جستجو در وب‌سایت:


پیوندها:



 چاپ یازدهم کتاب
 "تاریخ سینمای ایران
"
 با ویراست جدید
 و افزوده‌های تازه منتشر شد

 در کتابفروشی‌های
 تهران و شهرستان

 ناشر: نشر نظر

 



 صد و پنج سال اعلان
 و پوستر فيلم در ايران



صد سال اعلان و پوستر فیلم
در ایران

و
بازتاب هایش

 


 لینک تعدادی از مطالب



درباره‌ی محمد قائد
نیم‌پرتره‌ی مردی که
از «آیندگان» هم گذر کرد


بررسی طراحی گرافیک
و مضمون در عنوان‌بندی
فیلم‌های عباس کیارستمی :
پنجره‌ای رو به
جهان شعر



گفت‌وگو با اصغر فرهادی؛
درباره‌ی «فروشنده» و
فکرها و فیلم‌هایش :
... این دوزخ نهفته

گفت‌و‌گو با پرویز پرستویی؛
درباره‌ی بادیگارد و کارنامه‌اش

زندگی با چشمان بسته

گفت‌و‌گو با محمدعلی نجفی
درباره‌ی سریال سربداران
سی‌و‌یک سال بعد از
اولین پخش آن از تلویزیون

گفت‌وگو با مسعود مهرابی
درباره‌ی نقش‌های چندگانه‌ای که

در تاریخ ماهنامه‌ی «فیلم» ایفا کرد
و آن‌هایی که دیگر ایفا نکرد

گفت‌وگو با رخشان بنی‌اعتماد
درباره‌ی قصه‌ها و...:

نمایش هیچ فیلمی خطر ندارد


 
گفت‌و‌گو با بهرام توکلی کارگردان
من دیگو مارادونا هست:

فضای نقدمان مانند فضای
فیلم‌سازی‌مان شوخی‌ست

گفت‌و‌گو با پیمان قاسم‌خانی،
فیلم‌نامه‌نویس سینمای کمدی:
الماس و کرباس

گفت‌و‌گو با اصغر فرهادی
رو خط «گذشته»:

سينما برايم پلكان نيست

گزارش شصتمین دوره‌ی
جشنواره‌ی جهانی سن سباستین:
شصت‌سال كه چيزی نيست...

متن كامل گفت‌و‌گو
با ماهنامه‌ی «مهرنامه»،

به مناسبت
سی‌سالگی ماهنامه فیلم
:
ريشه‌ها

گفت‌و‌گوی ابراهيم حقيقی
با آيدين آغداشلو
درباره‌ی كتاب «صد سال اعلان
و پوستر فيلم در ايران»

گفت‌و‌گو با اصغر فرهادی
نويسنده
و كارگردان
جدایی نادر از سيمين
حقيقت تلخ، مصلحت شيرین
و رستگاری دريغ شده

قسمت اول | قسمت دوم  
قسمت سوم

بررسی كتاب
«پشت دیوار رؤیا»

بيداری رؤياها

كيومرث پوراحمد:
عبور از ديوار رؤياها،
همراه جادوگر قصه‌ها


تكنولوژی ديجيتال
و رفقای ساختار شكن‌اش
سينماي مستند ايران:
پيش‌درآمد


اسناد بی‌بديل
سينمای مستند ايران:
قسمت اول (۱۲۷۹ - ۱۳۲۰)


خانه سیاه است
سینمای مستند ایران:
قسمت دوم (۱۳۵۷ - ۱۳۲۰)


درباره‌ی آیدین آغداشلو:
پل‌ساز دوران ما


سایت ماهنامه فیلم، ملاحظات
و دغدغه‌های دنيای مجازی


گزارش پنجاه‌و‌ششمين دوره‌ي
جشنواره‌ي سن سباستين
(اسپانيا، ۲۰۰۸)
... به‌خاطر گدار عزيز

