جستجو در وب‌سایت:


پیوندها:



 چاپ یازدهم کتاب
 "تاریخ سینمای ایران
"
 با ویراست جدید
 و افزوده‌های تازه منتشر شد

 در کتابفروشی‌های
 تهران و شهرستان

 ناشر: نشر نظر

 



 صد و پنج سال اعلان
 و پوستر فيلم در ايران



صد سال اعلان و پوستر فیلم
در ایران

و
بازتاب هایش

 


 لینک تعدادی از مطالب



درباره‌ی محمد قائد
نیم‌پرتره‌ی مردی که
از «آیندگان» هم گذر کرد


بررسی طراحی گرافیک
و مضمون در عنوان‌بندی
فیلم‌های عباس کیارستمی :
پنجره‌ای رو به
جهان شعر



گفت‌وگو با اصغر فرهادی؛
درباره‌ی «فروشنده» و
فکرها و فیلم‌هایش :
... این دوزخ نهفته

گفت‌و‌گو با پرویز پرستویی؛
درباره‌ی بادیگارد و کارنامه‌اش

زندگی با چشمان بسته

گفت‌و‌گو با محمدعلی نجفی
درباره‌ی سریال سربداران
سی‌و‌یک سال بعد از
اولین پخش آن از تلویزیون

گفت‌وگو با مسعود مهرابی
درباره‌ی نقش‌های چندگانه‌ای که

در تاریخ ماهنامه‌ی «فیلم» ایفا کرد
و آن‌هایی که دیگر ایفا نکرد

گفت‌وگو با رخشان بنی‌اعتماد
درباره‌ی قصه‌ها و...:

نمایش هیچ فیلمی خطر ندارد


 
گفت‌و‌گو با بهرام توکلی کارگردان
من دیگو مارادونا هست:

فضای نقدمان مانند فضای
فیلم‌سازی‌مان شوخی‌ست

گفت‌و‌گو با پیمان قاسم‌خانی،
فیلم‌نامه‌نویس سینمای کمدی:
الماس و کرباس

گفت‌و‌گو با اصغر فرهادی
رو خط «گذشته»:

سينما برايم پلكان نيست

گزارش شصتمین دوره‌ی
جشنواره‌ی جهانی سن سباستین:
شصت‌سال كه چيزی نيست...

متن كامل گفت‌و‌گو
با ماهنامه‌ی «مهرنامه»،

به مناسبت
سی‌سالگی ماهنامه فیلم
:
ريشه‌ها

گفت‌و‌گوی ابراهيم حقيقی
با آيدين آغداشلو
درباره‌ی كتاب «صد سال اعلان
و پوستر فيلم در ايران»

گفت‌و‌گو با اصغر فرهادی
نويسنده
و كارگردان
جدایی نادر از سيمين
حقيقت تلخ، مصلحت شيرین
و رستگاری دريغ شده

قسمت اول | قسمت دوم  
قسمت سوم

بررسی كتاب
«پشت دیوار رؤیا»

بيداری رؤياها

كيومرث پوراحمد:
عبور از ديوار رؤياها،
همراه جادوگر قصه‌ها


تكنولوژی ديجيتال
و رفقای ساختار شكن‌اش
سينماي مستند ايران:
پيش‌درآمد


اسناد بی‌بديل
سينمای مستند ايران:
قسمت اول (۱۲۷۹ - ۱۳۲۰)


خانه سیاه است
سینمای مستند ایران:
قسمت دوم (۱۳۵۷ - ۱۳۲۰)


درباره‌ی آیدین آغداشلو:
پل‌ساز دوران ما


سایت ماهنامه فیلم، ملاحظات
و دغدغه‌های دنيای مجازی


گزارش پنجاه‌و‌ششمين دوره‌ي
جشنواره‌ي سن سباستين
(اسپانيا، ۲۰۰۸)
... به‌خاطر گدار عزيز

گفت‌و‌گو با آيدين آغداشلو
درباره‌ی مفهوم و مصداق‌های
سينمای ملی

جای خالی خاطره‌ی بلافاصله

گفت‌و‌گو با مانی حقيقی
به‌مناسبت نمايش كنعان

پرسه در كوچه‌های كنعان

گفت‌و‌گو با محمدعلی طالبی
از شهر موش‌ها تا دیوار

شور و حال گمشده

سين مجله‌ی فيلم،
سينمايی است، نه سياسی


گفت‌و‌گو با رضا میرکریمی
به‌مناسبت نمایش به‌همین سادگی

خيلی ساده، خيلی دشوار

گفت‌و‌گو با بهرام توکلی
به‌مناسبت
 نمایش
پا برهنه در بهشت

پا برهنه در برزخ
 

گمشدگان

گزارش چهل‌ودومین دوره‌ی
جشنواره‌ی کارلووی واری
(جمهوري چك، ۲۰۰۷)

