جستجو در وب‌سایت:


پیوندها:



 چاپ یازدهم کتاب
 "تاریخ سینمای ایران
"
 با ویراست جدید
 و افزوده‌های تازه منتشر شد

 در کتابفروشی‌های
 تهران و شهرستان

 ناشر: نشر نظر

 



 صد و پنج سال اعلان
 و پوستر فيلم در ايران



صد سال اعلان و پوستر فیلم
در ایران

و
بازتاب هایش

 


 لینک تعدادی از مطالب



درباره‌ی محمد قائد
نیم‌پرتره‌ی مردی که
از «آیندگان» هم گذر کرد


بررسی طراحی گرافیک
و مضمون در عنوان‌بندی
فیلم‌های عباس کیارستمی :
پنجره‌ای رو به
جهان شعر



گفت‌وگو با اصغر فرهادی؛
درباره‌ی «فروشنده» و
فکرها و فیلم‌هایش :
... این دوزخ نهفته

گفت‌و‌گو با پرویز پرستویی؛
درباره‌ی بادیگارد و کارنامه‌اش

زندگی با چشمان بسته

گفت‌و‌گو با محمدعلی نجفی
درباره‌ی سریال سربداران
سی‌و‌یک سال بعد از
اولین پخش آن از تلویزیون

گفت‌وگو با مسعود مهرابی
درباره‌ی نقش‌های چندگانه‌ای که

در تاریخ ماهنامه‌ی «فیلم» ایفا کرد
و آن‌هایی که دیگر ایفا نکرد

گفت‌وگو با رخشان بنی‌اعتماد
درباره‌ی قصه‌ها و...:

نمایش هیچ فیلمی خطر ندارد


 
گفت‌و‌گو با بهرام توکلی کارگردان
من دیگو مارادونا هست:

فضای نقدمان مانند فضای
فیلم‌سازی‌مان شوخی‌ست

گفت‌و‌گو با پیمان قاسم‌خانی،
فیلم‌نامه‌نویس سینمای کمدی:
الماس و کرباس

گفت‌و‌گو با اصغر فرهادی
رو خط «گذشته»:

سينما برايم پلكان نيست

گزارش شصتمین دوره‌ی
جشنواره‌ی جهانی سن سباستین:
شصت‌سال كه چيزی نيست...

متن كامل گفت‌و‌گو
با ماهنامه‌ی «مهرنامه»،

به مناسبت
سی‌سالگی ماهنامه فیلم
:
ريشه‌ها

گفت‌و‌گوی ابراهيم حقيقی
با آيدين آغداشلو
درباره‌ی كتاب «صد سال اعلان
و پوستر فيلم در ايران»

گفت‌و‌گو با اصغر فرهادی
نويسنده
و كارگردان
جدایی نادر از سيمين
حقيقت تلخ، مصلحت شيرین
و رستگاری دريغ شده

قسمت اول | قسمت دوم  
قسمت سوم

بررسی كتاب
«پشت دیوار رؤیا»

بيداری رؤياها

كيومرث پوراحمد:
عبور از ديوار رؤياها،
همراه جادوگر قصه‌ها


تكنولوژی ديجيتال
و رفقای ساختار شكن‌اش
سينماي مستند ايران:
پيش‌درآمد


اسناد بی‌بديل
سينمای مستند ايران:
قسمت اول (۱۲۷۹ - ۱۳۲۰)


خانه سیاه است
سینمای مستند ایران:
قسمت دوم (۱۳۵۷ - ۱۳۲۰)


درباره‌ی آیدین آغداشلو:
پل‌ساز دوران ما


سایت ماهنامه فیلم، ملاحظات
و دغدغه‌های دنيای مجازی


گزارش پنجاه‌و‌ششمين دوره‌ي
جشنواره‌ي سن سباستين
(اسپانيا، ۲۰۰۸)
... به‌خاطر گدار عزيز

گفت‌و‌گو با آيدين آغداشلو
درباره‌ی مفهوم و مصداق‌های
سينمای ملی

جای خالی خاطره‌ی بلافاصله

گفت‌و‌گو با مانی حقيقی
به‌مناسبت نمايش كنعان

پرسه در كوچه‌های كنعان

گفت‌و‌گو با محمدعلی طالبی
از شهر موش‌ها تا دیوار

شور و حال گمشده

سين مجله‌ی فيلم،
سينمايی است، نه سياسی


گفت‌و‌گو با رضا میرکریمی
به‌مناسبت نمایش به‌همین سادگی

خيلی ساده، خيلی دشوار

گفت‌و‌گو با بهرام توکلی
به‌مناسبت
 نمایش
پا برهنه در بهشت

پا برهنه در برزخ
 

گمشدگان

گزارش چهل‌ودومین دوره‌ی
جشنواره‌ی کارلووی واری
(جمهوري چك، ۲۰۰۷)

پرسه در قصه‌ها

پرویز فنی‌زاده،
آقای حكمتی و رگبار

نمايشی از اراده‌ی سيزيف

گزارش چهل‌وهفتمین دوره‌ی
جشنواره‌ی تسالونیكی
(یونان) - ۲۰۰۶

پشت ديوار رؤيا

گفت‌وگو با رخشان بنی‌اعتماد 
درباره‌ی
خون بازی

مرثيه برای يك رؤيا

خون‌بازی: شهر گم‌شده

گفت‌وگو با رسول ملاقلی‌پور 
کارگردان
میم مثل مادر

ميم مثل ملاقلی‌پور

گفت‌وگو با ابراهیم حاتمی‌کیا 
درباره‌ی
به‌نام پدر
:

به‌نام آينده

برای ثبت در تاریخ سینمای ایران

یاد و دیدار

گفت‌و گو با جعفر پناهی
گزارش به تاريخ

گفت‌وگو با مرتضی ممیز
خوب شيرين

گزارش/ سفرنامه‌ی
پنجاه‌ و دومین دوره‌ی
جشنواره‌ی سن‌سباستین


گفت‌وگو با بهمن قبادی
 قسمت اول
/ قسمت دوم
 قسمت آخر

گفت‌وگو با عزیزالله حمیدنژاد
 قسمت اول
قسمت دوم
 قسمت سوم

گفت‌و گو با حسین علیزاده
 قسمت اول
قسمت دوم
 قسمت سوم

گفت‌وگو با گلاب آدینه
مهمان مامان را رايگان
بازی كردم


نقطه‌چین، مهران مدیری،
 طنز، تبلیغات و غیره


کدام سینمای کودکان و نوجوانان

جیم جارموش‌ وام‌دار شهید ثالث!

تاریخچه‌ی پیدایش
 کاریکاتور روزنامه‌ای


سینماهای تهران، چهل سال پیش

فیلم‌ شناسی کامل
 سهراب شهید ثالث


ارامنه و سینمای ایران

بی‌حضور صراحی و جام

گفت‌وگو با حمید نعمت‌الله:
مگر روزنه‌ی امیدی هست؟

«شاغلام» نجیب روزگار ما

اولین مجله سینمایی افغانستان

نگاهی به چند فیلم مطرح جهان

گزارش سی‌وهشتمین دوره‌ی
 جشنواره کارلووی واری


نگاهی به فیلم پنج عصر
ساخته‌ی سمیرا مخملباف

چیزهایی از «واقعیت» و «رویا»
برای بیست سالگی ماهنامه‌ی فیلم


بایگانی:
شهريور ۱۳۹۷

۱۹ شهريور ۱۳۸۸

شماره‌ 399 ماهنامه‌ فیلم - ویژه‌ی روز ملی سینما (21 شهريور 1388)

روی جلد: تصویر مشهور آنتونیو ریچی در"دزد دوچرخه"، به عنوان سمبل آشنای درماندگی، یك تعبیر گویای سینمایی از وضعیت فیلم‌سازانی كه موضوع بحث این شماره‌اند

فهرست مطالب


فیلم‌های به نمایش درنیامده‌ی
یك دهه
صف طویل خاكستری:
مقدمه‌ای بر فیلم‌های ده سال گذشته، كه رنگ پرده را ندیدند
مدافع قانون حفظ تعادل: گفت‌وگو با محمود اربابی مدیركل اداره‌ی ارزشیابی و نظارت
چرا باید برای فیلم‌های بی‌مخاطب مخاطب‌سازی كرد؟: ملاحظاتی درباره‌ی فیلم‌هایی كه نمایش داده نمی‌شوند  فقط یك بار زندگی می‌كنیم: مسیری كه پیموده‌ایم...
مافیای اكران: در توضیح وضعیت اكران و فیلم‌های بی‌اكران
آفتاب بر همه یكسان نمی‌تابد: میزگردی با حضور علیرضا امینی، عباس رافعی، سامان سالور، عبدالرضا كاهانی و نیكی كریمی
ساكنان سرزمین سكوت: یادداشت‌ها و مقاله‌های كارگردانان: مصطفی آل‌احمد، عباس احمدی‌مطلق، علیرضا رسولی‌نژاد، امیرشهاب رضویان، علی شاه‌حاتمی، ابوالقاسم طالبی، علی عطشانی، امین فرج‌پور، ابراهیم فروزش، حسین قناعت، عبدالرسول گلبن‌حقیقی، خسرو معصومی، فرزاد مؤتمن، فرهاد مهرانفر، مزدك میرعابدینی، نقی نعمتی، حسن یكتاپناه.
از روبه‌رو شدن با مخاطب ایرانی فرار نمی‌كنیم: گفت‌وگو با غلامرضا رمضانی از ركوردداران بی‌اكران!
از سلیقه‌های ممیزی تا بی‌تفاوتی تهیه‌كننده: چند نكته در مورد فیلم‌های به نمایش درنیامده
چند كیلو فیلم مستقل می‌خواهی؟!: وضعیت سینمای مستقل جهان در روزگار نو
فیلم مستقل، پول مستقل!: گفت‌وگو با بهمن فرمان‌آرا درباره‌ی پخش و نمایش فیلم‌های مستقل در آمریكای شمالی
پوست موز!: شبكه‌ی نمایش خانگی به جای اكران
سلام بی‌پاسخ: آینده‌ی مبهم نمایش عمومی فیلم‌های كوتاه و مستند
از میان خاكستر: نگاهی به چند فیلم شاخص فهرست خاكستری: آتشكار، آفساید، صحنه‌های خارجی، شبانه، سفر مردان خاكستری، سفر به هیدالو، ستاره بود، رأی باز، خواب تلخ، چند كیلو خرما برای مراسم تدفین، تنها دو بار زندگی می‌كنیم، تك‌درخت‌ها، بیگانگان، بیدار شو آرزو، باز هم سیب داری؟، آن سه، آن جا، كارگران مشغول كارند، ناف، نامه‌های باد، یادداشت بر زمین، یك شب. و نقدهایی خارجی بر برخی از این آثار.
مدار صفر درجه: میزگردی با حضور ایرج تقی‌پور، سیدجمال ساداتیان، علی سرتیپی، محمدمهدی عسكرپور، امیرحسین علم‌الهدی، مهدی كرم‌پور و سیدضیا هاشمی.
در واقع مدام با خودم دعوا می‌كنم!: گفت‌وگو با حمید فرخ‌نژاد كه چهار فیلم نمایش داده‌نشده به عنوان بازیگر دارد و یك فیلم به عنوان كارگردان.
این روزها حالم خوب نیست: رضا كیانیان درباره‌ی فیلم‌های نمایش داده‌نشده‌اش
فرهنگ خاكستری: مشخصات دویست فیلم اكران نشده‌ی یك دهه‌ی اخیر به همراه توضیح‌های محمود اربابی درباره‌ی تك‌تك آن‌ها و حرف‌های كارگردانان برخی از فیلم‌ها.