گفت‌و‌گو با آيدين آغداشلو
درباره‌ی مفهوم و مصداق‌های
سينمای ملی

جای خالی خاطره‌ی بلافاصله

گفت‌و‌گو با مانی حقيقی
به‌مناسبت نمايش كنعان

پرسه در كوچه‌های كنعان

گفت‌و‌گو با محمدعلی طالبی
از شهر موش‌ها تا دیوار

شور و حال گمشده

سين مجله‌ی فيلم،
سينمايی است، نه سياسی


گفت‌و‌گو با رضا میرکریمی
به‌مناسبت نمایش به‌همین سادگی

خيلی ساده، خيلی دشوار

گفت‌و‌گو با بهرام توکلی
به‌مناسبت
 نمایش
پا برهنه در بهشت

پا برهنه در برزخ
 

گمشدگان

گزارش چهل‌ودومین دوره‌ی
جشنواره‌ی کارلووی واری
(جمهوري چك، ۲۰۰۷)

پرسه در قصه‌ها

پرویز فنی‌زاده،
آقای حكمتی و رگبار

نمايشی از اراده‌ی سيزيف

گزارش چهل‌وهفتمین دوره‌ی
جشنواره‌ی تسالونیكی
(یونان) - ۲۰۰۶

پشت ديوار رؤيا

گفت‌وگو با رخشان بنی‌اعتماد 
درباره‌ی
خون بازی

مرثيه برای يك رؤيا

خون‌بازی: شهر گم‌شده

گفت‌وگو با رسول ملاقلی‌پور 
کارگردان
میم مثل مادر

ميم مثل ملاقلی‌پور

گفت‌وگو با ابراهیم حاتمی‌کیا 
درباره‌ی
به‌نام پدر
:

به‌نام آينده

برای ثبت در تاریخ سینمای ایران

یاد و دیدار

گفت‌و گو با جعفر پناهی
گزارش به تاريخ

گفت‌وگو با مرتضی ممیز
خوب شيرين

گزارش/ سفرنامه‌ی
پنجاه‌ و دومین دوره‌ی
جشنواره‌ی سن‌سباستین


گفت‌وگو با بهمن قبادی
 قسمت اول
/ قسمت دوم
 قسمت آخر

گفت‌وگو با عزیزالله حمیدنژاد
 قسمت اول
قسمت دوم
 قسمت سوم

گفت‌و گو با حسین علیزاده
 قسمت اول
قسمت دوم
 قسمت سوم

گفت‌وگو با گلاب آدینه
مهمان مامان را رايگان
بازی كردم


نقطه‌چین، مهران مدیری،
 طنز، تبلیغات و غیره


کدام سینمای کودکان و نوجوانان

جیم جارموش‌ وام‌دار شهید ثالث!

