جستجو در وب‌سایت:


پیوندها:



 چاپ یازدهم کتاب
 "تاریخ سینمای ایران
"
 با ویراست جدید
 و افزوده‌های تازه منتشر شد

 در کتابفروشی‌های
 تهران و شهرستان

 ناشر: نشر نظر

 



 صد و پنج سال اعلان
 و پوستر فيلم در ايران



صد سال اعلان و پوستر فیلم
در ایران

و
بازتاب هایش

 


 لینک تعدادی از مطالب



درباره‌ی محمد قائد
نیم‌پرتره‌ی مردی که
از «آیندگان» هم گذر کرد


بررسی طراحی گرافیک
و مضمون در عنوان‌بندی
فیلم‌های عباس کیارستمی :
پنجره‌ای رو به
جهان شعر



گفت‌وگو با اصغر فرهادی؛
درباره‌ی «فروشنده» و
فکرها و فیلم‌هایش :
... این دوزخ نهفته

گفت‌و‌گو با پرویز پرستویی؛
درباره‌ی بادیگارد و کارنامه‌اش

زندگی با چشمان بسته

گفت‌و‌گو با محمدعلی نجفی
درباره‌ی سریال سربداران
سی‌و‌یک سال بعد از
اولین پخش آن از تلویزیون

گفت‌وگو با مسعود مهرابی
درباره‌ی نقش‌های چندگانه‌ای که

در تاریخ ماهنامه‌ی «فیلم» ایفا کرد
و آن‌هایی که دیگر ایفا نکرد

گفت‌وگو با رخشان بنی‌اعتماد
درباره‌ی قصه‌ها و...:

نمایش هیچ فیلمی خطر ندارد


 
گفت‌و‌گو با بهرام توکلی کارگردان
من دیگو مارادونا هست:

فضای نقدمان مانند فضای
فیلم‌سازی‌مان شوخی‌ست

گفت‌و‌گو با پیمان قاسم‌خانی،
فیلم‌نامه‌نویس سینمای کمدی:
الماس و کرباس

گفت‌و‌گو با اصغر فرهادی
رو خط «گذشته»:

سينما برايم پلكان نيست

گزارش شصتمین دوره‌ی
جشنواره‌ی جهانی سن سباستین:
شصت‌سال كه چيزی نيست...

متن كامل گفت‌و‌گو
با ماهنامه‌ی «مهرنامه»،

به مناسبت
سی‌سالگی ماهنامه فیلم
:
ريشه‌ها

گفت‌و‌گوی ابراهيم حقيقی
با آيدين آغداشلو
درباره‌ی كتاب «صد سال اعلان
و پوستر فيلم در ايران»

گفت‌و‌گو با اصغر فرهادی
نويسنده
و كارگردان
جدایی نادر از سيمين
حقيقت تلخ، مصلحت شيرین
و رستگاری دريغ شده

قسمت اول | قسمت دوم  
قسمت سوم

بررسی كتاب
«پشت دیوار رؤیا»

بيداری رؤياها

كيومرث پوراحمد:
عبور از ديوار رؤياها،
همراه جادوگر قصه‌ها


تكنولوژی ديجيتال
و رفقای ساختار شكن‌اش
سينماي مستند ايران:
پيش‌درآمد


اسناد بی‌بديل
سينمای مستند ايران:
قسمت اول (۱۲۷۹ - ۱۳۲۰)


خانه سیاه است
سینمای مستند ایران:
قسمت دوم (۱۳۵۷ - ۱۳۲۰)


درباره‌ی آیدین آغداشلو:
پل‌ساز دوران ما


سایت ماهنامه فیلم، ملاحظات
و دغدغه‌های دنيای مجازی


گزارش پنجاه‌و‌ششمين دوره‌ي
جشنواره‌ي سن سباستين
(اسپانيا، ۲۰۰۸)
... به‌خاطر گدار عزيز

گفت‌و‌گو با آيدين آغداشلو
درباره‌ی مفهوم و مصداق‌های
سينمای ملی

جای خالی خاطره‌ی بلافاصله

گفت‌و‌گو با مانی حقيقی
به‌مناسبت نمايش كنعان

پرسه در كوچه‌های كنعان

گفت‌و‌گو با محمدعلی طالبی
از شهر موش‌ها تا دیوار

شور و حال گمشده

سين مجله‌ی فيلم،
سينمايی است، نه سياسی


گفت‌و‌گو با رضا میرکریمی
به‌مناسبت نمایش به‌همین سادگی

خيلی ساده، خيلی دشوار

گفت‌و‌گو با بهرام توکلی
به‌مناسبت
 نمایش
پا برهنه در بهشت

پا برهنه در برزخ
 

گمشدگان

گزارش چهل‌ودومین دوره‌ی
جشنواره‌ی کارلووی واری
(جمهوري چك، ۲۰۰۷)