همكاران این شماره: محسن آزرم، علی افتخاری، محمد باغبانی، محسن بیگ‌آقا، امیر پوریا، مصطفی جلالی‌فخر، آرش خوش‌خو، مهرزاد دانش، شاهرخ دولكو، شهزاد رحمتی، شاهین شجری‌كهن، آنتونیا شركا، روبرت صافاریان، منصور ضابطیان، جواد طوسی، الهام طهماسبی، بهزاد عشقی، شاپور عظیمی، سمیه علی‌پور، رضا كاظمی، كیوان كثیریان، رضا كیانیان، سعید مروتی، اصغر نعیمی، جهانبخش نورایی، یاشار نورایی، پرویز نوری، محدثه واعظی‌پور، هوشمند هنركار. صفحه‌آرا و طراح جلد: علی‌رضا امك‌چی


چشم انداز ۳۹۹

فیلم‌هایی كه در این ده سال، رنگ پرده را ندیدند: صف طویل خاكستری
سعید قطبی‌زاده:
تا زمانی كه آدم بیرون گود نشسته، برای خودش تصوراتی دارد. مثلاً با خودش می‌گوید چرا باید حدود دویست فیلم طی این ده سال معطل اكران بمانند؟ سپس با یك محاسبه‌ی ساده، هزینه‌ی تولید این فیلم‌ها به ذهن می‌آید و زیانی كه متوجه سازندگان‌شان شده و سال‌هایی كه از ركود سرمایه‌ی آنان می‌گذرد. از خود می‌پرسیم با این شكست تجاری، چه‌گونه است كه تهیه‌كنندگان به كارشان ادامه می‌دهند و خم به ابرو نمی‌آورند؟ آیا آن‌ها سرمایه‌گذاران فیلم‌ها هم هستند كه دل‌سوز اكران آن‌ها باشند و اگر این گونه نیست، آیا دست سرمایه‌گذار برای اعتراض به این وضعیت باز است؟
به‌رنگ ارغواناین البته زیانی است كه می‌شود محاسبه كرد و به رقمی رسید، اما زیان فرهنگی نمایش داده نشدن تعدادی از این فیلم‌ها، و محروم شدن سینمای ایران از ظرفیت‌های موجود در آن‌ها، و بازتاب‌های روانی آن در سازندگان فیلم‌ها، قابل محاسبه نیست و به عدد و رقم نمی‌شود تبدیلش كرد. این مهم‌ترین انگیزه‌ی ما برای تبدیل كردن موضوع به پرونده‌ای با این حجم به مناسبت «روز ملی سینما» است كه این بار، تمامی ظرفیت یك شماره‌ی ویژه را اشغال كرده است. از سوی دیگر، با دیدن تعدادی از این فیلم‌ها، سعی می‌كنیم در تحلیل شخصی‌مان رعایت انصاف را بكنیم؛ آیا الزامی به اكران عمومی تعدادی از این فیلم‌ها وجود دارد؟ مثلاً فیلمی كه با دوربین ویدئویی ساخته شده و چیزی است در حد یك تمرین فیلم‌سازی، با بازیگران ناشناس و ضعف‌های فراوان در قصه و اجرا، در صورت نمایش، با چه واكنش‌هایی قرارست روبه‌رو شود؟ با تماشای چنین فیلم‌هایی در سینما، از خود نمی‌پرسیم كه آیا معیاری برای انتخاب فیلم‌ها برای عرضه‌ی عمومی وجود دارد یا هر كس هر چیزی را كه ساخت باید نمایش داد؟
مبنای این پرونده را فیلم‌های دهه‌ی اخیر قرار دادیم كه اگر می‌خواستیم به سال‌های قبل‌تر هم برویم، حجم این شماره شاید به دوبرابر می‌رسید؛ ضمن این‌كه برای یك بررسی آسیب‌شناسانه، فیلم‌های همین دهه‌ی اخیر هم كافی است. به‌خصوص كه مناسبات و دلایل نمایش داده نشدن فیلم‌ها در دهه‌ی اخیر، با دهه‌های پیش از آن، متفاوت است. از تلاش‌های دوستان نزدیك و دور كه در شرایط خاص ماه‌های اخیر، قول و قرارشان را فراموش نكردند، سپاسگزاریم. ما به امید زنده‌ایم و یكی از امیدهای‌مان، روشن شدن تكلیف نمایش فیلم‌هایی است كه اگر چه دیده نشده‌اند اما هرگز نجزيره آهنيمی‌توان نادیده‌شان گرفت. امیدواریم انتشار این شماره و بحث‌های مطرح‌شده در آن، بتواند اندك تأثیری در وضعیت این گونه فیلم‌ها بگذارد؛ فیلم‌هایی كه برخی از آن‌ها می‌توانند جزو ذخایر فرهنگی ما و مایه‌ی اعتبار بیش‌تر سینمای ایران باشند.