پرسه در قصه‌ها

پرویز فنی‌زاده،
آقای حكمتی و رگبار

نمايشی از اراده‌ی سيزيف

گزارش چهل‌وهفتمین دوره‌ی
جشنواره‌ی تسالونیكی
(یونان) - ۲۰۰۶

پشت ديوار رؤيا

گفت‌وگو با رخشان بنی‌اعتماد 
درباره‌ی
خون بازی

مرثيه برای يك رؤيا

خون‌بازی: شهر گم‌شده

گفت‌وگو با رسول ملاقلی‌پور 
کارگردان
میم مثل مادر

ميم مثل ملاقلی‌پور

گفت‌وگو با ابراهیم حاتمی‌کیا 
درباره‌ی
به‌نام پدر
:

به‌نام آينده

برای ثبت در تاریخ سینمای ایران

یاد و دیدار

گفت‌و گو با جعفر پناهی
گزارش به تاريخ

گفت‌وگو با مرتضی ممیز
خوب شيرين

گزارش/ سفرنامه‌ی
پنجاه‌ و دومین دوره‌ی
جشنواره‌ی سن‌سباستین


گفت‌وگو با بهمن قبادی
 قسمت اول
/ قسمت دوم
 قسمت آخر

گفت‌وگو با عزیزالله حمیدنژاد
 قسمت اول
قسمت دوم
 قسمت سوم

گفت‌و گو با حسین علیزاده
 قسمت اول
قسمت دوم
 قسمت سوم

گفت‌وگو با گلاب آدینه
مهمان مامان را رايگان
بازی كردم


نقطه‌چین، مهران مدیری،
 طنز، تبلیغات و غیره


کدام سینمای کودکان و نوجوانان

جیم جارموش‌ وام‌دار شهید ثالث!

تاریخچه‌ی پیدایش
 کاریکاتور روزنامه‌ای


سینماهای تهران، چهل سال پیش

فیلم‌ شناسی کامل
 سهراب شهید ثالث


ارامنه و سینمای ایران

بی‌حضور صراحی و جام

گفت‌وگو با حمید نعمت‌الله:
مگر روزنه‌ی امیدی هست؟

«شاغلام» نجیب روزگار ما

اولین مجله سینمایی افغانستان

نگاهی به چند فیلم مطرح جهان

گزارش سی‌وهشتمین دوره‌ی
 جشنواره کارلووی واری


نگاهی به فیلم پنج عصر
ساخته‌ی سمیرا مخملباف

چیزهایی از «واقعیت» و «رویا»
برای بیست سالگی ماهنامه‌ی فیلم


بایگانی:
شهريور ۱۳۹۷

۰۱ شهريور ۱۳۸۵

شماره‌ی 350 ماهنامه‌ی فیلم، شهریور 1385

فهرست مطالب
فلاش‌بک: نقد و نظر خوانندگان مجله درباره‌ی مطالب شماره‌های گذشته و نویسندگانش
خشت و آینه: خانه‌ی دوست کجاست؟/ طأدیل خشونط!/ مردی که به زانو درآمد/ عاشقان سینمای کلاسیک/ آفتاب لب بام/ ترجیه می‌دهم به سینما مزنون باشم!