پرسه در قصه‌ها

پرویز فنی‌زاده،
آقای حكمتی و رگبار

نمايشی از اراده‌ی سيزيف

گزارش چهل‌وهفتمین دوره‌ی
جشنواره‌ی تسالونیكی
(یونان) - ۲۰۰۶

پشت ديوار رؤيا

گفت‌وگو با رخشان بنی‌اعتماد 
درباره‌ی
خون بازی

مرثيه برای يك رؤيا

خون‌بازی: شهر گم‌شده

گفت‌وگو با رسول ملاقلی‌پور 
کارگردان
میم مثل مادر

ميم مثل ملاقلی‌پور

گفت‌وگو با ابراهیم حاتمی‌کیا 
درباره‌ی
به‌نام پدر
:

به‌نام آينده

برای ثبت در تاریخ سینمای ایران

یاد و دیدار

گفت‌و گو با جعفر پناهی
گزارش به تاريخ

گفت‌وگو با مرتضی ممیز
خوب شيرين

گزارش/ سفرنامه‌ی
پنجاه‌ و دومین دوره‌ی
جشنواره‌ی سن‌سباستین


گفت‌وگو با بهمن قبادی
 قسمت اول
/ قسمت دوم
 قسمت آخر

گفت‌وگو با عزیزالله حمیدنژاد
 قسمت اول
قسمت دوم
 قسمت سوم

گفت‌و گو با حسین علیزاده
 قسمت اول
قسمت دوم
 قسمت سوم

گفت‌وگو با گلاب آدینه
مهمان مامان را رايگان
بازی كردم


نقطه‌چین، مهران مدیری،
 طنز، تبلیغات و غیره


کدام سینمای کودکان و نوجوانان

جیم جارموش‌ وام‌دار شهید ثالث!

تاریخچه‌ی پیدایش
 کاریکاتور روزنامه‌ای


سینماهای تهران، چهل سال پیش

فیلم‌ شناسی کامل
 سهراب شهید ثالث


ارامنه و سینمای ایران

بی‌حضور صراحی و جام

گفت‌وگو با حمید نعمت‌الله:
مگر روزنه‌ی امیدی هست؟

«شاغلام» نجیب روزگار ما

اولین مجله سینمایی افغانستان

نگاهی به چند فیلم مطرح جهان

گزارش سی‌وهشتمین دوره‌ی
 جشنواره کارلووی واری


نگاهی به فیلم پنج عصر
ساخته‌ی سمیرا مخملباف

چیزهایی از «واقعیت» و «رویا»
برای بیست سالگی ماهنامه‌ی فیلم


بایگانی:
شهريور ۱۳۹۷

۱۵ فروردين ۱۳۸۹

پشت دیوار رؤیا (سیاحت‌نامه‌ی جشنواره‌های جهانی فیلم)، منتشر شد






سایت سینمای ما 
تحلیل مسعود مهرابی
از سینمای جشنواره‌ای ایران
و جهان 

"پشت دیوار رؤیا" (سیاحت‌نامه‌ی جشنواره‌های جهانی فیلم) به قلم مسعود مهرابی منتشر شد. این کتاب گزیده‌ای از سفرنامه‌ها و گزارش‌های جشنواره‌های خارجی است که مسعود مهرابی در طول سال‌های گذشته در ماهنامه فیلم منتشر کرده و حالا در یک مجلد همراه با عکس‌های دیدنی و یک مقدمه تحلیلی در باب سینمای جشنواره‌ای ایران پشت ویترین کتاب‌فروشی‌ها آمده است. مقدمه این کتاب حاوی نکات خواندنی زیادی درباره سینمای ایران در عرصه بین‌المللی است:


ديباچه‌ی واقعيت و رويا

افتتاحیه
جشنواره‌های فیلم، چهارراه‌های سینمایی جهان‌اند. و مانند همه‌ی چهارراه‌ها ـ در هر شهر و هر نقطه‌ی جهان ـ شكل و فضا، رنگ‌و‌بو، آوا و آهنگ، طعم و مزه و حال‌وهوای خاص خودشان را دارند. بعضی محل تقاطع خیابان‌های عریض هستند؛ با ساختمان‌هایی مدرن و فروشگاه‌های چندمرتبه كه در آن‌ها كالاهای جوراجور عرضه می‌شود. بعضی به چهارراه‌های محله‌‌های باستانی شهر می‌مانند با سنگفرش‌های قدیمی و بناهایی با هویت تاریخی. و بعضی به چهارراه‌هایی می‌مانند كه در هر سویشان دستفروشان دوره‌گرد و معركه‌گیران بساط كرده‌اند، چنان‌كه نمی‌دانی در كدام موقعیت تاریخی و جغرافیایی و فرهنگی ایستاده‌ای. ولی همه‌ی این چهارراه‌ها یك مشخصه‌ی مشترك و بارز دارند؛ مسیرهایی از شرق و غرب، جنوب و شمال و حتی شمال از شمال غربی، به آن‌ها ختم می‌شود. و بر سر هركدامشان آدم‌هایی در گذرند كه به ضرورت و نیازی در آن‌جا حاضرند؛ نام و نان و رؤیای‌شان از بستر سینما می‌گذرد.

نمای دور: چشم‌انداز
جشنواره‌های فیلم، موهبتی برای جهان سینما هستند. محلی برای تبادل اندیشه‌ها و فرهنگ‌ها و همچنین محلی برای دیدن آثاری نخبه‌گرا كه كم‌تر شانس نمایش عمومی پیدا می‌كنند. بنیان‌گذاران اولیه‌ی جشنواره‌ها در هفت‌هشت دهه‌ی قبل (سال 1932 نخستین جشنواره‌ی جهانی فیلم در ونیز آغاز شد)، صرفاً با این نیت جشنواره‌هایشان را برپا نكردند كه محلی برای دیدن فیلم‌هایی خاص باشد. بلكه غرض‌شان ایجاد فضایی بود برای پاس داشتن سینمای بومی، در مرتبتی دیگر،‌ نوعی گفت‌وگوی فرهنگ‌ها؛ نیتی كه هنوز هم بخشی از علت برقراری بسیاری از جشنواره‌هاست. ولی همپای تحولات سینمایی و انشعابی كه در انگیزه‌های تولید فیلم‌ها اتفاق افتاد و با تقسیم شدن سینما به فیلم‌هایی كاملاً سوداگرانه كه سهم عمده‌ی نمایش عمومی را از آن خود كردند و سینمای هنری همیشه در آستانه‌ی ورشكستگی و حذف كامل، اغلب جشنواره‌های فیلم نیز هدف‌های تازه‌ای را به برنامه‌های پیشین خود افزودند. هدف‌هایی چون حمایت از سینمای متفاوت، بها دادن به فیلم به عنوان هنر، توجه به سینمای كشورهای در حال توسعه، كشف استعدادهای تازه، فراهم كردن زمینه‌های مناسب برای ترویج دیدگاه‌های جدید سینمایی و... در نهایت كشیدن سدی ـ هرچند شكننده ـ در برابر سیل بنیان‌كن سینمای پیش‌پاافتاده و یك‌بارمصرف. از زاویه‌ای دیگر، تا پیش از این تحولات، جشنواره‌ها حكم سینماهایی را داشتند كه مجموعه‌ای از فیلم‌های برگزیده را نمایش می‌دادند و برای تماشاگران هم ـ شاید ـ چندان فرقی نداشت كه به جشنواره بروند یا همان فیلم‌ها را چندی بعد در سینمای محلشان ببینند، اما امروزه جشنواره‌ها مخاطب خاص دارند. مخاطبی عمدتاً نوجو و فرهیخته كه صرفاً برای سرگرم شدن به سینما نمی‌رود.‌ مخاطبی خسته و دل‌زده از سینمای پرزرق‌وبرق و باسمه‌ای.
شاخص‌‌ترین دستاورد جشنواره‌ها، كشف فیلم‌سازانی‌ بوده كه با آثارشان، افق و چشم‌اندازهای تازه‌ای از سینما به دست می‌دهند. نام بسیاری از فیلم‌سازان كشورهای مختلف را می‌شود برشمرد كه وجهه‌ی جهانی‌شان را مدیون جشنواره‌ها هستند. لارس فن‌تریر، برادران كوئن، كوئنتین تارانتینو، استیون سادربرگ، دارن آرونوفسكی، عباس كیارستمی، امیر نادری، جعفر پناهی، بهمن قبادی، رخشان بنی‌اعتماد، محسن مخملباف، و نام‌هایی دیگر. فیلم‌سازانی كه بدون وجود جشنواره‌ها شاید فیلم‌سازانی محلی باقی می‌ماندند. البته فیلم‌ساز محلی و بومی بودن جای دغدغه ندارد. دغدغه آن‌جاست كه بعضی از این فیلم‌سازان قطعاً به خاطر انتخاب مسیری متفاوت از سینمای تجاری و عامه‌پسند، بعد از یكی‌دو فیلم، به خاطر پیدا نكردن سرمایه برای تولید آثارشان، اصلاً از صحنه‌ی فیلم‌سازی حذف می‌شدند.

