...در این سالْ سی سرمقاله: ماهنامهی«فیلم» و بزنگاه كارنامهاش
در كمال خونسردی این بار نقد سینماگران بر منتقدان چند سینماگر كشورمان در نظرخواهی ما به مناسبت سی سالگی انتشار مجله، پیرامون نقد فیلم و به طور مشخص نقدهای ماهنامهی «فیلم» هر چه در دلشان بوده گفتهاند و نوشتهاند. ما خلوص و صراحت را از آنها طلب كردیم: امیر اثباتی، محسن امیریوسفی، مانی پتگر، ماها پطروسیان، كیومرث پوراحمد، داود رشیدی، كمال تبریزی، ابوالحسن تهامی، صابر ابر، مانی حقیقی، حسن حسندوست، بهرام دهقانی، مسعود دهنمكی، سیامك شایقی، بهاره رهنما، رسول صدرعاملی، فرشته طائرپور، هایده صفییاری، سروش صحت، سپیده عبدالوهاب، كیانوش عیاری، حسن فتحی، حسین فرحبخش، جابر قاسمعلی، محمدمهدی عسكرپور، نیكی كریمی، عبدالرضا كاهانی، پیروز كلانتری، جهانگیر كوثری، سیروس مقدم، فرزاد مؤتمن، غلامرضا موسوی، داریوش مهرجویی، مجید مدرسی، منوچهر محمدی، رضا میركریمی، حمید نعمتالله، ابراهیم وحیدزاده، منوچهر والیزاده، سیدضیا هاشمی، بهرام رادان
سیری در سنگوارههای سیساله مروری بر سی سال ماهنامهی فیلم» از دریچهی جلدهایش دهها نویسندهی مجله، همكاران مطبوعاتی و سینماگران كشور در یك نظرخواهی جلدهای برگزیدهشان را از میان 444 شمارهی مجله انتخاب كردهاند و هر كدام یادداشتی هم در این زمینه نوشتهاند كه مجموع آنها نگاهی به كارنامهی فیلم از این زاویه هم هست:
خوانندگان: گروهی از خوانندگان مجله با یادداشتهایی در این نظرخواهی شركت كردهاند و از طریق آن به حدیث نفس و شرح ارتباط خود با ماهنامهی «فیلم» پرداختهاند. ضمن اینكه صدها خواننده نیز با شركت در نظرخواهی در سایت مجله به جلدهای برگزیدهشان رأی دادهاند كه نتیجهی نهایی این نظرخواهی نیز در پایان همین بخش اعلام شده است.
طرح روی جلد: ابراهیم حقیقی «تصویر روی جلد بازنمایی روی جلد شمارهی 61 اثر آیدین آغداشلو است که با مختصر تغییری در رنگ و زمینه در قاب یك حجاری قدیمی جای گرفته است. این قاب حجاری بر سنگی در عمارت ستوده از اواخر قاجار است در محلهی چالشتر چهارمحال و بختیاری، که از این گونه حجاری در کاخ گلستان تهران و بسیاری عمارتها در شیراز و اصفهان نیز موجود است.» | صفحهآرایی: علیرضا امكچی
چشم انداز ۴۴۹
...در این سالْ سی سرمقاله: ماهنامهی «فیلم» و بزنگاه كارنامهاش نهادها و پدیدههای صنعتی و اجتماعی و فرهنگی، بر خلاف بیولوژی انسانی كه چندی پس از رشد كامل به سوی فرسودگی و اضمحلال میرود، هرچه از عمرشان میگذرد و بهاصطلاح هرچه سالخوردهتر میشوند، محكمتر و قویتر میشوند. یك مؤسسهی صنعتی هفتاد ساله، یك نشریهی هشتاد ساله، یك نهاد اجتماعی نود ساله، یك كمپانی فیلمسازی صد ساله و مشابه آنها وضعیتشان با آدمهایی در همین سنوسال بسیار متفاوت است. آدمها در این سنوسالها دچار انواع عارضههای جسمی و غیرجسمی میشوند اما بیشتر آن نهادها و پدیدهها به مرور زمان از عارضههای و