تاریخچه‌ی پیدایش
 کاریکاتور روزنامه‌ای


سینماهای تهران، چهل سال پیش

فیلم‌ شناسی کامل
 سهراب شهید ثالث


ارامنه و سینمای ایران

بی‌حضور صراحی و جام

گفت‌وگو با حمید نعمت‌الله:
مگر روزنه‌ی امیدی هست؟

«شاغلام» نجیب روزگار ما

اولین مجله سینمایی افغانستان

نگاهی به چند فیلم مطرح جهان

گزارش سی‌وهشتمین دوره‌ی
 جشنواره کارلووی واری


نگاهی به فیلم پنج عصر
ساخته‌ی سمیرا مخملباف

چیزهایی از «واقعیت» و «رویا»
برای بیست سالگی ماهنامه‌ی فیلم


بایگانی:
شهريور ۱۳۹۷

۱۱ بهمن ۱۳۹۱

شماره‌ی 454 ماهنامه فیلم، ویژه سی‌و‌يكمين‌ جشنواره‌ی فیلم فجر

روی جلد: طرح و عكس روی جلد: محمد اسماعیلی





همه‌ آن‌چه می‌خواهید درباره‌ی فیلم‌ها و برنامه‌های
جشنواه‌ بدانید


یتیمان توفان یا پرنده
های جانسخت؟: نكته‌ها و ملاحظاتی درباره‌ی سینمای ایران در آستانه‌ی سی‌ویكمین جشنواره‌ی فیلم فجر
نامدگان و رفتگان: نگاهی به آمد و رفت دبیران جشنواره‌ی فیلم فجر در دهه‌ی گذشته و گفت‌وگو با سه دبیر اخیر جشنواره در پی یافتن پاسخ این پرسش: چرا دبیران جشنواره‌ی فجر زود عوض می‌شوند؟
مهدی مسعودشاهی: فرصت بسیار است. نیست؟!
محمد خزایی: تجربه‌ی ناتمام
محمدرضا عباسیان: عملیات انتحاری!   
سینمای ایران: معرفی فیلمهای ایرانی همه‌ی بخشها: مشخصات، خلاصه‌ی داستان، گزارش تولید، دیالوگ‌های برگزیده، یادداشت فیلم‌سازان و یادداشت‌های منتقدان درباره‌ی چند فیلم
چشم حقیقت: مسابقه‌ی سینمای مستند: می‌دانم: افتاد مشكل‌ها، ولی.../ اطلس رنگارنگ: نگاهی به جریان تولید مستندهای تلویزیونی زیر نظر سیمای استان‌ها/ نگارستان مستند: گفت‌وگو با سیدجواد مرادی مدیر كل طرح و برنامه‌ی سیمای استان‌ها/ معرفی مستندهای این بخش و یادداشت فیلم‌سازان/ وجهی دیگر از منشور او: یادی از محمدرضا شریفی كه مستندساز هم بود، به مناسبت سالگرد تولد و مرگ او
فیلماولیها: این دو فیلم اول را از دست ندهید
مسابقه‌ی سینمای بینالملل: معرفی فیلم‌ها: مشخصات، خلاصه‌ی داستان و نقد
سینمای سعادت: مسابقه‌ی جهان اسلام: معرفی فیلم‌ها: مشخصات، خلاصه‌ی داستان و نقد
جشنواره‌ی جشنوارهها: معرفی فیلم‌ها: مشخصات، خلاصه‌ی داستان و نقد
سینمای سهبعدی: همه‌اش زیر سر پول است: مقاله‌ای خواندنی و ضدحال از راجر ایبرت در مخالفت با سینمای سه‌بعدی/ معرفی فیلم‌ها: مشخصات، خلاصه‌ی داستان و نقد
نمایشهای ویژه: معرفی فیلم‌ها: مشخصات، خلاصه‌ی داستان و نقد
چشمانداز سینمای چین: زخم و طلا: نگاهی گذرا به تاریخچه‌ی سینمای چین/ معرفی فیلم‌ها: مشخصات، خلاصه‌ی داستان و نقد
سینمای لهستان: بالیدن زیر تیغ سانسور: نگاهی گذرا به تاریخچه‌ی سینما در لهستان/ معرفی فیلم‌ها: مشخصات، خلاصه‌ی داستان و نقد
سینمای کشورهای غیرمتعهد: معرفی فیلم‌ها: مشخصات، خلاصه‌ی داستان و نقد
به امید هوای تازهتر: آهنگ‌سازان جشنواره‌ی سی‌ویکم
بزرگداشتها - جمشید مشایخی: یك گفت‌وگو: در بازیگری هم به جایی نرسیده‌ام/ یادداشتی از پرویز نوری
ـ جهانگیر الماسی: از سرمستی تا رنج
ـ مهری شیرازی: هزارچهره‌ساز!
ـ نادر طالبزاده: نقاد هالیوود
بیست سال پیش در همین ماه: نگاهی به شماره‌ی  ۱۳۷ ماهنامه‌ی «فیلم» (۱۲ بهمن ۱۳۷۱)

همکاران این شماره: سینمای ایران: شاهین شجری‌کهن/ آرامه اعتمادی، همایون امامی، امیر پوریا، مسعود ثابتی، مهرزاد دانش، پوریا ذوالفقاری، آنتونیا شرکا، احمد طالبی‌نژاد، جواد طوسی، نیما عباس‌پور، شاهپور عظیمی، مهرداد فراهانی، مازیار فکری ارشاد، سمیه قاضی‌زاده، سعید قطبی‌زاده، کیوان کثیریان، ایرج کریمی، محمدسعید محصصی، سوفیا مسافر، احسان ناظم‌بکایی، پرویز نوری | سینمای جهان: شهزاد رحمتی/ محسن بیگ‌آقا، هما توسلی، رضا كاظمی، غزل گلمكانی | صفحه‌آرایی و طراحی جلد: علیرضا امك‌چی