رویدادها
فیلم‌های تازه: نسل جادویی (ایرج کریمی)/ گوشواره (وحید موساییان)/ بی‌وفا (اصغر نعیمی)/ ملودی (جهانگیر جهانگیری)/ آدم (عبدالرضا کاهانی)/ جشن خانه‌ی سینما/ مجتمع سینمایی در شهرک اکباتان/ تجلیل از رسانه‌های سینمایی/ آثار ادبی برای سینمای ایران/ عکس‌های جنبش مشروطیت در عکس‌خانه‌ی شهر تهران/ در دست تولید/ نمایش فیلم در پارک‌ها/مبارزه با قاچاق محصولات سینمایی/ همایش «نقش زن در سینمای ایران»/ برگزیدگان جشنواره‌ی فیلم‌های ورزشی/ جشنواره‌ی فیلم و عکس صنعتی/ جشنواره‌ی بین‌المللی دانشجویان/  آموزش رایگان فیلم‌سازی/  بازسازی سینما در بوشهر/ گپی با پرویز کیمیاوی.
ایستگاه شهریور: خبرهایی از شهریار اسدی/ عزت‌الله انتظامی/ فتحعلی اویسی/ پانته‌آ بهرام/ هدیه تهرانی/ فریدون جیرانی/ ملک‌جهان خزاعی/ اصغر رفیعی‌جم/ سعید شاهسواری/ سروش صحت/ بهمن قبادی/ مهرشاد کارخانی/ رضا کیانیان/ کامران ملکی/ محمدرضا مویینی/ مستانه مهاجر
درگذشتگان: ایرج گل‌افشان (1385-1317)/ حمید رخشانی (85-1335)/ حسین رنگین‌وند (1385-1332)/ جعفر بزرگی(1385-1296).
کانون علیه اتحادیه، اتحادیه علیه کانون: وقایع‌نگاری بحران: التهاب خانه‌ی سینما در چند ماه گذشته
اشاره به دور: سینمای ایران پرمخاطب‌ترین سینمای خاورمیانه در اروپا/ فیلم‌سازان ایرانی در «سینماهای دیگر»/ یک ایرانی در دوره‌ی اقامتی کن/ سینماگران زن ایران و ترکیه در بریسبان/ مستندهای ایرانی در لندن/ خبرهایی از مخملباف‌ها/ سینمای ایران در فصل‌نامه‌ی سینمایی سینه‌است»/ در عرصه‌ی جهانی/ فیلم‌های ایرانی در جشنواره‌ها و مراکز فرهنگی جهان.
بررسی دلایل فروش فوق‌العاده‌ی آتش‌بس: از سکوت خبری تا فروش یک میلیاردی/ سیاست ترویج میان‌مایگی یا حرکت خودجوش برای سود؟/ فروش یک میلیاردی آتش‌بس، جشن پیروزی زنانه.
در تلویزیون: مرضیه برومند درباره‌ی سریال تازه‌اش کتاب‌فروشی هدهد/ بزرگداشت روز پدر و نمایش نرگس: مقصر پدرم بود!
صدای آشنا: خبرهای دوبله/ معضل انتخاب گوینده‌ی رابرت دنیرو/ درباره‌ی دوبله‌ی فیلم شعله/ تجربه‌های سینمایی گویندگان
خشت خام: ملاحظاتی درباره‌ی سینمای مستند

سینمای جهان
ــ نمای دور: تغییر مقررات اسکار بهترین فیلم خارجی / گپی با دانیس تانوویچ درباره‌ی دوزخ/ افزایش فشارعلیه دخانیات/ سینماگران نیکوکار/ شکایت تازه‌ی باب یاری، تهیه‌کننده‌ی ایرانی تصادف/ اُزون به هالیوود نمی‌رود/ کمک گیبسن به مکزیک/ کمدی انتقادی آلمان نازی/ بازگشت بروس لی/ تعطیلی تنها سینمای جمهوری دومینیکن/ ابرقهرمان هندی می‌تازد/ بازار پررونق کره‌ی جنوبی/ و…
ــ نمای متوسط: خانه‌ی هیولا Monster House (جیل کنان)/ پیشنهاد The Proposition (جان هیلکوت)/ مورچه‌ی قلدر The Ant Butty (جان دیویس)/ گابریل Gabrielle (پاتریس شرو)/ قربان! نخیر قربان! Sir! No Sir! (دیوید زایکر)/ پویش در تاریکی A Scanner Darkly (ریچارد لینکلیتر)/ جسدهای عالی Excellent Caclavers (مارکو تورکو)/ نوارهای جنگی The War Tapes (دبورا اسکرنتن)/ جیندابین Jindabyne (ری لارنس)
ــ فیلم‌های روز: سوپرمن بازمی‌گردد Superman Returns (برایان سینگر)/ خاطرات یک گیشا Memoirs of a Geisha (راب مارشال)/ حقیقتی ناخوشایند An Inconvenient Truth (دیویس گاگنهیم)
عروس سیاه‌پوش: تصویر لبنان در سینما به مناسبت جنگ در آن سرزمین
قهرمان سنگین‌وزن: خاموشی هنری بامستد طراح صحنه‌ی مشهور سینما
سلطان پالپ فیکشن: درباره‌ی میکی اسپیلین نویسنده‌ی داستان‌های عامه‌پسند