ایرادهایشان كاسته و مستحكمتر میشوند. در شرایط مختلف سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و روانی كشورهای گوناگون هم نگاه به این پدیده متفاوت است. در بسیاری از كشورها انواع نهادها با قدمت چنددهساله فعالیت دارند، اما در كشور ما كه از سیوچند سال پیش تلاش شد خیلی چیزها بازسازی و از نو شروع شوند، و در حالی كه به دلایل مختلف در این سالها مدام به نوعی در شرایطی حساس به سر میبریم، به شهادت هر ناظری دوام انتشار یك نشریه به مدت سی سال، یك پدیدهی اجتماعی و فرهنگی محسوب میشود (هرچند كه در مقایسه با قدمت پنجاه، شصت، هفتاد و صد سال نهادهای مشابه در دنیا، این عمر چندان طولانی نباشد). نیازی نیست كه این را خودمان بگوییم یا دوستداران مجله بگویند. حتی آنهایی كه چشم دیدن مجله را ندارند، به این جنبه از كارنامهی «فیلم» معترفاند و با حیرت از آن یاد میكنند. البته در بخش خصوصی - و نه نشریاتی كه با سرمایه و امكانات عمومی منتشر شده و میشوند - انگشتشمار نشریاتی در تاریخ مطبوعات ایران بودهاند كه عمری طولانیتر از ماهنامهی «فیلم» داشتهاند، اما تفاوت در این است كه آن نشریات در طول انتشارشان وقفههای كوتاه و بلند داشتهاند و در دورههایی نامرتب منتشر میشدهاند ولی انتشار ماهنامهی «فیلم» هیچگاه در این سی سال وقفه نداشته و دچار بینظمی نشده است. از سوی دیگر آن معدود نشریات پردوام تاریخ مطبوعات ایران بارها مدیر یا سردبیر یا ناشر عوض كردند، در حالی كه ماهنامهی «فیلم» با همان سه بنیانگذارش و با همان تقسیم كار در این سی سال منتشر شده است. در میان نشریههای سینمایی تاریخ مطبوعات ایران، ماهنامهی «فیلم» پنج سال است ركورد پردوامترین نشریهی پیش از خود - «ستارهی سینما» - با 25 سال سابقهی انتشار را شكسته است؛ هفتهنامهای كه هفده بار سردبیر و چندین بار ناشر عوض كرد و بارها در طول انتشارش دچار وقفههای چندهفتهای تا چندماهه شد. فارغ از نقش و جایگاه فرهنگی ماهنامهی «فیلم» در طول انتشارش - كه ارزیابی آن، غلط یا درست، مثبت یا منفی، مخالف یا موافق به عهدهی دیگران است - تصور میكنیم لااقل فقط از همین جنبه میتوان آن را یك پدیده خواند؛ اینكه در شرایط آشنای روزگار ما، سه نفر بتوانند در یك زمینهی ذوقی و فرهنگی كه با سلیقهی آدمها ارتباط دارد سی سال مداوم - با همهی اختلافهای سلیقهای - واقعبینانه با همدیگر كار و یكدیگر را تحمل كنند، میتواند از عجایب این دوران تلقی شود. مهم نیست كه آن سه نفر، ما هستیم. هر یك از ما هم كه از بیرون به این قضیه نگاه میكنیم، خودمان حیرانیم و به قولی: بر سختجانی ما این گمان نبود... هنوز از یاد نمیبریم آن هفت سال انتشار بدون پروانه را كه هر ماه بایست كپی آن شماره را برمیداشتیم و به وزارت مربوطه میبردیم و پس از رفتوآمدهای مكرر و دوندگی و تحمل شنیدن حرفهایی غیرموجه و نگاههایی اخمآلود، تلاش میكردیم مجله بیتأخیر منتشر