محمود اربابی: ما برنامه‌ریزی داریم اما گاهی تقاضا بیش‌تر است. ضمن این كه همه‌ی فیلم‌ها نمی‌توانند اكران شوند. برای اكران ساخته می‌شوند اما ممكن است ضعیف از كار دربیایند. امكان ندارد كه 100 فیلم تولید شده، اكران بشوند. ما هر سال به طور متوسط 100 تا پروانه‌ی ساخت داده‌ایم. در میان این‌ها هم علیرضا سجادپور بوده هم بهرام بیضایی. هیچ كارگردان یا تهیه‌كننده‌ای نیست كه بگوید به من پروانه‌ی ساخت نداده‌اند. فضا را برای هیچ فیلم‌سازی محدود نكرده‌ایم. 20 تا از این 100 تا اصلاً ساخته نمی‌شوند و 60 تا از آن‌ها به سال می‌رسند و 20 تای باقی‌مانده می‌مانند برای سال بعد. در میان این 60 تا فیلم‌هایی را داریم كه طبق تعریف ما از ابتذال، اصلاً غیر قابل نمایش‌اند. ابتذال دو گونه است؛ نوع اول فیلم‌هایی‌اند كه از فرط گرایش به مخاطب به سطحی‌نگری و لودگی می‌افتند و نوع دوم فیلم‌هایی‌اند كه از فرط روشنفكرنمایی و ادایی بودن ضدمخاطب‌اند. هر دو مبتذل‌اند.

شبانهامید بنكدار، كیوان علی‌محمدی: حرف زدن درباره‌ی یك فیلم اكران‌نشده، حرف زدن درباره‌ی یك كودك نارس به‌دنیانیامده است. حرف زدن درباره‌ی یك عشق هنوز شكل‌نگرفته... هیچ‌كس نمی‌تواند بفهمد نگرانی یك مادر برای كودكی كه هنوز نیست چه مفهومی دارد. آن‌چه بر فیلم شبانه گذشت بیش‌تر به خوابی گنگ و بی‌تعبیر می‌ماند. از این رو آن‌كه می‌گوید وامی‌ماند از گفتن و پناه می‌آورد به ساختن تصویر، به لفاظی، به بازی با استعاره‌ها و كلمه‌ها. چون نمی‌داند برای بیان آن‌چه گذشته، چه واژه‌هایی را باید پشت هم ردیف كند تا همه چیز را گفته باشد بی‌آن‌كه همسفری را آزرده كند و راهبانی را برانگیزد.

فرهاد مهرانفر: فیلم‌هایی که در نوبت اکران باقی مانده‌اند و سال‌هاست انتظار نمایش عمومی را می‌کشند، اغلب فیلم‌هایی هستند که جزو سرمایه‌های فرهنگی سینمای ما در سی سال گذشته محسوب می‌شوند. فیلم‌هایی که با صرف انرژی و توجه بسیار و رعایت اصول حرفه‌ای و تأکید روی بخش هنری سینما تولید شده‌اند اما به دلیل همخوان نبودن با قاعده‌های رایج اکران و برخی مانع‌تراشی‌ها از اکران عمومی بازمانده‌اند و در نهایت امروز با مجموعه‌ای از آثار مواجه هستیم که هرچند به لحاظ هنری ارزش و اعتبار بسیاری دارند اما نمی‌توانند به نمایش عمومی درآیند، چرا که برخی تصور می‌کنند اکران شدن و نشدن این فیلم‌ها تفاوتی برای سینمای ایران نخواهد داشت؛ برداشتی غلط و نتیجه‌گیری نادرستی که منجر به طولانی شدن روزبه‌روز صف اکران فیلم‌های سینمایی شده است.

هفت پردهفرزاد مؤتمن: مشکل این نوع فیلم‌ها در سینمای ایران این است که هیچ مکانی برای اکران این فیلم‌ها در نظر گرفته نمی‌شود. برای این فیلم‌ها باید یک اکران معقول حداقل در هشت سالن سینما در نظر گرفته شود. البته می‌توانیم هرگاه فروش‌شان از سقفی مشخص پایین‌تر آمد آن‌ها را از روی پرده برداریم. راه دیگر این است که چند سالن سینما به عنوان مکان‌های مخصوص نمایش این فیلم‌ها در نظر گرفته شوند. در این سالن‌ها باید برای تماشاگران این نوع فیلم‌ها امکاناتی را در نظر بگیریم. بعضی مواقع نمایش این فیلم‌ها می‌تواند با نقد یک منتقد یا دیدگاه یک استاد دانشگاه یا حرف‌های یک تئوریسین فیلم و سینما همراه باشد. در این سالن‌ها می‌توان کافی شاپ‌هایی را در نظر گرفت که مخاطبان فیلم پس از پایان نمایش در آن‌ها چای و قهوه‌ای بنوشند و درباره‌ی فیلم بحث کنند.

عبدالرضا کاهانی:
من تا این‌جا سه فیلم ساخته‌ام به این قصد كه نمایش داده شوند، یعنی سعی كردم جوری كار كنم (و البته این آزادانه بوده) كه نه‌تنها در این‌جا دیده شوند، بلكه اتفاق‌های برون‌مرزی هم برای آن‌ها بیفتد. ولی راستش الان به این نتیجه رسیده‌ام كه از این به بعد دست روی سوژه‌هایی بگذارم که فقط امکان نمایش آن‌ها در خارج از ایران هست. چون فیلم محدود به زمان و مکان خاصی نیست و در هر جایی كه از نمایش آن استقبال شود، می‌توان برایش مخاطبانی پیدا کرد. این کارم به این دلیل است که این روزها مدام به دنبال پروانه‌ی ساخت برای فیلم جدیدم بودم و آن‌قدر اذیت شدم که در نهایت به این نتیجه رسیدم!