نقد فیلم
دو نقد بر به نام پدر (ابراهیم حاتمی‌کیا) و گفت‌وگو با کارگردان/ دو نقد بر کافه ستاره (سامان مقدم)، نقدی بر بازیگری فیلم و گفت‌وگو با رؤیا تیموریان/ دو نقد بر طبل بزرگ زیر پای چپ (کاظم معصومی)/ مردی که لیبرتی والانس را کشت (جان فورد)/تاجر ونیزی (مایکل رادفورد)/ ابله (آکیرا کوروساوا)/ نگاهی به چهار فیلم عامه‌پسند تابستان: انتخاب (تورج منصوری)، شغال (اصغر نصیری)، سوغات فرنگ (کامران قدکچیان) و زن بدلی (مهرداد میرفلاح)/ گزارش اکران
سینمای خانگی: نکته‌هایی درباره‌ی طعم گیلاس، بید مجنون و 10 روی ده
از ما کسی پیر نمی‌شود:
پاسخ جعفر پناهی به نامه‌ی احمد طالبی‌نژاد
نامه‌ها: پاسخ‌های کوتاه/ فرهنگ بازیگران ایران و جهان
معرفی و نقد کتاب: نگاهی به مجموعه‌ی شعر جدید عباس کیارستمی/ توی ویترین
 مشروطه به شرط چاقو: طرح یک فیلم‌نامه
بیست سال پیش در همین ماه: مروری بر شماره 40 ماهنامه‌ی فیلم (شهریور 1365)

همکاران این شماره: کورش اسداللهی، محمد اطبایی، مینا اکبری، مرضیه برومند، جعفر پناهی، یعقوب تقی‌خانی، هما توسلی، مسعود ثابتی، نیما حسنی‌نسب، سعید خاموش، احسان خوش‌بخت، مهرزاد دانش، بهرام دهقانی، هوشنگ راستی، کیکاوس زیاری، ناصر صفاریان، تهماسب صلح‌جو، جواد طوسی، بهزاد عشقی، نیروان غنی‌پور، لیلا قاسمی، آناهیتا قزوینی‌زاده، پیروز کلانتری، حسین گیتی، محمدسعید محصصی، علیرضا محمودی، مجید مصطفوی، علیرضا معتمدی، منصور ملکی، امید نجوان، پرویز نوری.

روی جلد:
رضا کیانیان و لادن مستوفی در باغ فردوس، پنج بعدازظهر ساخته‌ی سیامک شایقی
عکس از بابک برزویه، صفحه‌آرایی و طراحی جلد: علی‌رضا امک‌چی

قسمت هایی از این شماره

فروش یک میلیاردی «آتش‌بس»، جشن پیروزی زنانه
علیرضا محمودی: …مهم ترین دلیل برای زنانه بودن فیلم آتش‌بس ربطی به سابقه‌ی خانم میلانی و آثار گذشته‌اش ندارد. در آتش‌بس حقوق زنان و برابری مرد و زن به اندازه‌ی بطری‌های آب سنگین در فیلم بدنام هیچکاک اهمیت دارد. بزرگ‌ترین نشانه‌ی روحیه‌ی زنانه در آتش‌بس که موجب استقبال عامه‌ی زنان ایرانی از این فیلم شده نه مهناز افشاز، نه تهمینه میلانی و نه حتی آن روان‌شناس است. محمدرضا گلزار با حضورش و نقشی که بازی می‌کند این فیلم را به مهم‌ترین فیلم زنانه‌ی دوران ما تبدیل کرده است. از فیزیک شروع می‌کنیم؛ کافی است ظاهر و چهره‌ی گلزار را با ستارگان مرد سینمای ایران همچون ناصر ملک مطیعی، مرحوم فردین، مرحوم بیک‌ایمانوردی، سعیدراد، جمشیدهاشم‌پور یا حتی محمدرضا فروتن مقایسه کنیم. از آن مردان ستبر با موهای کوتاه، اخم همیشگی، و راه رفتن کجکی خبری نیست. گلزار به سلیقه‌ی جدید ایرانی معاصر پاسخ می‌دهد. از فیزیک که بگذریم واکنش‌های یوسف با بازی گلزار در برابر زنش بیش از هر چیزی یادآور واکنش‌های زنان بی‌دست‌وپایی است که در فیلم‌های دهه‌های گذشته از زنان سنتی گوشه‌ی خانه‌نشین سراغ داریم که علیه هووهای فتنه‌گر و جاری‌های ظالم بروز می‌دادند. شکستن ظرف، پاره کردن لباس، شور کردن غذا، حسادت ، فضولی و…