شود. راستی، كسی از آقای پورافضل خبری دارد؟! حالا با همهی تلخ و شیرینش، خوب و بدش، موفقیتها و ناكامیهایش، این سی سال كه تقریباً نیمی از عمر هر یك از ما سه نفر است، مهمترین بخش زندگی ما بوده است. در این سی سال، ساعتهای خواب را كه نادیده بگیریم، ما بیشترین ساعتهای بیداری عمرمان را در كنار هم صرف انتشار این مجله كردهایم و هیچ هدف و سودای دیگری جز این در سر نداشتهایم. سالهای رنج و سرمستی ما این گونه گذشت. دلبسته به لطف و همراهی و همدلی دهها همكار دوستداشتنی این سالها كه این هزاران صفحه مجلهی منتشرشده حاصل ذوق و تلاش آنها و آمیخته به خاطرهی آنهاست، و هزاران خوانندهی وفادار كه دوام مجله حاصل همراهی آنها نیز بوده است. خوشحالیم كه این حس عاشقی به كارمان، بدون جیغ كشیدن آن، به انبوه خوانندگان نیز منتقل شد. آنها هم پیام را دریافت كردند و بسیاری - خودشان میگویند كه - با این مجله عاشق سینما شدند، یا عاشق سینما ماندند، فیلمساز شدند یا فقط یك تماشاگر عاشق سینما باقی ماندند و از آن لذت بردند. و تأكید مؤكد كنیم بر سینمای قدرتمند ایران كه در همین سالهای انتشار مجله بود كه به همت سینماگرانش قدرت گرفت و درخت تناوری شد كه شاید ماهنامهی «فیلم» هم اندك نقشی در این موفقیتها داشته باشد. اگر این سینما نبود، ماهنامهی «فیلم» هم اینی كه هست نبود. در سیسالگی، بار دیگر پیمان نانوشتهی سیسالهمان را با همهی همكاران، مخاطبان و سینماگران تكرار میكنیم. بر خلاف كنایههای گاهوبیگاه - چه دوستانه و چه غیردوستانه كه بدون توجه به كیفیت فیلمهای سینمای ایران در سالهای اخیر زده میشود - بابت اینكه «فیلم» اُفت كرده و «قدیما یادش به خیر»، همچنان احساس شور و شوق میكنیم. همچنان میخواهیم جوان بمانیم و ماهنامهی «فیلم» - این نهاد - را با كمك و همراهی شما با شأن و جایگاه «تاریخی»اش زنده و پویا و جوان نگه داریم. و البته جوانی كردن ما هم شبیه خودمان است. مثل همیشهمان. از ما انتظار ورجهوُرجه و ترقه در كردن نداشته باشید. این همان ماهنامهی «فیلم» است در سیسالگی.
در كمال خونسردی این بار نقد سینماگران بر منتقدان: چهل سینماگر هرچه خواستند دربارهی نقد و منتقدان گفتهاند از آغاز انتشار ماهنامهی «فیلم»، تلاش كردهایم كه نقد فیلم یكی از اركان مجله باشد. البته پیش آمده كه - بهخصوص در دههی آغاز انتشار مجله - تغییراتی در سیاست مجله در این زمینه داده باشیم، اما هیچگاه مقولهی نقد را واننهادیم. تغییرات هم در همین حد بوده كه پس از سالهای ابتدای انتشار مجله، از نقد فیلمهای ردهی پایین و به تعبیری «نقدناشدنی» دست بكشیم، وقت و انرژی و اعصابمان را صرف چنین فیلمهایی نكنیم و سكوت ما به معنای اعلام «نظر»مان باشد. ملاحظات معدودی هم كه در موارد اندكی بوده (و این را حاصل تحمیل فضای عمومی جامعه میدانیم و نه یك دستور رسمی دیكتهشده)، آن قدر ناچیز است كه نمیتواند كل موضوع را زیر سؤال ببرد. ما