نمای متوسط: جشنواره‌ی جشنواره‌ها
جشنواره‌های فیلم را می‌توان زیر دو سرفصل عمده دسته‌بندی كرد: یك، جشنواره‌های متكی بر تجارت مثل كن، برلین، ونیز و... كه مهم‌ترین و بزرگ‌ترین جشنواره‌ها در این رده جا می‌گیرند. دو، جشنواره‌های متكی بر مخاطب كه شامل بسیاری از جشنواره‌های جهانی می‌شود: از جیفونی، مانهایم و استكهلم گرفته تا تسالونیكی و استانبول و البته - با ملاحظاتی - جشنواره‌ی فیلم فجر. خصوصیات جشنواره‌های متكی بر تجارت از این قرار است: بودجه‌ی زیاد، گرایش به نمایش افتتاحیه‌ی فیلم‌ها، حضور مهمانان اسم‌و‌رسم‌دار، زرق‌و‌برق و فرش قرمز برای اغلب فیلم‌ها و ستارگانشان، حامیان بزرگ مالی تجاری (شركت‌های چند ملیتی)، بسیار رقابتی بودن، وجه تجاری بسیار پررنگ در بازار فیلم، كارمندان شیك‌و‌پیك و بادی‌گارد، رابطه با استودیوهای هالیوودی، همواره رو به توسعه بودن، و البته، دادن امكانات ناچیز به خیل خبرنگاران نشریه‌های مستقل و یك‌لا قبا (در حد دادن كارت خبرنگاری برای ورود به یكی‌دو سالن سینما.)
از طرفی، ویژگی‌های اصلی جشنواره‌های متكی بر مخاطب از این قرار است: بودجه‌ی كم، گرایش نداشتن به نمایش‌های افتتاحیه‌ی فیلم‌های پر طمطراق، حامیان مالی تجاری محدود (شركت‌های محلی و ملی)، تعداد محدودی مهمان نخبه‌گرا، وجه تجاری كم‌رنگ، كارمندان اندك (اغلب از میان دانشجویان عاشق سینه‌چاك سینما و بدون دریافت دستمزد)، وجه رقابتی ناچیز، عدم سرمایه‌گذاری در فیلم‌ها، انتخاب بیش‌تر فیلم‌ها از میان آثار برتری‌ كه در جشنواره‌های دیگر جایزه گرفته‌اند، رابطه‌ی بسیار محدود با استودیوهای بزرگ فیلم‌سازی، و این‌كه رو به توسعه نیستند و ترجیح می‌دهند بیش‌تر شمایل فرهنگی‌شان را حفظ كنند. در این جشنواره‌ها خبرنگاران ارج‌و‌قرب بیش‌تری دارند و فضا از هر نظر خودمانی‌تر و صمیمانه‌تر است. راحت می‌توان با مدیر جشنواره و فیلم‌سازانی چون ویم وندرس، چن كایگه، الدر شنگلایا، ایشتوان ژابو، مارتین اسكورسیزی و حتی وودی آلنِ مردم‌گریز، دور میزی نشست و گپ زد و رؤیا بافت.
این دسته‌بندی كلی به‌جای خود محفوظ، اما تعدادی از جشنواره‌های جهانی فیلم با داشتن خصوصیاتی ‌از هر دو گروه، جایی در بین این دو دارند. جشنواره‌های سن سباستین، كارلووی ‌واری، تورنتو، مونترال، توكیو، پوسان و لندن از شاخص‌ترین‌شان هستند.
بزرگ‌تر و پرخرج‌تر بودن جشنواره‌ها لزوماً به معنای بهتر بودن‌شان نیست. در واقع هر چه بزرگ‌تر و پرخرج‌تر باشند، تعارض میان هنر و تجارت در آن‌ها شدیدتر و بزرگ‌تر می‌شود. همان‌طور كه اشاره شد، كاركرد اصلی جشنواره‌ها این است كه امكان نمایش و عرضه را برای فیلم‌هایی كه از مجراهای تجاری امكان عرضه ندارند فراهم كنند؛ فیلم‌هایی كه در غیر این صورت احتمالاً به كلی نادیده گرفته خواهند شد. تماشاگران به طور معمول در انتخاب یكی از فیلم‌های روی پرده برای تماشا، كم‌تر ریسك می‌كنند و كم‌تر حاضرند به تماشای فیلم‌های ناشناخته بروند. یكی از خاصیت‌های مفید جشنواره‌ها این است كه ضریب ریسك تماشاگران را بالا می‌برند. مخاطب در جریان جشنواره با كمال میل به تماشای فیلم‌هایی گاه مهجور می‌رود كه در صورت اكران عمومی بعید است به ریسك بلیت خریدن و تماشایش تن دهد. این قضیه یك بعد اقتصادی هم دارد؛ قیمت بلیت در جشنواره‌ها معمولاً ارزان‌تر است.
