جستجو در وب‌سایت:


پیوندها:



 چاپ یازدهم کتاب
 "تاریخ سینمای ایران
"
 با ویراست جدید
 و افزوده‌های تازه منتشر شد

 در کتابفروشی‌های
 تهران و شهرستان

 ناشر: نشر نظر

 



 صد و پنج سال اعلان
 و پوستر فيلم در ايران



صد سال اعلان و پوستر فیلم
در ایران

و
بازتاب هایش

 


 لینک تعدادی از مطالب



درباره‌ی محمد قائد
نیم‌پرتره‌ی مردی که
از «آیندگان» هم گذر کرد


بررسی طراحی گرافیک
و مضمون در عنوان‌بندی
فیلم‌های عباس کیارستمی :
پنجره‌ای رو به
جهان شعر



گفت‌وگو با اصغر فرهادی؛
درباره‌ی «فروشنده» و
فکرها و فیلم‌هایش :
... این دوزخ نهفته

گفت‌و‌گو با پرویز پرستویی؛
درباره‌ی بادیگارد و کارنامه‌اش

زندگی با چشمان بسته

گفت‌و‌گو با محمدعلی نجفی
درباره‌ی سریال سربداران
سی‌و‌یک سال بعد از
اولین پخش آن از تلویزیون

گفت‌وگو با مسعود مهرابی
درباره‌ی نقش‌های چندگانه‌ای که

در تاریخ ماهنامه‌ی «فیلم» ایفا کرد
و آن‌هایی که دیگر ایفا نکرد

گفت‌وگو با رخشان بنی‌اعتماد
درباره‌ی قصه‌ها و...:

نمایش هیچ فیلمی خطر ندارد


 
گفت‌و‌گو با بهرام توکلی کارگردان
من دیگو مارادونا هست:

فضای نقدمان مانند فضای
فیلم‌سازی‌مان شوخی‌ست

گفت‌و‌گو با پیمان قاسم‌خانی،
فیلم‌نامه‌نویس سینمای کمدی:
الماس و کرباس

گفت‌و‌گو با اصغر فرهادی
رو خط «گذشته»:

سينما برايم پلكان نيست

گزارش شصتمین دوره‌ی
جشنواره‌ی جهانی سن سباستین:
شصت‌سال كه چيزی نيست...

متن كامل گفت‌و‌گو
با ماهنامه‌ی «مهرنامه»،

به مناسبت
سی‌سالگی ماهنامه فیلم
:
ريشه‌ها

گفت‌و‌گوی ابراهيم حقيقی
با آيدين آغداشلو
درباره‌ی كتاب «صد سال اعلان
و پوستر فيلم در ايران»

گفت‌و‌گو با اصغر فرهادی
نويسنده
و كارگردان
جدایی نادر از سيمين
حقيقت تلخ، مصلحت شيرین
و رستگاری دريغ شده

قسمت اول | قسمت دوم  
قسمت سوم

بررسی كتاب
«پشت دیوار رؤیا»

بيداری رؤياها

كيومرث پوراحمد:
عبور از ديوار رؤياها،
همراه جادوگر قصه‌ها


تكنولوژی ديجيتال
و رفقای ساختار شكن‌اش
سينماي مستند ايران:
پيش‌درآمد


اسناد بی‌بديل
سينمای مستند ايران:
قسمت اول (۱۲۷۹ - ۱۳۲۰)


خانه سیاه است
سینمای مستند ایران:
قسمت دوم (۱۳۵۷ - ۱۳۲۰)


درباره‌ی آیدین آغداشلو:
پل‌ساز دوران ما


سایت ماهنامه فیلم، ملاحظات
و دغدغه‌های دنيای مجازی


گزارش پنجاه‌و‌ششمين دوره‌ي
جشنواره‌ي سن سباستين
(اسپانيا، ۲۰۰۸)
... به‌خاطر گدار عزيز