از گفت‌وگو با ابراهیم حاتمی‌کیا کارگردان به نام پدر
حاتمی‌کیا: اگر شرایط، مساوی و یکسان بود شاید می‌گفتم اشکالی ندارد، بگذار سینمای زرد هم مثل نشریات زرد کار خودش را بکند، ما هم کار خودمان را می‌کنیم. ما مخاطب خودمان را داریم و آن‌ها هم مخاطب خودشان را. ولی واقعیت این است که ما سر سفره‌ای نشسته‌ایم که اندازه‌اش محدود است. این حد ما را مجبور می‌کند که شانه به شانه‌ی هم پای این سفره بنشینیم، پس لازمه‌اش این است که تحمل یکدیگر را داشته باشیم. متأسفانه ادبیات آن نوع سینما و ساختار و تشکیلاتی که مشوق آن نوع سینماست آن قدر رانت و قدرت و پشت پرده‌های پیچیده دارد که می‌تواند به‌راحتی سینمایی را که قرار است سینمای بومی این جامعه باشد کنار بزند. من هیچ علاقه‌ای ندارم که با شمشیر آخته بروند سراغ این سینما. این شیوه اصلاً جواب نداده و مشخص شده که اصلاً با زور نمی‌توان این کار را کرد. شاید به نظر برسد رقابت سالمی بین ما در جریان هست و مخاطب می‌تواند تصمیم بگیرد، ولی در واقع این جور نیست. یعنی اگر کمی پشت پرده‌ی ماجرا را بکاویم، می‌بینیم موضوع پیچیده‌تر از این حرف‌هاست. اتفاقاً اگر میدان دست ما باشد، مخاطب همراه ما خواهد آمد. فیلمی مثل چهارشنبه‌سوری را مثال می‌زنم که فیلم موفقی بود و خوشحال شدم که با آن وجاهت فرهنگی که دارد و نشانه‌ی سلامت آن بود، خوش‌بختانه فروش خوبی هم داشت. ما الان سه نوع سینما داریم: سینمای جشنواره‌ای که کار خودش را می‌کند و کاری هم به این کارها ندارد، سینمای زرد، و سینمای جدی که نگاه بومی دارد و با احترام می‌خواهد با مخاطب حرف بزند ولی طبعاً دچار مسأله است و زیر نوعی فشار؛ چه از جهت بودجه و چه از نظر مضمون. نمونه‌ی دیگرش همین مسابقه‌ی دوی سرعتی است که در تلویزیون در جریان است. وقتی در جایی کارگردانی حاضر است روزی بیست دقیقه بازده بدهد، با کارگردانی که بخواهد به طور معمول و استاندارد در تلویزیون روزانه چهار دقیقه تولید کند در تعارض قرار می‌گیرد. این می‌شود دعوای ما. مثلاً نورپردازی می‌خواهیم، می‌گویند نور را بریز روی سقف و هر چیزی را می‌خواهی بگیر و به قول بچه‌ها «ویدئوکبابی» کار کن. خُب همین‌ها مشکل ایجاد می‌کند، زمان فیلم‌برداری بالا می‌رود، حوصله‌ی آدم‌ها سر می‌رود و تهیه‌کننده می‌خواهد با کم‌ترین بودجه بیش‌ترین برداشت را داشته باشد.

از گفت‌وگو با رؤیا تیموریان بازیگر کافه ستاره
تیموریان: همه‌ی بازیگرها دوست دارند نقش‌های متفاوت را تجربه کنند. البته این اشتباه فیلم‌سازهاست که فکر می‌کنند بازیگر فقط در یک چارچوب می‌تواند خوب بازی کند. هم کارگردان نخواسته انرژی بیش‌تری بگذارد و هم اغلب بازیگرها چنین پیشنهادهایی را رد می‌کنند. پس از زندان زنان کلی نقش مشابه به من پیشنهاد شد اما نپذیرفتم. در سریال ریحانه نقش جوانی آن زن را طوری بازی کردم که زنی ساده و دوست‌داشتنی باشد اما همان هم با ملوک کافه ستاره خیلی فرق دارد. سامان مقدم فیلم‌نامه را داد و گفت بخوان و فکر کن کدامی. گفتم خوب معلوم است، همان زن کافه‌دار که الان خانم بایگان بازی کرده. وقتی فهمیدم کدام نقش پیشنهاد خودش است، گفتم امکان ندارد! بعد که با هم صحبت کردیم دیدم آ‌ن‌قدر پیشنهادش جسورانه است که پذیرفتم. جوان است اما باتجربه. خیلی به ملوک فکر کردم. به لباس‌هایش. لحنش. حتی گل سری که به گوشه‌ی موهایش می‌زند و در واقع نماد زنانگی‌اش است.