چشم انداز ۴۵۴

فهرست فیلمهای همه‌ی بخش‌ها جشنواره كه در این شماره به آن‌ها پرداخته‌‌ايم

(به ترتیب الفبا):
آخرین روزهای زمستان
/ آرامش در دریا/ آستریکس و اوبلیکس: خداوند بریتانیا را حفظ كند/آسمان زرد كمعمق/آسیاب و صلیب/آشپز قصر/ آفتاب مهتاب زمین/آفتابسوخته۲/آقای الف/ابرهای ارغوانی/ از تهران تا بهشت/ استرداد/ اشیا از آنچه در آینه میبینید به شما نزدیكترند/ آن سوی تپه/ انسان شریف/ اوا/ این یک رؤیاست/ بازگشت به  ۱۹۴۲/بازگشت به آینده/ برلین ۷/ بشارت به یك شهروند هزاره‌ی سوم/ به خاطر پونه/ به نام آزادی/ بهشت اقیانوسی/ بیكس/ پرتقالها و آفتاب/ پرندگان در سرزمین برف و آفتاب/پرویز/ پسران ابر/ پسرانی با گوشهای شکسته/پسلرزه/ پیاده تا مدرسه/ تابور/ تاجمحل/ تأییدشده برای فرزندخواندگی/تجریش ناتمام/ ترك بغداد/ ترنج/ جنگجویان جلگه/ جیببر خیابان جنوبی/ چتر سبز/ چه خوبه که برگشتی/ چهار سوار/ چهقدر دوستم داری؟/حلقه‌ی كامل/ حوض نقاشی/ خاك و مرجان/ خانهای با برجک/ خسته نباشید/ خط مقدم/ در آغوش مادرم/ در جستوجوی گمنامی/ دربند/ دل بیقرار/دنیای اقیانوس/ دهلیز/ دوشیزه جین زیبا/ دیوانه بی او/ رسوایی/ رقصنده با سایه/ رنگ آسمان/ رودخانه‌ی لیان/ روز روشن/ روزی که میشیما سرنوشت خود را رقم زد/ زابانا!/  زندگی مشترك آقای محمودی و بانو/ زیباتر از زندگی/ساکن خانه‌ی چوبی/ سالاولی/ سربهمهر/ سرقت بزرگ/ سووز-شوش/ سی سال تاریكی/ سیزده/ شکار/ شمشیرهای پرنده‌ی دروازه‌ی اژدها/ شورش/ صندلی ۲۵۷/ عشق/ عقاب صحرا/ عملیات مهدكودك/ غولها/ فرا رسیدن در روز-روز بعد/فردا بهتر خواهد بود/ فرزند چهارم/ فیل سفید/ قاچاقچی/ قاعدۀ تصادف/ قایق/ كاتین/ كشتار/كلاس هنرپیشگی/ كورا- یك مایل بالاتر/ کاروان نظامی/ کودکان سارایوو/ کودکی پنهان/ گامهای شیدایی (غریبه)/ گناهكاران/ گهوارهای برای مادر/ لرزاننده‌ی چربی/ مادر/ مادر مغول من/ مار/ مرد آهنین/ مروارید/ مشتیاسماعیل/ ملت هستهای/ مهمونی کامی/ میمون شهری/ نابینا/ نغمههای محمدی/ نیكیفورِ من/ وداع طولانی/ وقت مردن/ همکار/ همه‌ی آنچه داری/ همه چیز برای فروش/ هنر پرواز/ هیچ کجا هیچ کس/ هیس! دخترها فریاد نمیزنند