مسأله‌ی مهمی كه در حال حاضر به كیفیت جشنواره‌ها لطمه زده این است كه در طول سال حدود سی‌چهل‌ فیلم بلند سینمایی غیرتجاری و برجسته كه مناسب نمایش در جشنواره‌ها‌ هستند، ساخته می‌شوند. یعنی از همان فیلم‌هایی كه جشنواره‌ها باید قاعدتاً از آن‌ها حمایت كنند. ولی مشكل این‌جاست كه به دلیل تعدد جشنواره‌ها ( به خصوص در فصل پاییز) و شلوغ بودن تقویم جشنواره‌ای و از آن‌جا كه معمولاً از هر یك از این فیلم‌ها تنها یك نسخه‌ی دارای زیرنویس انگلیسی وجود دارد، یك فیلم در یك زمان تنها در یك جشنواره می‌تواند نمایش داده شود. معمولاً هم صاحبان فیلم مایل‌اند كه فیلم‌شان در هر منطقه‌ی جغرافیایی تنها در یك جشنواره به نمایش درآید. از این‌رو، كار جشنواره‌ها در انتخاب و نمایش فیلم‌های خوب و مناسب سخت می‌شود و مجبورند به جای انتخاب از میان آن سی‌چهل‌ فیلم، اكثر فیلم‌هایشان را از بین آثار متوسط‌ برگزینند.
جشنواره‌ها با همه‌ی حسن‌هایی كه برایشان برشمرده شد، گاهی دچار آفت نیز می‌شوند؛ آفتی كه از آن با عنوان غلط «فیلم جشنواره‌ای» یاد می‌شود. با توجه به افزایش چشم‌گیر و حیرت‌انگیز تعداد جشنواره‌ها به‌نسبت دو دهه قبل كه در این سال‌ها ـ به‌ویژه ـ با گسترش جشنواره‌های موضوعی ـ مثل جشنواره‌ی فیلم‌های ورزشی رم یا جشنواره‌ی پویا‌نمایی تهران ـ تعدادشان را از حدود سیصد به بیش از سه‌هزار رسانده است، «فیلم جشنواره‌ای» ساختن برای «تماشاگر جشنواره‌ای» نه تنها هیچ عیب و ایراد ندارد كه اگر خوب و هنرمندانه باشد، نشان از شناخت سلیقه‌ی مخاطب فرهیخته‌ی جهانی دارد. ولی فیلم‌سازان انگشت‌شماری  در كشورهای دارای سینمای متفاوت و مطرح هستند كه با ساختن فیلم‌هایی گنگ و نامفهوم و اگزوتیك‌نما، با داستان‌هایی جعلی (اگر داستانی در كار باشد) كه انگار در جوامعی از تبار قوم یأجوج و ‌مأجوج می‌گذرند، تصویری غیرواقعی از جهان پیرامونشان به نمایش می‌گذارند. تصاویری اغلب غلط‌انداز كه نه‌تنها مخدوش‌كننده‌ی مفاهیم اصیل آثار معترض فیلم‌سازان راستین است، بلكه بر باور مخاطب نوجو و نخبه‌گرای جشنواره‌ها كه اغلب به دنبال واقعیت و اصالت هنری‌ست هم خدشه‌ای عمیق وارد می‌كند. زیان این‌گونه فیلم‌ها محدود به دو مورد اشاره شده نیست؛ فرصتی طلایی نیز برای كارگزاران سینمای عوامانه و مبتذل فراهم می‌كند تا بهانه‌ی لازم را برای تخطئه كردن و تاختن به سینمای هنری ـ به‌مثابه سینمایی ضد مردم ـ داشته باشند.
«فیلم جشنواره‌ای» عبارت مناسبی در مقام دشنام و برچسب نیست. در هر حرفه و دسته و رسته‌ای، آدم فرصت‌طلب پیدا می‌شود. بدون حضور آن‌ها، جایی از كار معیوب است! از قضا همین آدم‌ها و كارشان گاهی‌ اوقات متر و معیار خوبی هستند برای سنجش عیار آثار هنری و خالقان‌شان.