از پاسخ جعفر پناهی به نامه‌ی احمد طالبی‌نژاد
دوست پانزده ساله‌ام، پرسیده‌ای که چرا پیر نمی‌شوم. باید بگویم دعای «الهی پیر شوی» برای اکثریت خانواده‌ی ما بی‌ثمر و بی‌معناست، چون اکثراً پیر نمی‌شوند و در میان‌سالی با دنیا وداع می‌کنند. پدرم در 53 سالگی، عمویم در همین حدود و خواهرم که بزرگ‌ترین فرزند خانواده بود چند روز پیش در 49 سالگی بر اثر سکته‌ی مغزی از دنیا رفت. من اکنون 47 سال دارم و چند سال پیش به معاون سینمایی وقت که روی سانسور یکی از فیلم‌هایم پافشاری می‌کرد داستان مرگ در خانواده‌ام را گفتم. گفتم که چند سالی بیش‌تر برایم فرصت باقی نمانده؛ این سال‌های باقی‌مانده هم آن قدر ارزش ندارند که بخواهم پا روی باورهایم بگذارم، چون از برگمان درس گرفته‌ام هر فیلم که می‌سازم و هر نمایی که می‌گیرم شاید آخرین کار سینمایی‌ام باشد. باید هر چه در چنته دارم رو کنم و فرصتی برای جبران آن ندارم. امیر نادری هم می‌گفت: «طوری فیلم بساز که اگر سر صحنه سکته کردی و مردی، آخرین پلانت بهترین نمای همه‌ی عمرت باشد.» می‌بینی چه راه حل خوبی برای کوتاهی عمرم پیدا کرده‌ام؟ در واقع دنبال یک بهانه هستم و دوست دارم چنین فکر کنم، چون این گونه فکر کردن به من جرأت می‌دهد.

از سینمای جهان
آکادمی علوم و هنرهای سینمایی (اسکار) ماه پرکاری را پشت سر گذاشت. اطلاعیه‌های جدید و پی‌درپی آکادمی حکایت از آن داشت که مسئولان این بزرگ‌ترین رویداد سینمایی آمریکا، فعالیت‌های خود را برای برگزاری دوره‌ی جدید مراسم اسکار آغاز و گسترده‌تر کرده‌اند. از قرار معلوم، آکادمی با بهره‌گیری از تجربه‌های قبلی سعی دارد در آینده مراسم اسکار را بهتر و کم‌نقص‌تر برگزار کند. اطلاعیه‌های آکادمی خبر از تغییرهای کلی در بخش بهترین فیلم خارجی‌زبان می‌دهد، اما ظاهراً می‌خواهد این خانه‌تکانی را ابتدا در خود و میان اعضایش اعمال کند.
پرویز نوری: به نظر می‌رسد «مرد پرنده» خواسته نوستالژی دوران قدیم را در فضایی رمانتیک زنده کند، پس سوپرمن بازمی‌گردد، برخلاف سرآغاز بتمن در سال گذشته، به دنبال خلق دنیایی هراس‌انگیز با تصورهای بلندپروازانه نبوده است. سوپرمن جدید به معنایی همان ابرقهرمان دیرین است که از نو در این دوره و زمانه خلق شده، با بازگشت به گذشته و با همان نگاه به خط سیر ریچارد دانر در سوپرمن (1978). آغاز ماجرا با صدای مارلون براندو است که معلوم نیست با کلمه‌های دست‌وپاشکسته و صدای تودماغی و نامفهوم خود دارد از کیهان و هستی چه می‌گوید. تیتراژ فیلم با تصویر اشعه‌ی ایکس و لیزر آبی بر پرده نقش می‌بندد و سپس تم آشنای موسیقی جان ویلیامز ما را به سوی «دژ مطرود» می‌برد؛ جایی که لکس لوتر (کوین اسپیسی) با کله‌ی تراشیده و موقعیتی کاملاً ناامن یک بار دیگر رهبری تیمی جنایتکار را بر عهده گرفته و نقشه‌های شومی در سر می‌پروراند.
هوشنگ راستی: «داستانی مانند داستان من هیچ‌وقت نباید بازگو شود.» کتاب بسیار پرفروش خاطرات یک گیشا نوشته‌ی آرتور گلدن با این جمله شروع می‌شود. دو سال پیش استیون اسپیلبرگ اعلام کرد که می‌خواهد این کتاب را فیلم کند، اما سرانجام راب مارشال (شیکاگو) آن را به فیلم برگرداند. فیلم خاطرات یک گیشا در ژاپن با نام «سایوری» (نام گیشای یادشده در کتاب) به نمایش درآمد. در این‌جا انتقادهای زیادی از آن شده و اکثر انتقادها به این دلیل بوده که سه نقش اصلی فیلم را نه بازیگران ژاپنی بلکه بازیگران چینی به عهده دارند. راب مارشال کارگردانی که با موزیکال بی‌مزه‌ی شیکاگو (بالیوود در بسته‌بندی هالیوودی) به شهرت رسید می‌گوید درباره‌ی این مسأله (بازیگران چینی در نقش‌های گیشاهای ژاپنی) تماشاگران باید تصمیم بگیرند. به این می‌ماند که مثلاً نقش قیصر و فرمان و خان‌دایی را شان پن، آنتونی کویین و جیسن روباردز بازی کنند. البته که عجیب است. اما دلیل انتخاب بازیگران چینی این است که…