آن سهنقی نعمتی: تا امروز خیلی روش‌ها برای روشن کردن وضعیت اکران فیلم‌های فرهنگی امتحان شده و جواب نداده است. به همین دلیل و به نظر من بهترین کار، عاقلانه‌ترین عمل و واقع‌بینانه‌ترین تصمیم این است که همه‌ی کارگردان‌های فیلم‌های فرهنگی برای حل این مشکل با هم دست به دعا بردارند تا شاید فرجی شود و وضعیت اکران این فیلم‌ها درست شود. بعد از این همه گفتن و شنیدن و مصاحبه و به نتیجه نرسیدن، تنها راه همان دعا کردن است. البته من به‌شخصه امیدوارم همه‌ی مشکلات مملکت در همه‌ی بخش‌ها حل شود و خب در کنارش هم کمی از مشکلات امثال ما به سرانجام برسد.

عباس رافعی:
الان در روند ساختن و پخش‌کردن، ساختاری به وجود آمده که حتی اگر مسئولان هم بخواهند فیلمی را اکران کنند با مشکل روبه‌رو می‌شوند. مثلاً همین قضیه که مطرح شد و گفتند باید با سینماها قرارداد ببندید. سینماها هم مثل سوپرمارکت‌ها که می‌توانند جنسی را بفروشند یا نه، تصمیم‌گیرنده دارند و در واقع حتی اگر دولت هم جلوی فیلمی را نگیرد، در چرخه‌ی اکران و توزیع فیلم مشکل ایجاد می‌شود و نتیجه‌اش این است که ما موقع ساختن فیلم در بیم و امید به‌سر می‌بریم و حتی مجبوریم با استفاده از ترفندهایی مثل به‌کارگیری بازیگر حرفه‌ای، تلاش کنیم تا هر شب تنهاييفیلم‌مان را به بدنه‌ی اکران تحمیل کنیم. مثلاً من فیلمی ساختم با همین مؤلفه‌ها، آقای کاهانی بیست را با بازیگران حرفه‌ای کار کرد و همین‌طور دوستان دیگر... من فکر می‌کنم برای اکران فیلم، باید خودمان به فکر خودمان باشیم.

سامان سالور: در کشور ما در همه‌ی زمینه‌ها از اقتصادی تا ورزشی، همیشه آزمون‌وخطاهای زیادی انجام شده، ولی هیچ مسئولی تا حالا راضی نشده که در مورد اکران این نوع فیلم‌ها آزمون‌وخطا انجام بدهد تا ببیند این فیلم‌ها مخاطب دارند یا نه. یا این‌که چه قشری از مردم در داخل ایران مخاطب این فیلم‌ها هستند؟ الان در كلان‌شهری مثل تهران، جمعیتی كه در سبد خریدشان كالاهای فرهنگی جا می‌گیرد، زیاد شده‌اند. جمعیت روزنامه‌خوان، اهل اینترنت، اهل فیلم‌دیدن و... دی‌وی‌دی فیلم‌های غیرمجاز بین مردم زیاد رد و بدل می‌شود و حتی ما خیلی از فیلم‌های دوستان‌مان را که اکران نمی‌شوند، به همین شكل تماشا كرده‌ایم.

نامه‌ها بادعلیرضا امینی: پیشنهاد اولم این است كه مسئولان باید تصمیم بگیرند كه این نوع سینما را می‌خواهند یا نه؟ چون فیلمی را که بخواهند، اکران می‌کنند، سالن می‌دهند و به‌جای دو هفته، چهار هفته نمایش می‌دهند. ولی چون نمی‌خواهند، این فیلم‌ها اکران نمی‌شوند. ولی به نظر من سینمای آینده مال ماست. یعنی آن قدر جنگیدیم و صبر کردیم که مقاوم شدیم و بالاخره فیلم‌های ما اکران می‌‌گیرد. مطمئن باشید. فیلم‌های ما از نظر ساختاری، آن‌قدر جذاب خواهد شد که هم در این‌جا و هم خارج موفق خواهد بود. قبلاً برای فیلم‌های مخملباف صف می‌کشیدند. الان چند تا دانشجو می‌روند فیلم‌های فعلی را نگاه کنند؟

نیكی کریمی: راه‌حل، ایجاد یك برنامه‌ی منظم و كارشناسانه، به همراه بودجه و با ایجاد فضا و به ‌رسمیت ‌شناختن آدم‌هایی‌ست که می‌توانند جور دیگری فیلم بسازند تا فقط انبوهی از فیلم‌های شبیه به هم نداشته باشیم، تا ما هم امیدوار شویم. چون برای خود من انگار آینده‌ای برای این کار تنها دوبار زندگي مي‌كنيموجود ندارد. مگر این‌که چیزی که می‌خواهم زیرزمینی و با ویدئو بسازم.

غلامرضا رمضانی: مشكل نمایش این فیلم‌ها فقط در دلایل مالی خلاصه نمی‌شود. باید برای اكران این فیلم‌‌ها مثل هر جای دیگری از دنیا برنامه‌ریزی كرد، آن وقت می‌بینید كه این آثار هم مخاطبانی دارند. در تهران، سالن‌هایی هستند كه فروش روزانه‌ی‌ آن صدهزار تومان هم نیست، حتی زمانی كه به‌اصطلاح فیلم‌های بفروش اكران می‌كنند. آیا نمی‌شود این سالن‌ها را به نمایش چنین فیلم‌هایی اختصاص داد و سالن‌های 50-60 نفری شهر فضایی برای اكران این فیلم‌ ندارند؟ بحث همان تغییر سلیقه است. گویا جریانی از این‌كه تماشاگر فیلم خوب را از بد تشخیص دهد واهمه دارد. این جریان می‌داند كه اگر تماشاگر تمرین و به دیدن آثار عادت كند، با جریان غالب سینمای ایران همراه نمی‌شود.