كه چندان اهل ادعا نیستیم اما در این زمینه - با توجه به شناختی كه از تاریخ مطبوعات سینمایی كشور داریم - ادعا میكنیم كه در هیچ نشریهای به اندازهی «فیلم»، این موضوع چنین جایگاه و اهمیتی نداشته است. البته ممكن است از دیدگاه ناظری - اعم از سینماگر و خوانندهی نخبهگرا - برخی از این نقدها كیفیتی داشته باشند كه آنها را با صفتهای منفی (مانند بیسوادانه، بیارزش، مزخرف، پرتوپلا، فحش، غیرعلمی، غیرمنصفانه، و عنوانهایی شبیه این) توصیف كنند كه تازه این هم یك دیدگاه شخصی است، اما كسی نمیتواند انكار كند كه به هر حال قضیه برای خود ما بسیار جدی است و تلاش میكنیم در حد مقدورات، طبق آخرین دانستهها و حداكثر شعورمان، استانداردهای كیفی مورد نظرمان را حفظ كنیم. و معتقدیم كه اتفاقاً این همه حساسیت و بحث و جدلی كه در مورد نقدهای مجله به راه میافتد و هر وقت موضوع نقد پیش میآید پای مجلهی «فیلم» هم به عنوان نشریهی مرجع در این زمینه به میان كشیده میشود، به دلیل اهمیت آن است. وگرنه مگر نقدهای ضعیفتر (كه شایستهی چنان توصیفهایی باشند) در هیچ نشریهی دیگری چاپ نمیشوند؟ باری... طبعاً یكی خوانندگان اصلی نقدها، صاحبان آثار هستند و قاعدتاً بیش از همه در این مورد حساسیت و توجه دارند. در همهی این سالها، آنها در معرض نقد و بررسی بودهاند اما این بار تصمیم گرفتیم به مناسبت سی سالگی مجله و در شمارهی ویژهی این مناسبت، خودمان و منتقدان را در معرض نقد و بررسی سینماگران قرار دهیم تا هرچه میخواهند بگویند؛ بگویند كه چه دیدگاههایی دربارهی نقدهایی كه در ماهنامهی «فیلم» پیرامون آثارشان چاپ شده دارند و كموكاستیهای مورد نظرشان را با هر لحن و ادبیاتی كه مایلند ابراز كنند. پرسشهایی در این زمینه تهیه كردیم و برای دهها سینماگر در عرصههای مختلف سینما (و البته عمدتاً كارگردانها كه مالك معنوی و مسئول اصلی كیفیت هنری فیلمها هستند) فرستادیم. بیشتر پرسشها، عمومی هستند و برخی خاص آن سینماگر. در پرسشنامهها هم تأكید كردیم كه هرچه دل تنگشان میخواهد بگویند. از آنها خواستیم یا به همین پرسشها پاسخ بدهند تا حاصل كار را مانند یك مصاحبه تنظیم و چاپ كنیم، یا این پرسشها را بهانهای كنند برای نوشتن مطلب در هر قالبی كه مایلند. آزادی مطلق! از میان دهها سینماگری كه پرسشنامه برایشان فرستادیم، پس از پیگیریهای مكرر، سرانجام حدود چهل نفر به این پرسشها در قالبهای مختلف پاسخ دادند. برخی پاسخها را كتبی گرفتیم و چندتا را هم شفاهی (پاسخها را به ترتیب الفبا ردیف كردهایم، مگر در مواردی كه حجم مطلب و اقتضاهای صفحهبندی یا دیر رسیدن مطلبی ایجاب كرده كه این قاعده نادیده گرفته شود.) نتیجهی این تلاش، مجموعهای است كه میخوانید. آنهایی كه جواب ندادند پای خودشان! ما تلاش و پیگیری خودمان را حتی بیش از حد معمول انجام دادیم. جوابها هم هرچه هست و با هر كیفیتی، حاصل كار آنهاست. ما فقط ناشر این نظرها هستیم.