نگاهی به تصویر لبنان در سینما، به مناسبت جنگ در آن سرزمین
لبنان پس از کسب استقلال در سال 1943 که سه سال بعد به خروج نیروهای فرانسوی از این کشور انجامید، به‌رغم آشوب‌های سیاسی گاه‌به‌گاهش به سوی رونق و شکوفایی رفت. این کشور از آن‌جا که از یک سو دریای مدیترانه در کنارش است و از سوی دیگر قلمرو پهناور آسیا، همواره محل تقاطع فرهنگ‌های متعدد جهان بوده است. هم‌چنین به دلیل هم‌جواری‌اش با دریا، در طول تاریخ به عنوان مرکزی تجاری موقعیت برجسته‌ای داشته است. با اتکا به این شرایط، بیروت از نیمه‌ی قرن بیستم به قبله‌ی آمال تجارت و سرمایه‌گذاری بین‌المللی تبدیل شد و در عین حال، جهانگردهای ثروتمند نیز با حضور خود به رونق اقتصادی کشور کمک کردند؛ جوری که چندی بعد «پاریس خاور‌میانه» یا «عروس خاور‌میانه» لقب گرفت. سینما نیز همراه با این رونق روز‌افزون، این سرزمین زیبا را که یادگارهای باستانی و جلوه‌های زندگی مدرن را یک‌جا در خود داشت، به عنوان منبع تازه‌ای از لوکیشن‌های بدیع و جذاب شناسایی کرد که غرابت و جادوی شرقی و کهن آن به مذاق تماشاگران غربی بسیار خوش می‌آمد. فیلم‌های متعددی از این لوکیشن‌ها بهره گرفتند تا به جذابیت خود بیفزایند. حتی سینمای ایران نیز با استفاده از لوکیشن‌های لبنان در میانه‌ی دهه‌ی 1340 دو فیلم در این کشور ساخت. دوره‌ی اوج محبوبیت فردین و سرآغاز شهرت فیلم‌های جیمزباند بود که فردین در دو فیلم مردی از تهران (1345) و توفان بر فراز پاترا (1347)، هر دو به کارگردانی فاروق اجرمه فیلم‌ساز لبنانی، بازی کرد. پس از انقلاب نیز چند فیلم‌ساز از جمله حسن کاربخش چند فیلم در لبنان ساختند و حاصل آخرین حضور سینماگران ایرانی در آن کشور سریال وفا (حسین لطیفی) بود که نوروز امسال از تلویزیون پخش شد…