نمای نزدیك: نمایش‌های ویژه
سابقه‌ی حضور سینمای ایران در جشنواره‌های جهانی به نیم قرن پیش برمی‌گردد،  به سال 1337 كه فیلم شب‌نشینی در جهنم (موشق سروری، ساموئل خاچیكیان) در جشنواره‌ی فیلم برلین به نمایش درآمد. به‌رغم آن‌كه در آن سال‌ها در سینمای ایران محصولی درخور حضور در جشنواره‌های خارجی وجود نداشت ولی در ابتدای دهه‌ی 1340 با فیلم‌هایی چون یك آتش (ابراهیم گلستان، 1337) و خانه سیاه است (فروغ فرخزاد، 1341)، اولین جوایز بین‌المللی نصیب سینمای ایران شد. با آغاز موج نو سینمای ایران در انتهای دهه‌ی 1340، آثار بیش‌تری از سینماگران ایرانی به جشنواره‌ها راه یافت و توجه منتقدان و برگزاركنندگان را برانگیخت؛ فیلم‌هایی كه به خاطر لحن تلخ و فضای سیاه‌شان، به سینمای معترض معروف بودند. بعد از انقلاب، وقفه‌ای در این جریان افتاد، اما از اواخر دهه‌ی 1360، دور تازه‌ای از نمایش فیلم‌های ایرانی در جشنواره‌های جهانی آغاز شد و به‌تدریج چنان شدت گرفت كه كم‌تر جشنواره‌ای بدون حضور فیلمی از ایران برگزار می‌شد (این جریان كم‌و‌بیش ادامه دارد). صدها جایزه‌ی بزرگ و كوچك، معتبر و غیر‌معتبر، دستاورد چنین حضوری طی دو دهه‌ی اخیر است‌.
اگر اولین گزارش جشنواره به‌مفهوم واقعی را از آن دكتر هوشنگ كاوسی بدانیم ـ گزارشی از دهمین جشنواره‌ی فیلم كن (1337) ـ حالا نزدیك به پنج دهه از چاپ گزارش جشنواره‌ها در مطبوعات سینمایی ـ و بعضاً غیرسینمایی ـ ایران می‌گذرد. علت تداوم و بالندگی گزارش‌نویسی از جشنواره‌ها، به دلیل استقبالی‌ست كه بخش وسیعی از خوانندگان نشریه‌ها از آن‌ها كرده و می‌كنند؛ سفر به سرزمین‌های دوردست، مطلع شدن از آخرین رویدادهای هنر هفتم، آشنایی با فیلم‌های جدید و آدم‌های تازه و غوطه خوردن در دنیای خیال‌انگیز و رؤیایی سینما.
با دگرگونی در خط‌مشی جشنواره‌ها، گزارش‌ها نیز از صورت گذشته‌ی خود كه عمدتاً در اطراف بازیگران فیلم‌ها دور می‌زد، خارج و بدل به محملی شدند برای معرفی سینماگران خلاق، فیلم‌های بدیع، مفاهیم نو و اندیشه‌های تازه و بردن آن به میان مردم و شایق كردن‌شان به دیدن آثاری از این دست. از زاویه‌ای دیگر، گزارش جشنواره‌ها ـ سوای پرداختن به حواشی برای جذاب‌تر كردن متن ـ بیانیه‌هایی شدند در وصف و ستایش سینمای پیشتاز. ماهنامه‌ی فیلم طی بیست‌و‌هفت سال گذشته، بیش‌ترین گزارش‌ها را از جشنواره‌های سینمایی سراسر جهان به چاپ رسانده است. در حدی كه بی‌اغراق، تعداد آن‌ها چند برابر كل تعداد گزارش‌هایی از این دست است كه از آغاز تا كنون در همه‌ی نشریه‌های سینمایی و غیرسینمایی چاپ شده است. این گزارش‌ها نه‌تنها سینمای نوشتاری ایران را در این زمینه صاحب سبكی نوین و بدیع كرد، بلكه ضمن آشنا ساختن مخاطبان با آخرین تحولات سینمایی جهان، آن‌ها را با خود به سفرهایی دل‌انگیز و رؤیایی ـ روشن و تابناک و زلال ـ برد.