نكتهها و ملاحظاتی درباره‌ی سینمای ایران در آستانه‌ی سیویكمین جشنواره‌ی فیلم فجر
برای مجموعه‌ی سینمای ایران، جشنواره حادثه‌ی مهمی است. اگر نه به اندازه‌ی اكران و پروانه‌ی ساخت و پروانه‌ی نمایش، اما در آن حد كه حضورش نشانه‌ی تداوم حیات سینما تلقی می‌شود و فقدانش نشانه‌ی تزلزل و شاید مرگی محتوم. گرچه در طول سال بانگ نومیدی - در قالب‌های مختلف مصاحبه و بیانیه و غیره - از هر سوی سینمای ایران بلند بود و بسیاری سینمای ایران را اگر نه مرده كه در آستانه‌ی مرگ و نابودی اعلام كردند، اما اعلام شد كه ۹۶ فیلم متقاضی نمایش در سی‌ویكمین جشنواره‌ی فیلم فجر شده‌اند! عجب موجود روبه‌موتِ پرزور و سخت‌جانی! تازه حتماً فیلم‌های دیگری هم بوده‌اند كه به دلیلی تقاضای شركت در جشنواره نكرده‌اند.

چرا دبیران جشنواره‌ی فجر زود عوض میشوند؟
مهدی مسعودشاهی دبیر جشنواره‌ی بیست
ونهم: الان سینمای ایران در شرایط حساسی به سر می‌برد و خیلی از موضوع‌ها پیچیده شده است. فضا سرشار از سوءتفاهم است. به نظرم اصلاً موقعیتی نیست که من بخواهم درباره‌ی جشنواره و برگزاری آن حرف بزنم. به‌خصوص که این بحث جنبه‌ی تخصصی دارد و نمی‌شود سطحی و ساده از آن گذشت. باید به زوایای مختلف آن پرداخت.
محمد خزاعی دبیر سیامین جشنواره: طبیعتاً آدم وقتی کاری را شروع می‌کند با این نیت است که آن را ادامه بدهد و به سرانجام برساند. اما تلقی من همیشه این بوده که ما موظفیم خدمت کنیم و مهم نیست که این خدمت در چه جایگاهی و برای چه مدتی انجام شود.
محمدرضا عباسیان دبیر جشنواره‌ی سیویکم: ر وزارت ارشاد هیچ معاونت سینمایی یا وزیری بیش از چهار سال نداشتیم و همین امر آسیب جدی به این حوزه وارد می‌کند. در جشنواره آسیب آن بیش‌تر است. تأثیرگذارترین دوره‌ی سینمایی بعد از انقلاب که همیشه از آن یاد می‌شود، زمانی است که دبیر یک جشنواره ده دوره دبیر بوده و ریاست بزرگ‌ترین مرکز تولید فیلم در کشور را نیز بر عهده داشته است.

مسابقه‌ی سینمای ایران: چیزهایی در جای چیزهایی دیگر
شاهین  شجری
كهن: گفته می‌شد كه قرار است امسال جشنواره‌ی فجر تفاوت‌های زیادی با دوره‌های پیش داشته باشد و بخش‌های مختلفی از آن تغییر كند. دبیر و برگزاركنندگان جشنواره از یك سو و مدیران سینمایی از سوی دیگر، در هفته‌ها و بلكه ماه‌های پیش از جشنواره مدام در مصاحبه‌های‌شان به این «تغییرهای بنیادی و گسترده» اشاره می‌كردند. در واقع تغییرها و جابه‌جایی‌های زیادی هم در عمل ایجاد شد، اما هرچه به زمان برگزاری نزدیك‌تر شدیم این تغییرها هم «كان لم یكن» شدند و همه چیز كم‌وبیش به حالت اول برگشت. هر تغییری با یك «ضدتغییر» خنثی شد؛ مثلاً بخش خارج از مسابقه‌ی سینمای ایران قرار بود نباشد و حالا هست، نه در قالب یك بخش بلكه به ‌صورت دسته‌ای از فیلم‌ها كه در لابه‌لای آثار بخش‌های دیگر پراكنده شده‌اند. در یك كلام، همه چیز سر جای خودش است، جز جای هر چیز!