خاموشی هنری بامستد (2006-1915) طراح صحنه‌ی مشهور سینما
در هفته‌های نخست خرداد یکی از روزنامه‌های محلی آمریکا نوشت: «هنری بامستد بلندبالا و گنده (این توصیف‌ها از نظر فیزیکی هم در مورد او صادق است)، بازمانده‌ای متواضع و خاکی از هالیوود قدیم، در گذشت». این نشریه ناخودآگاه سینمای قدیم و بی‌تکلفی در عین حرفه‌ای‌گری را با هم پیوند داده است. تواضع در سینمای کلاسیک موهبتی است که باعث تمایز آن با سینمای معاصر می‌شود. این سادگی ظاهری از بی‌آلایشی تک‌تک اعضای سازنده‌ یک فیلم حاصل می‌شود. هنری بامستد در تمام گفت‌وگوهایش و در توصیف آن‌چه انجام داده به جای «من» از «ما» استفاده می‌کند. اگر کارنامه‌ی درخشان این مرد را ندانیم «طراح صحنه‌ی سرگیجه بودن» به‌تنهایی کافی است تا کنجکاوی‌ها برانگیخته شود. او این اقبال را داشت که تا پایان عمر در سینما باقی بماند. بازنشستگی از روی اجبار هیچ‌گاه به سراغ او نیامد. بخش مهمی از این دوام را مدیون کلینت ایستوود بود که برایش فیلم‌سازی، رفاقت و انسان بودن یک اندازه معنی دارد. بامستد بارها یادآور شد که «من کار در سینما را دوست دارم. در تمام طول این سال‌ها نه کنار گذاشته شدم، نه اخراج شدم و نه هیچ وقت به دنبال کار گشتم. در این سن و سالی که هستم اگر به خاطر کلینت نبود نمی‌توانستم کار کنم». ایستوود این تعارف را در مصاحبه‌ای دیگر چنین پاسخ می‌دهد: «آن‌چه واقعاً بامستد را منحصربه‌فرد می‌کند این است که او گنجینه‌ای از خاطرات و تکنیک‌های به‌کاررفته، از هیچکاک تا وایلدر است».

وقایع‌نگاری بحران: التهاب خانه‌ی سینما در چند ماه گذشته
خیلی راحت نمی‌شود ریشه‌ی اصلی اختلاف میان کانون کارگردانان و اتحادیه‌ی تهیه‌کنندگان را پیدا کرد. اختلاف میان این دو صنف عمده‌ی خانه‌ی سینما، به بحران‌هایی دامن زد که پای مدیران دولتی را به میان کشید و یک بار دیگر این بحث مطرح شد که چرا یک تشکیلات صنفی نمی‌تواند گلیم خودش را از آب بکشد و پس از چند اختلاف داخلی، چرا باید کار به تهدید و انتشار بیانیه و اظهارنظرهای تندوتیز کشیده شود؟ در حال حاضر با میانجی‌گری معاون امور سینمایی وزارت ارشاد، اوضاع نسبتاً آرام شده اما شنیده می‌شود که اتحادیه‌ی تهیه‌کنندگان در صدد خارج شدن از اصناف خانه‌ی سینماست. پس ماجرا به شکل دیگری ادامه دارد.
در اسفند 84 در مجمع اتحادیه‌ی تهیه‌کنندگان، انتخاباتی پیش‌بینی‌نشده برگزار شد. جلسه به دلایل دیگری تشکیل شده بود اما در ادامه، انتخابات پیش از موعد برگزار شد و مرتضی شایسته به عنوان رییس جدید اتحادیه معرفی شد. در خلال این جلسه، تعدادی از حاضران به برگزاری انتخابات معترض بودند. یکی از این‌ها ناصر غلامرضایی بود که با برخوردهای توهین‌آمیزی مواجه شد که…

نگاهی به مجموعه شعر تازه‌ی عباس کیارستمی
مینا اکبری: …شعر کیارستمی در نگاه اول و چندباره صاحب ویژگی‌هایی است که از یک طرف او را در کنار سهراب سپهری (شاعر نقاش) قرار می‌دهد، اما این به نشانه‌ی پیروی کیارستمی از سپهری نیست. کیارستمی بسیار بی‌رحمانه‌تر از سپهری توصیف و تصویرسازی می‌کند. او در به کار بردن کلمات همچون روشی که در میزانسن و تدوین دارد همیشه سهم حافظه و هوش بالای مخاطب را در نظر می‌گیرد. همین جاست که راه کیارستمی در شعر از لحاظ مضمون از سپهری جدا می‌شود سپهری دل‌بسته‌ی طبیعت است و صفای آن، اما طبیعت مطلوب کیارستمی دروازه‌ی وهم است؛ وهمی که ما را با بزرگی زمان و حقارت فرصت خود آشنا می‌کند. نتیجه چنین وهمی در شعر کیارستمی به شادزیستنی هوشمندانه‌ای منتهی می‌شود.
...به زادگاهم که باز می‌گردم
کسی سلامم نمی‌گوید
افسوس!..

2 لینک این مطلب


صفحه اصلی  وبلاگ مسعود مهرابی نمایشگاه کتاب‌ها تماس

© Copyright 2004, Massoud Merabi. All rights reserved.
Powered by ASP-Rider PRO