نمای درشت: سینما حقیقت
سفر به جشنواره‌ها به سادگی امروز نبود؛ مسیری بود سخت‌گذر در سال‌های دور؛ سال‌های جنگ و بی‌بهرگی از موهبت اینترنت. فرایند حضور در جشنواره سه‌ماه پیش از برگزاری خود جشنواره آغاز می‌شد. باید نامه‌ای رسمی با پست سفارشی به مدیر بخش خبرنگاران ارسال می‌شد. دوسه هفته طول می‌كشید تا نامه به‌دستشان برسد. اگر شرایط متفاوت ‌ما را نسبت به دیگر خبرنگاران جهان درك می‌كردند و سریع پاسخ مثبت می‌دادند، دو سه هفته بعد فرم پذیرش به‌دست‌مان می‌رسید (جشنواره‌ها به‌طور معمول یك ماه‌و‌نیم قبل از برگزاری، بخش پذیرش خبرنگاران را فعال می‌كنند.) فرم تكمیل‌شده را همراه عكس برای صادر كردن كارت خبرنگاری باز پس می‌فرستادیم. اگر اداره‌ی پست‌مان لاك‌پشتی عمل نمی‌كرد و به‌موقع می‌برد و می‌آورد، دوسه هفته بعد دعوت‌نامه می‌رسید (دوبار دعوت‌نامه‌ها ـ از جمله دعوت‌نامه‌ی جشنواره‌ی ونیز ـ یك‌ماه پس از پایان جشنواره به دستم رسید!) با رسیدن دعوت‌نامه، ماراتون نفس‌گیر متقاعد كردن و گرفتن ویزا از سفارت‌خانه‌ی كشور مربوطه آغاز می‌شد؛ ایستادن در صف‌های طویل خاكستری، با پوشه‌ای قطور از فرم‌ها و كپی‌های بی‌شمار. گرفتن ویزا پایان كار نبود؛ پروازها اندك بود و پیدا كردن جای خالی در هواپیما دشوار.
نخستین سفر جشنواره‌ای من در خرداد سال 1365 به «جشنواره‌ی جهانی فیلم‌ انیمیشن زاگرب» در یوگسلاوی سابق، سفری بود ادیسه‌وار. پرواز مستقیم به بلگراد وجود نداشت. با ایرا‌ن‌ار تا استانبول رفتم. سه‌ روز ماندم تا بلیت قطاری موسوم به «قطار سراسری اروپا»  را تهیه كنم كه هفته‌ای یك‌بار از استانبول تا میلان در شمال ایتالیا می‌رفت. بیست‌و‌هشت ساعت طول كشید تا قطار به بلگراد برسد. یك‌سال بعد از مرگ تیتو بود و پرچم‌ها هنوز نیمه‌افراشته. از آن‌جا تا زاگرب با اتوبوس شش ساعت در راه بودم، با مسافرانی كه امروز خون‌خواه یك‌دیگرند و... آن‌قدر چیزهای غریب و حادثه‌های عجیب و گاه تلخ دیدم در این سفر كه هنوز هم دستم برای شرح و نوشتنش نمی‌رود. از آن زمان تاكنون به جشنواره‌های بسیاری رفته‌ام، نه به‌سختی آن سال‌ها كه تحمل‌شان ملاط خوبی برای سفرنامه‌هاست.
این كتاب شامل 9 گزارش/ سفرنامه از تعدادی از آن‌هاست كه جز یك مورد (چهل‌ودومین دوره‌ی جشنواره‌ی كارلووی واری)، بقیه پیش از این در ماهنامه‌ی فیلم چاپ شده‌اند.‌ در محتوا و رسم‌الخط آن‌ها دست نبرده‌ام و تنها پاره‌ای از نكته‌ها و اشاره‌ها را كوتاه كرده‌ام. در بعضی از جشنواره‌ها ـ سن سباستین، كارلووی واری، برلین و جیفونی ـ دوسه‌ بار شركت داشته‌ام. هرچند هركدام از گزارش‌های‌‌شان‌ جلوه و جنبه‌ی متفاوتی را دربر می‌گرفت، ولی از هر كدام یكی را كه به‌نظرم ماندگار‌تر بود، برگزیده‌ام. مشكل‌ترین بخش كار، تهیه‌ی عكس‌های گزارش‌های قدیمی بود. بعد از گذشت سال‌ها، تعدادی از آن‌ها كه در مطلب به‌شان اشاره می‌شد و فضا می‌ساخت و حس خاصی ایجاد می‌كرد، از دست رفته بود. آن‌هایی را كه نیافتم به تخیل خواننده واگذار كرده‌ام و برای بعضی از گزارش‌ها، به‌ناچار عكس‌هایی فراهم كردم كه از كیفیت‌شان چندان راضی نیستم، اما خب كاچی به ‌از هیچی. گزارش‌ها به‌عمد برحسب تقدم تاریخ برگزاری‌شان ترتیب نشده‌اند. برایم حس برآمده از هر گزارش (اگر برآید) مقدم بوده است بر دادن اطلاعات. با جا‌به‌جایی آن‌ها سعی كرده‌ام دل خواننده را همراه كنم تا عقلش را. هرچند او خود مختار است براساس سلیقه‌اش، قاعده‌ی این بازی عاطفی را برهم‌ زند و آن‌ها را چنان بخواند كه دوست دارد؛ به‌توالی یا به‌عكس حتی.
هركدام از گزارش/ سفر‌نامه‌‌ها به‌تنهایی، جهانی محدود و محصور از یك جشنواره و فرهنگ و آیین و سرزمین در برهه‌ای از تاریخ ( فروریختن دیوار برلین، جنگ بالكان، صد سالگی سینما، رخدادها یازده سپتامبر...) را به‌نمایش می‌گذارد. در كنار هم اما، جهانی متفاوت و چشم‌اندازی وسیع‌تر و ـ مهم‌تر آن‌كه ـ معنا و مفهومی دیگر حاصل شده است. همین حاصل تازه، حرف تازه، بزرگ‌ترین انگیزه‌ام در بازنشر آن‌هاست. به‌تعبیری، فراهم كردن مجموعه‌ای با عنوان «شمه‌ای از تاریخ دو دهه جشنواره‌های جهان»، برای آیندگان؛ روزگاری كه شاید اثری از برگزاری جشنواره‌های فیلم با راه‌و‌رسم امروزی در جهان باقی نباشد و ما بدویانی نشسته در غار افلاطون تصور شویم!