آتشكارحمید فرخ‌نژاد: در آستانه‌ی جشنواره‌ی فجر با آقای محسن امیریوسفی (كارگردان آتشكار) و آقای صادق جم تهیه‌کننده‌ی دو تا از فیلم‌های به نمایش درنیامده‌ام در خانه‌ی سینما جلسه گذاشتیم. در آن جلسه هم قول‌هایی داده شد که به هیچ جا نرسید. صحبت می‌کنی، بیانیه می‌دهی، اعلام خودکشی می‌کنی، می‌گویی که دیگر هیچ وقت کار سینمایی نخواهی کرد، می‌گویی که تاکسی می‌خری و مسافرکشی می‌کنی و در نهایت اگر قضیه برایت جدی نباشد مثل خیلی از بازیگر‌ها و کارگردان‌ها جذب سینمای تجاری بی‌خطر پرمنفعت می‌شوی. خیلی از کارگردان‌های تجاری‌کار ما که شعور خوب هنری دارند، پس از یکی‌دو شکست سراغ سینمای تجاری سهل‌الوصول تضمین‌شده رفته‌اند. این‌جا می‌توانی راهت را انتخاب کنی، می‌توانی عزمت را جزم‌تر کنی یا این‌که به سینمای تجاری بروی. من جزو کسانی بوده‌ام که پس از هر شکست غر زده‌ام اما بعد دوباره رفته‌ام سراغ فیلمی با همان مشخصات!

كارگران مشغول كارندرضا كیانیان: در ایران هم سرمایه‌ی دولتی فیلم می‌سازد، هم سرمایه‌ی خصوصی. از فیلم‌هایی كه سرمایه‌ی دولتی می‌سازد، تعدادی‌شان هرگز به نمایش درنمی‌آیند. بودجه‌ی این فیلم‌ها از جیب ملت خرج می‌شود. با تصمیم عده‌ای كه حتماً از سینما بی‌خبرند. معلوم نیست چرا باید كسانی كه سینما را نمی‌شناسند، بودجه‌ای برای خرج كردن در سینما در اختیار داشته باشند. اما سرمایه‌ی خصوصی وقتی فیلم می‌سازد، حتماً باید فیلمش را نمایش دهد، چون باید سرمایه‌ی اولیه و سودش را برگرداند تا بتواند باز هم فیلم بسازد. وقتی این فیلم‌ها ممیزی می‌شوند، سرمایه‌ی بخش خصوصی را نابود می‌كنند.

جعفر پناهی: ساخت و برنامه‌ریزی برای اكران آفساید هم‌زمان با دوره‌ای شد كه محمود احمدی‌نژاد، به توصیه‌ی مشاوران خود در جریان یك سخنرانی اعلام كرد كه زن‌ها می‌توانند وارد استادیوم فوتبال شوند. این اظهارنظر با مخالفت‌های جدی مواجه شد و به همین دلیل آفساید كه موضوعی درباره‌ی حضور بانوان در ورزشگاه آزادی داشت، امكان اكران عمومی را از دست داد.

باز هم سيب داريبایرام فضلی: بارها پخش‌کننده برای نمایش عمومی باز هم سیب داری؟ اقدام جدی کرده اما به محض مراجعه به معاونت سینمایی ارشاد موانعی نامشخص بر سر راه اکران به وجود می‌آید که به‌کلی بحث اکران فیلم تا مدت‌ها منتفی می‌شود. قبل از نمایش فیلم در جشنواره‌ی فجر در مورد حذف یکی‌دو پلان صحبت‌هایی شد اما پس از جشنواره هیچ اصلاحیه‌ای به فیلم وارد نشد. شکل ایده‌آل این است که باز هم سیب داری؟ در تعداد سینمایی که در اختیار سایر فیلم‌ها قرار می‌گیرد اکران شود اما به هر حال شرایط نمایش فیلم‌های فرهنگی و هنری در کشور ما به گونه‌ای است که معمولاً این امکان از آن‌ها دریغ می‌شود.

سامان مقدم: هجده ماه است در تلاشم تا جواب روشنی برای اكران نشدن صد سال به این سال‌ها به دست بیاورم اما تاكنون موفق نشده‌ام. به نظر می‌رسد فیلم دچار چندسلیقگی مسئولان شده و تا زمانی كه همین نگاه در سیاست‌های سینمایی دولت هست، بعید به نظر می‌رسد كه فرصتی برای نمایش عمومی به دست آورد. برخی از به كار بردن واژه‌ی توقیف برای فیلم‌ها بیم‌ناك هستند اما زمانی كه مراجعه‌های متعدد من به ارشاد بی‌نتیجه می‌ماند و همچنان فیلم بلاتلكیف است، تصور می‌كنم فیلم توقیف شده باشد. قرار شد این فیلم پس از حذف بیست دقیقه قابل نمایش شود. این ممیزی‌ها با وجود آسیب جدی‌ای كه متوجه فیلم كرد، اما سرنوشت آن را روشن نكرد و تكلیف اكران فیلم كماكان روشن نیست.