گفت‌و‌گو با آيدين آغداشلو
درباره‌ی مفهوم و مصداق‌های
سينمای ملی

جای خالی خاطره‌ی بلافاصله

گفت‌و‌گو با مانی حقيقی
به‌مناسبت نمايش كنعان

پرسه در كوچه‌های كنعان

گفت‌و‌گو با محمدعلی طالبی
از شهر موش‌ها تا دیوار

شور و حال گمشده

سين مجله‌ی فيلم،
سينمايی است، نه سياسی


گفت‌و‌گو با رضا میرکریمی
به‌مناسبت نمایش به‌همین سادگی

خيلی ساده، خيلی دشوار

گفت‌و‌گو با بهرام توکلی
به‌مناسبت
 نمایش
پا برهنه در بهشت

پا برهنه در برزخ
 

گمشدگان

گزارش چهل‌ودومین دوره‌ی
جشنواره‌ی کارلووی واری
(جمهوري چك، ۲۰۰۷)

پرسه در قصه‌ها

پرویز فنی‌زاده،
آقای حكمتی و رگبار

نمايشی از اراده‌ی سيزيف

گزارش چهل‌وهفتمین دوره‌ی
جشنواره‌ی تسالونیكی
(یونان) - ۲۰۰۶

پشت ديوار رؤيا

گفت‌وگو با رخشان بنی‌اعتماد 
درباره‌ی
خون بازی

مرثيه برای يك رؤيا

خون‌بازی: شهر گم‌شده

گفت‌وگو با رسول ملاقلی‌پور 
کارگردان
میم مثل مادر

ميم مثل ملاقلی‌پور

گفت‌وگو با ابراهیم حاتمی‌کیا 
درباره‌ی
به‌نام پدر
:

به‌نام آينده

برای ثبت در تاریخ سینمای ایران

یاد و دیدار

گفت‌و گو با جعفر پناهی
گزارش به تاريخ

گفت‌وگو با مرتضی ممیز
خوب شيرين

گزارش/ سفرنامه‌ی
پنجاه‌ و دومین دوره‌ی
جشنواره‌ی سن‌سباستین


گفت‌وگو با بهمن قبادی
 قسمت اول
/ قسمت دوم
 قسمت آخر

گفت‌وگو با عزیزالله حمیدنژاد
 قسمت اول
قسمت دوم
 قسمت سوم

گفت‌و گو با حسین علیزاده
 قسمت اول
قسمت دوم
 قسمت سوم

گفت‌وگو با گلاب آدینه
مهمان مامان را رايگان
بازی كردم


نقطه‌چین، مهران مدیری،
 طنز، تبلیغات و غیره


کدام سینمای کودکان و نوجوانان

جیم جارموش‌ وام‌دار شهید ثالث!