سینماحقیقت (مسابقه‌ی فیلمهای مستند): میدانم: افتاد مشکلها، ولی...
محمدسعید محصصی:
کی از مجموعه‌های مستندی که از سال ۸۹ کلید خورده و قرار بوده پاسخی باشد به این نیاز مستندسازان خارج از مرکز، کاری است که با عنوان «مستندهای فاخر» در سیمای استان‌ها انجام شده و هنوز پرونده‌اش بسته نشده است. کاری به عنوان این مجموعه نداریم که به فهم این پروژه هم کمک نمی‌کند، اما کاری که در سیمای استان‌ها انجام شد خلاصه‌اش این است که کشور به هشت منطقه تقسیم شده و هر منطقه به یک مشاور (در آغاز استاد راهنما) سپرده شد تا مستندسازان خارج از مركز كه قابلیت‌های لازم برای ساخت مستندهای جدی دارند - ‌‌و به دلیل کمبود بودجه‌های مراکز استانی صداوسیما، نمی‌توانند به‌ گونه‌ای شایسته فیلم‌های دلخواه‌شان را بسازند...

وجهی دیگر از منشور او: یادی از محمدرضا شریفی
كه مستند
ساز هم بود به مناسبت سالگرد تولد و درگذشت او
همایون امامی:
زنده‌یاد محمدرضا شریفی (۱۳ بهمن ۱۳۸۳ – ۱۵ بهمن ۱۳۳۰) بیش‌تر به عنوان مدیر فیلم‌برداری شهرت داشت اما او مدرس عکاسی و فیلم‌برداری دانشکده‌ی هنر‌های دراماتیک (دانشکده‌ی سینماتئاتر فعلی) هم بود، و به موازات این فعالیت‌ها، در دفاع از منافع صنفی جامعه‌ی فیلم‌برداران سینمای ایران، در خانه‌ی سینما نیز فعالیت داشت. شریفی اگرچه سینمای به‌اصطلاح اکران را عرصه‌ی فعالیت‌های خویش قرار داده بود، ولی دوستان و نزدیکانش به‌خوبی از علاقه‌ی وافر او به سینمای مستند آگاهند. شدت این علاقه آن قدر بود که او را نخست به عنوان یک مستند‌ساز و بعد به عنوان فیلم‌بردار فیلم‌های مستند و کوتاه دیگران به خود مشغول دارد.

این دو فیلم اول را ببینید: سربهمهر (هادی مقدمدوست) و خسته نباشید(محسن قرایی)
هوشنگ
گلمكانی: ... نهضت ادامه دارد؛ نهضت ورود جوان‌ها به سینمای ایران، با وجود این همه دشواری و مانع رسمی و غیررسمی. این غلیان شور و استعدادهاست. باوركردنی نیست كه در سالی كه سینمای ایران یكی از دشوارترین دوران حیاتش را می‌گذراند، جوان‌ها چنین هجومی برای فیلم ساختن بیاورند. طبق آمار رسمی دفتر جشنواره از میان نزدیك به صد فیلم متقاضی نمایش در جشنواره (كه خود این هم رقم عجیبی است) حدود چهل فیلم آثار اول سازندگان آن‌ها بوده است. البته دفتر جشنواره چند مورد اشتباه محاسبه در این زمینه دارد و گاهی با معیارهایی عجیب، فیلم‌های دوم یا سوم و در یك مورد چهارم را هم جزو فیلم‌های اول آورده اما حتی اگر این چند مورد را هم از فهرست اولی‌ها حذف كنیم، بقیه‌اش رقم قابل‌توجهی می‌شود كه تازه هیچ معلوم نیست این‌ها واقعاً همه‌ی‌ فیلم‌های اولی باشند كه طی این یك سال ساخته شده‌اند.