سیری در سنگوارههای سیساله مروری بر سی سال ماهنامهی «فیلم»، از دریچهی جلدهایش گریزی نیست! در شمارههای ویژهی مناسبتی، كه مناسبت انتشارش خودِ ماهنامهی «فیلم» است، مثل همین شمارهی سیسالگی، موضوعها و مطالب خواهناخواه به سوی خود مجله و سرگذشت و مسیر و كارنامهاش، همكاران و خوانندگانش، و خاطرات آنها از دوران پیوندشان با مجله و نگاه و رویكردشان به آن میرود. این اتفاق طبیعی، این بار هم افتاد. تقریباً ناخواسته هم افتاد. قرار بود پروندهای برای این شماره تدارك دیده شود كه سهم سینماگران در آن بیشتر باشد و از خاطرهنویسی و حدیث نفس پرهیز شود. تدارك پروندهی نظرخواهی از سینماگران دربارهی نقد فیلم و نقدهای مجله در طول سی سال با این هدف آغاز شد و تصورمان این بود كه پیكرهی اصلی این شماره خواهد بود. بعد در كنارش یكی از همكاران پیشنهاد نظرخواهی جمعوجوری دربارهی جلدهای مجله را هم داد. قرار بود هر كس ده جلد برگزیدهاش را انتخاب كند و یادداشتی هم دربارهی آنها بنویسد. اما در عمل، نتیجهاش همین شد كه میبینید. حجم این پرونده بیش از دو برابر پروندهی اول شد. محتوای یادداشتها هم (كه برخی طولانیتر از یادداشت شد) رفت به طرف حدیث نفس و خاطرهنگاری. تعدادشان هم یكیدوتا نبود كه بشود با مذاكره و جلسهی توجیهی نویسندگان را به مسیر دیگری هدایت كرد! این بود كه این جریان سیال ذهن را رها كردیم تا هر جا كه میخواهد برود. دیدیم كه تلاش و مقاومت بیهودهای میكنیم برای مقالهنگاری دربارهی موضوعهای مثلاً تئوریك و غیرشخصی دربارهی سینما و علل آن و فلان فیلم و فیلمساز شاخص یا یك موضوع خاص بیارتباط با سیسالگی مجله. بعد هم فكر كردیم چرا بیارتباط؟ اینها همه یك پیكرند كه حالا در چنین موقعیت و مناسبتی، این وجه آن بیرون میزند و جلوه میكند. یك سیدی درست كردیم حاوی همهی جلدهای مجله، به اضافهی فایل كلیپی كه احد صادقی پنج سال پیش برای بخش بزرگداشت 25سالگی ماهنامهی فیلم در جشن خانهی سینما ساخته بود. نامهای نیز همراهش كردیم و آن را برای عدهی زیادی - از همكاران و سینماگران و خوانندگان - فرستادیم. صفحهی نظرخواهی در سایت مجله هم كه ساخته شده بود با تصویر همهی جلدها. از همه همین درخواست را تكرار كردیم: انتخاب جلدهای برگزیدهشان و یك یادداشت. این دهها صفحه حاصل همان نظرخواهی است كه خاطراتی از پیوند نویسندگان با ماهنامهی «فیلم» بیش از هر چیزی در آن موج میزند. در واقع پرسش ما بهانهای شده برای آنان. خب چرا مقاومت كنیم؟ حتی اگر در پروندهی اول كه نظرخواهی از سینماگران دربارهی نقد فیلم است دقت كنید، باز این موضوع غلبه دارد. پس چرا مقاومت كنیم؟ یك نظرخواهی كوچك دربارهی جلدهای مجله، در عمل نتیجهی مفصلی به بار آورد و تبدیل شد به حرفهایی در مورد خود مجله و بخشهایی از سرگذشت و گوشههایی از كارنامهاش در این سی سال. واقعاً چرا مقاومت كنیم؟ جمعبندی حاصل این نظرخواهی بسیار دشوار است. چون با وجود تأكید ما، نوع پاسخ برخی به نظرخواهی متفاوت است و نمیتوان همه را با هم جمع زد. نتیجهی نظرخواهی از خوانندگان در سایت چون با رقمهای مشخص سروكار دارند و رویه هم در مورد همهی آنها مشترك است كاملاً قابلجمعبندی است كه این كار را هم كردهایم. اما با مرور نظرهای همكاران و سینماگران و همهی كسانی كه خارج از سایت نظر و یادداشت دادهاند، حتی در یك نگاه گذرا میتوان دریافت كه نقاشی زیبای آیدین آغداشلو برای جلد شمارهی 61 (بهمن 1366) طرح برگزیدهی این نظرخواهی است؛ تصویری كه همه آن را نقشی از یك دوران تعبیر كردهاند و حالا به نوعی میتوان آن را مظهر و شمایل ماهنامهی «فیلم» هم دانست. بنابراین چه تصویری بهتر از این برای جلد این شماره، كه ابراهیم حقیقی آن را بر حجاریهای كهن نقش زد؟ این پرونده، مروری بر یك دورهی سیساله است از نگاه و زاویهای دیگر.