اختتامیه
جشنواره‌های فیلم نوعی ضیافت‌اند. آن‌چه به این ضیافت شکوه و رونق می‌دهد، فیلم‌هایی است که چون غذاهای سالم و خوش‌طعم و لذیذ، مهمانان را به وجد آورد. فیلم‌هایی که دیدن‌شان، باعث شور و شوق و شعف شود و حال را بس خوش کند. آن‌قدر خوش که بارها در ذهن مز‌مزه‌شان كنیم و از کشف لحظه‌های ناب سینمایی و هنرمندانه‌شان لذت ببریم. آن‌قدر خوش كه اگر مهمان این ضیافتِ چشم‌‌ و ‌دل، منتقد و سینمایی‌نویس باشد، قلم بردارد و با علاقه و شیفتگی درباره‌اش بنویسد تا دیگران را نیز در لذتش شریک کند. مسلماً غرض فقط فیلم‌های شوخ‌وشنگ با داستان‌های پررنگ‌ولعاب و شیرین و سرگرم‌کننده نیست. فیلم‌هایی با مضمون‌های تلخ و سیاه و گزنده و پر آب‌چشم نیز اگر بیانی بدیع و هنرمندانه و ساختاری جذاب و قدرتمند داشته باشند، تأثیر شگرفی برجا خواهند گذاشت، که خود بهتر می‌دانید. در گزارش‌های پیش‌رو، كم نیستند فیلم‌هایی كه از سر شور و شیفتگی و شیدایی درباره‌شان نوشته‌ام، و برعكس! امیدوارم چنین نظر و نگاهی،  دور از سلیقه و طبع و ذائقه‌تان نباشد.
خوش‌آمدید به ضیافت چشم‌ و‌ دل.
                                                                                                  مسعود مهرابی


پشت دیوار رؤیا (سیاحت‌نامه‌ی جشنواره‌های جهانی فیلم)
336 صفحه، قطع وزیری، مصور، چاپ اول: اسفند 1388، تیراژ: 2000 نسخه، بها: 6400 تومان
صفحه‌آرا: علیرضا امك‌چی، نقاش جلد: آیدین آغداشلو، طراح جلد: ابراهیم حقیقی، برگردان مقدمه به انگلیسی: محمد قائد، نمونه‌خوان: جواد قاسمی، چاپ: چاپخانه‌ی زیبا، صحافی: پیكان، حروفچینی: شایان،  لیتوگرافی: سایان گرافیك، شابك 4- 635-328-946-978 
© حق چاپ و نشر این اثر برای نشر پیكان محفوظ است

عرضه در كتاب‌فروشي‌هاي تهران و مراكز استان‌ها
خريد آنلاين (اينترنتي): آدينه بوك www.adinebook.com
و   بخوان داتکام  www.bekhan.com

2 لینک این مطلب


صفحه اصلی  وبلاگ مسعود مهرابی نمایشگاه کتاب‌ها تماس

© Copyright 2004, Massoud Merabi. All rights reserved.
Powered by ASP-Rider PRO