تاریخچه‌ی پیدایش
 کاریکاتور روزنامه‌ای


سینماهای تهران، چهل سال پیش

فیلم‌ شناسی کامل
 سهراب شهید ثالث


ارامنه و سینمای ایران

بی‌حضور صراحی و جام

گفت‌وگو با حمید نعمت‌الله:
مگر روزنه‌ی امیدی هست؟

«شاغلام» نجیب روزگار ما

اولین مجله سینمایی افغانستان

نگاهی به چند فیلم مطرح جهان

گزارش سی‌وهشتمین دوره‌ی
 جشنواره کارلووی واری


نگاهی به فیلم پنج عصر
ساخته‌ی سمیرا مخملباف

چیزهایی از «واقعیت» و «رویا»
برای بیست سالگی ماهنامه‌ی فیلم


بایگانی:
شهريور ۱۳۹۷

۱۵ بهمن ۱۳۹۰

كيومرث پوراحمد: خط سبزي جنون به عالم زد

روزنامه اعتماد

خط سبزی جنون به عالم زد
كيومرث پوراحمد

مسعود مهرابی در حیطه كار و دل‌مشغولی‌اش آدمی كلكسیون‌باز است. به همین دلیل هم هست كه ماهنامه فیلم جدا از این‌كه نشریه‌ای سینمایی است، هرشماره‌اش یك مرجع قابل اعتمـاد هم هست. كتاب‌هایی هم كه تا به حال از مهرابی منتشر شده (تاریخ سینمای ایران، فرهنگ فیلم‌های كودكان و نوجوانان، كتاب شناسی سینمای ایران و...) هر یك مرجعی است كه دل‌باختگان سینما نمی‌توانند آن‌ها را در كتابخانه خود نداشته باشند. و آخرین كار مرجع مسعود مهرابی «صدسال اعلان و پوستر فیلم در ایران» كاری است كارستان كه فقط نوعی جنون می‌تواند سرچشمه گردآوری و به سامان رساندن كاری چنین سترگ باشد، آن هم در سرزمینی كه فراموشی تاریخی یك بیماری مزمن است، به درازای تاریخش و آرشیو و جمع‌آوری و حفاظت از میراث آبا و اجدادی به ویژه در زمینه فرهنگ و هنر و سینما، بیش‌تر به شوخی شبیه است. گران‌قدر‌ترین فیلم‌ها و سریال‌های ما الان كجاست؟ نگاتیو آن‌ها در چه شرایطی نگهداری می‌شود؟ 10، 20، 30 یا 40 سال دیگر آیا رد پایی از این آثار در جایی باقی مانده است؟ چندی پیش «چریكه تارا»ی بهرام بیضایی را می‌دیدم. دو پرده اول فیلم تقریبا رنگ نداشت. پرده اول كه كاملا سیاه بود. از پرده سه و چهار به تدریج رنگ آمد. 
و در این وانفسا مسعود مهرابی 34 سال به هر سوراخ و دخمه‌یی سرك می‌كشد، دوهزار و 600 اعلان و پوستر جمع‌آوری می‌كند تا در نهایت بیش از 600تای آن را در كتابش به ما عرضه كند. مهرابی در آخرین صفحه دیباچه كتابش نوشته است: 
«یكی از روزهای پاییز سال 1358 با دكتر اكبر عالمی به قصد بازبینی فیلم كوتاهی كه از طرح‌هایم ساخته بود (مهرابی كاریكاتوریست و طراح چیره‌دستی هم بود، اما سال‌هاست كه دست به قلم طراحی نبرده) به سالن نمایش استودیو پارس ‌فیلم رفتیم. وسط سرسرای ساختمان، تلی از پوستر فیلم‌های این امپراتوری سقوط كرده، آماده بردن و خمیر كردن بود. 30، 40 پوستری از آن‌جا نصیبم شد.» (پارس‌فیلم در اندازه سینمای ایران روزگاری به راستی یك امپراتوری بود.)
این تصویر مرا به یاد مردان پیر یا پیرنمای خنزر پنزری می‌اندازد كه همیشه گونی بر دوش لابه‌لای زباله‌های شهر پی چیزی می‌گردند. پی‌ نان خشك، یا نایلون و پلاستیك، یا بطری و شیشه و این كار را بابت نان شب‌شان می‌كنند. مسعود مهرابی هم 34 سال پی پوسترهای گمشده فیلم‌های گمشده به هر جا سرك می‌كشد. این پوسترها از نان شب هم برایش واجب‌تر و باارزش‌تر است. این همان وجه جنون‌آمیز قضیه است؛ جنونی از جنس عشق، احساس مسوولیت و حفظ ارزش‌ها. جنونی كه حاصلش عرضه كتابی به سینمادوستان است كه به همراه دیباچه دقیق و كاملش بخش مهمی از تاریخ سینمای ایران و مرجعی گرانقدر برای سینمادوستان و محققان است. و پرواضح است كه مهرابی این كار سترگ را یك‌تنه انجام داده است. كاری كه در كشور‌های دیگر، دولت بودجه و دفتر و دستك و منبع و دستیار و چه و چه در اختیارت می‌گذارد. دمت گرم و سرت خوش باد مسعود مهرابی. همچنین ناشرت آقای محمودرضا بهمن‌پور كه قطعا آدم كمیابی است در این زمانه پیس! 
... جنون مسعود مهرابی همان‌گونه است كه مبتلایانش از پیدایش انسان تاكنون جهان علم و فرهنگ و هنر را پربار كرده‌اند و این كره خاكی را درخور زیستن. در واژه‌نامه دهخدا جنون علاوه بر دیوانگی به معنای شكوفه آوردن گیاه و نیك بالیدن گیاه هم آمده است. این جنون فرخنده‌ات باد مسعود جان و آرزو می‌كنم همیشه مبتلا بمانی!

پنج شنبه، 13 بهمن 1390 - شماره 2321

2 لینک این مطلب


صفحه اصلی  وبلاگ مسعود مهرابی نمایشگاه کتاب‌ها تماس

© Copyright 2004, Massoud Merabi. All rights reserved.
Powered by ASP-Rider PRO