عصر جمعهمونا زندی: عصر جمعه در نمایش جشنواره‌ای موفق بود و جایزه‌ای از هیأت داوران گرفت اما امكانی برای نمایش عمومی آن به وجود نیامد. تلاش زیادی شد ولی بازی‌هایی كه در جریان نمایش عمومی برخی آثار جریان دارد مانع از اكران آن شد. بارها برای دریافت پروانه‌ی نمایش و گفت‌وگو با پخش‌كننده و سینمادار و شورای َصنفی نمایش برای ایجاد شرایط جهت اكران فیلم اقدام كردم اما هر دفعه هریك از این بخش‌ها مسئولیت اكران نشدن فیلم را بر عهده‌ی بخش دیگر گذاشت كه در نهایت نیز برای من روشن نشد كه به چه دلیل نباید عصر جمعه به نمایش عمومی درآید. راه‌ها برای اكران فیلم بسته بود و تنها امكان ارتباط آن با مخاطب عرضه‌ی آن در شبكه‌ی نمایش خانگی بود.

خسرو معصومی: باد در علفزار می‌پیچد دو سال قبل ساخته شد. پس از نمایش آن در جشنواره، دفتر سپنتا فیلم، مسئولیت پی‌گیری اكران آن را عهده‌دار شد و همچنان نیز اعلام می‌كنند در تلاش هستند شرایط اكران عمومی‌اش را فراهم كنند. پخش‌كننده مایل است سالن سینمای مناسب برای فیلم بگیرد و از سوی دیگر به اعتقاد برخی سینماداران این فیلم فرهنگی است و شاید در اكران همانند فیلم‌های گیشه موفق نباشد اما این اظهار نظر در شرایطی است كه بازیگر اصلی بيدارشو آرزوفیلم، الناز شاكردوست است. دو سال است كه انتظار می‌كشم فیلم روی پرده برود؛ فیلمی كه جایزه‌ی بخش بین‌الملل جشنواره‌ی فجر را برده و دو قسمت اولیه‌ی آن در اكران موفق عمل كرده بودند.

محمدمهدی عسكرپور: ریشه‌ی این مشکل به همان ابتدای انقلاب برمی‌گردد که دولت در مدیریت سینما حضوری تمام‌قد پیدا کرده و خود را به عنوان همه‌کاره‌ی سینما تعریف کرده است. نمونه‌اش قضیه‌ی اکران فیلم‌های خارجی‌ست که دولت آن را کنترل کرد اما نتوانست جایگزینی برایش به وجود بیاورد. اقتصاد هنر مقوله‌ی مهمی‌ست که در سینما با آن مواجهیم و در هنرهای دیگر اوضاع از سینما و اقتصاد سینما نیز فاجعه‌آمیزتر است. در زمینه‌ی اقتصاد سینما باید این نکته را دقیقاً بررسی کرد که چه‌گونه منفعت در تولید دیده می‌شود؟ وقتی تهیه‌کننده می‌داند که فیلمش اکران ندارد، سودآوری فیلمش را از کجا به دست می‌آورد؟ این یک نوع بیماری‌ست. اگر ما با چرخه‌ی اقتصادی مشخصی مواجه نباشیم اکران فیلم‌های فرهنگی درست مثل چند سال گذشته در ابهام خواهد ماند. دلیل این اتفاق وجود تفکر تولید و عرضه به شیوه‌ی تلویزیونی در سینماست. من آقایی را که همیشه درباره‌ی سینما اظهار نظر می‌کند در سیمافیلم می‌دیدم. پرسیدم که ایشان مشغول ساخت فیلمی‌ست؟ گفتند بله سریال می‌سازد. چندی بعد دوباره پرسیدم و گفتند دارد فیلم 90 دقیقه‌ای می‌سازد. خُب این فیلم‌ها چرا هیچ‌وقت دیده نمی‌شوند؟ برای این‌که اصلاً چند كیلو خرما برای مراسم تدفیننمایش داده نمی‌شوند و بلافاصله پس از تولید روانه‌ی آرشیو شده‌اند.

سیدضیا هاشمی: ما می توانیم فیلم ها را به دو دسته تقسیم کنیم. یک دسته فیلم هایی که به علت شرایط سالن های سینما اکران نمی‌شوند. مثلاً فیلم‌هایی که در راستای اکران در وزارت ارشاد مشکلی ندارند اما صاحب سینما یا پخش‌کننده زیر بار پخش فیلم نمی‌رود. دسته‌ی دیگر فیلم‌هایی هستند که دوره‌ی اداری‌شان را طی کرده‌اند، مجوز ساخت گرفته‌اند اما برای گرفتن مجوز نمایش به مشکل برخورده‌اند. حتی چند سالی است که می‌شنویم بعضی از فیلم‌ها از وزارت ارشاد اجازه‌ی نمایش هم دارند، ولی به دلایلی مصلحت دیده نمی‌شود که اکران شوند. البته کسی نمی‌داند که این فرم جدید از کجا پیدا شده، ولی این هم تبدیل به فرمول رایجی شده است. من فکر می‌کنم باید اول سیاست‌ها را مشخص کنیم و بعد بر مبنای آن متمرکز شویم و صحبت کنیم. الان فیلم‌هایی که مجوز ارشاد ندارند و فیلم‌هایی که سینمادار آن‌ها را اکران نمی‌کند، دو بحث متفاوت هستند.

