة فيلم سبز به بخش «پراكنده» افزوده شده‌اند. مهرابي هم‌چنين كتاب تام كروز (زندگي و آثار) را در زير اين عنوان آورده، درحالي‌كه ترجمة شهاب شهرزاد از همين كتاب را كه تفاوتي با آن ندارد، به بخش «شخصيت‌ها» راه داده است.
اما آن‌چه در باب طبقه‌بندي كتاب‌ها گفته شد، فقط ناشي از يك اختلاف‌نظر ساده است و ربطي به ارزش‌هاي انكارناپذير كار بزرگ مسعود مهرابي ندارد. مطمئناً فيش‌هاي اين كتابشناسي، براي طبقه‌بندي در اختيار هر مؤلفي قرار گيرد، هرگز نتيجه‌اي همسان نخواهد بود.

اصغر يوسفي‌نژاد- ماهنامة فيلم – خرداد 1381

 


صفحه اصلي  وبلاگ مسعود مهرابي نمايشگاه كتاب ها تماس

© Copyright 2004, Massoud Merabi. All rights reserved.
Powered by ASP-Rider PRO