ایرج تقی‌پور: این موضوع قبل از انقلاب هم سابقه داشته. کمپانی‌های آمریکایی، ایتالیایی و فرانسوی فیلم‌های تولیدی خود را به‌راحتی و با آزادی کامل در ایران اکران می‌کردند و سینمای ایران نمی‌توانست با تولیدات داخلی در مقابل محصولات کمپانی‌های بزرگ مقاومت کند. تنها راه برای تهیه‌کننده‌ی داخلی این بود که با بودجه‌ی اندک فیلمش را بسازد تا بتواند با همان فروش سنتوريمتوسط نیز سر پا بماند و به فیلم‌سازی ادامه دهد. بنابراین ساخت فیلم‌های عامه‌پسند با بودجه‌ی کم رواج یافت. نمونه‌ی بارز این‌گونه فیلم‌سازان رضا صفایی بود که پیش از انقلاب سینما را به عنوان یک تجارت دنبال می‌کرد نه یک حرفه‌ی هنری. فیلم‌هایی که امروز به عنوان فیلم‌های فرهنگی در کشور ما ساخته می‌شوند چند دسته‌اند: فیلم‌هایی که پروانه‌ی نمایش دارند اما بعد گرفتاری پیدا می‌کنند، فیلم‌هایی که با بودجه‌ی دولتی ساخته می‌شوند و امکانات عظیمی در اختیار دارند ولی جذابیت تجاری ندارند و دسته‌ی سوم که بزرگ‌ترین دسته است فیلم‌هایی هستند که با کمی بودجه‌ی حمایتی از طرف دولت و کمی ایثار عوامل تولیدکننده ساخته می‌شوند تا یک کارگردان یا تهیه‌کننده بتواند با این فیلم وارد سینمای حرفه‌ای شود.

سیدجمال ساداتیان: درباره‌ی فیلم‌هایی که وزارت ارشاد از لحاظ محتوایی به آن‌ها مجوز پخش نمی‌دهد، شاید حرف بیش‌تری برای گفتن وجود داشته باشد. این‌که چه دخالت‌ها و چه سیاست‌هایی باعث می‌شود که کار به این‌جا برسد. عموماً هم فیلم‌هایی که الان اکران نمی‌شوند، از لحاظ محتوایی حرفی برای گفتن دارند. حتی این فیلم‌ها با شعارهایی که به طور کلی مسئولان فرهنگی می‌دهند هماهنگی بیش‌تری دارند. این‌که کمیسیونی اجازه‌ی ساخت فیلم را می‌دهد ولی فیلم در کمیسیون نمایش فیلم دچار مشکل می‌شود، تغییر نگرش‌ها، تغییر ستاره بودسیاست‌ها و تغییر مدیریت‌ها، ابزارهای قدرت و افرادی که صاحب نفوذ هستند که خوش‌بختانه یا بدبختانه به خودشان اجازه می‌دهند در مسائل فرهنگی کشور دخالت کنند. 

علی سرتیپی: تولید بی برنامه هم یکی از معضلات ماست. یعنی فیلم‌هایی تولید می‌شوند فقط برای این‌که در تولید سودآور شوند. در مورد این فیلم‌ها سودآوری در تولید برای تهیه‌کننده کافی‌ست و مشکلاتش برای پخش‌کننده یا سینمادار می‌ماند. بعد از تولید، دو مرحله‌ی مهم وجود دارد که پخش و نمایش است و به این دو مرحله اصلاً توجه نمی‌شود. در مرحله‌ی تولید 200 تا 400 میلیون تومان به بعضی فیلم‌ها که اغلب سرمایه‌گذار دولتی دارند کمک می‌شود بدون آن‌که نظارتی باشد که هدف تولید این‌گونه فیلم‌ها چیست. فقط پروانه‌ی ساخت داده شده و دولت نیز در زمینه‌ی پخش این فیلم‌ها هیچ کمکی نکرده. صحبت‌هایی شده اما در عمل هیچ جریان مستمر و پی‌گیری ایجاد نشده است.

امیرحسین علم‌الهدی: به عقیده‌ی من حوزه‌ی سینما از دیگر حوزه‌های اجتماعی منفک نیست. همان اتفاقی که در حوزه‌ی سینما می‌افتد در حوزه‌ی ورزش یا اقتصاد نیز صادق است. تفاوتی وجود ندارد. الان حتی اگر دولت به فیلم‌های ارزشی و فرهنگی به جای دویست میلیون، یک میلیارد سوبسید بدهد باز هم تفاوتی در حوزه‌ی مخاطب ایجاد نمی‌شود. مشکل این‌جاست که به قول یکی پرونده هاوانااز دوستان، ما بعد از انقلاب خواستیم سینما را دوباره اختراع کنیم در حالی که باید مانند بعضی از کشورها سعی می‌کردیم سینما را با ارزش‌های فرهنگی خودمان هم‌گون و سازگار کنیم. 

مهدی كرم‌پور: در حوزه‌ی جامعه‌شناسی می‌توان این مقوله را بررسی کرد که شکاف میان نخبگان و عوام در جامعه‌ی ما چه‌قدر است و مردم تا چه اندازه از نخبگان و خواص جامعه پیروی می‌کنند. ولی برای یک فیلم‌ساز، همین که فیلمش در جشنواره‌ی فجر به نمایش دربیاید و چند سفر خارجی برود و چند منتقد معتبر و سرشناس در مجله‌ی «فیلم» روی فیلمش نقد بنویسند راضی‌کننده است و اصلاً هدف غایی فیلم‌ساز از ساخت فیلم، همین بوده است.

2 لینک این مطلب


صفحه اصلی  وبلاگ مسعود مهرابی نمایشگاه کتاب‌ها تماس

© Copyright 2004, Massoud Merabi. All rights reserved.
Powered by ASP-Rider PRO