همهاش زیر سر پول است!: مقالهای خواندنی از راجر ایبرت در مخالفت با سینمای سهبعدی
آیا افزایش قیمت بلیت برخی فیلم‌ها فقط تا زمانی که قسط‌های تجهیزات پرداخت شود ادامه خواهد داشت؟ به نظر من سه‌بعدی یک جور اخاذی از والدینی است که تبلیغات رسانه‌ها توی مخ بچه‌های‌شان فرو کرده‌ که حتماً باید فیلم سه‌بعدی ببینند. در پانویس نقدم بر جنگ تایتانها نوشتم: «به کودکان‌تان توضیح بدهید که فیلم به شیوه‌ی سه‌بعدی فیلم‌برداری نشده بلکه فقط سه‌بعدی نمایش داده می‌شود تا سازندگانش پول بیش‌تری به جیب بزنند. باور کنید خود من این فیلم را دو بعدی دیدم و واقعاً عالی بود.» سه‌بعدی قلابی این فیلم حتی سه‌بعدی‌بازهای دوآتشه را هم شاکی کرد.

زخم و طلا: نگاهی گذرا به تاریخچه‌ی سینمای چین
در دوران «انقلاب فرهنگی» كه از ۱۹۶۶ شروع شد، فیلم‌سازی به‌شدت محدود شد و صنعت سینما بیش از همیشه زیر فشار قرار گرفت. تقریباً همه‌ی فیلم‌هایی كه پیش از آن ساخته شده بودند توقیف شدند و تعداد اندكی فیلم جدید تولید می‌شد. در سال‌های ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۲ سینما تقریباً‌ متوقف شده بود و پس از آن كمی رونق گرفت ولی به‌شدت زیر نظارت دولتی قرار داشت و فیلم‌ها به لحاظ داستانی و شخصیت‌پردازی با محدودیت‌هایی عجیب‌و‌غریب دست به گریبان بودند. از ۱۹۷۶ با پایان «انقلاب فرهنگی»، به‌تدریج فیلم‌ها دوباره وجه سرگرم‌كنندگی بیش‌تری پیدا كردند و سینماگران به پیروی از سینمای غرب سعی می‌كردند با نوآوری‌ها و جسارتی در حد مقدورات، مردم را جذب كنند.
در دهه‌ی ۱۹۸۰ سینمای چین دوران سختی را گذراند كه از طرفی ناشی از لزوم رقابت با سایر رسانه‌ها و سرگرمی‌ها بود و از طرف دیگر به دلیل حساسیت بخشی از مقام‌ها و مسئولان دولتی كه فیلم‌هایی مثل تریلرهای مردم‌پسند و فیلم‌های هنرهای رزمی را به لحاظ اجتماعی مقبول نمی‌دانستند.

بالیدن زیر تیغ سانسور: نگاهی گذرا به تاریخچه‌ی سینما در لهستان
تاریخچه‌ی سینما در لهستان تقریباً عمری به درازای خود صنعت سینما دارد و دستاوردهایی جهانی داشته، هرچند كه فیلم‌های لهستانی در مقایسه با برخی دیگر از كشورهای اروپایی به لحاظ تجاری كم‌تر در دسترس بوده‌اند. با این حال سینمای لهستان، مجموعه‌ای از فیلم‌سازان بزرگ و درجه‌‌یك را به عالم سینما هدیه كرده كه بعضی از آن‌ها، مثل فیلم‌سازان بزرگ هر كشور غیرآمریكایی دیگری، پس از رسیدن به اوج موفقیت در كشور خودشان یا دست‌كم نشان دادن بارقه‌هایی از استعداد و توانایی خود، به طرز ظاهراً اجتناب‌ناپذیری سر از هالیوود درآورده‌اند.

به امید هوای تازهتر...: آهنگسازان جشنواره‌ی سیویکم
سمیه قاضی
زاده: در میان آهنگ‌سازان فیلم‌های امسال تا دل‌تان بخواهد اسم‌های جدید حضور دارند. اسم‌هایی که نه‌تنها پیش از این از آن‌ها موسیقی فیلمی نشنیده‌ایم بلکه اصولاً آن‌ها را به عنوان آهنگ‌ساز هم نشناخته‌ایم. می‌توان به این ماجرا از دو زاویه نگاه کرد:اول این‌که باید خوش‌حال بود از این‌که در موسیقی فیلم ایران نیز هم‌چون سینمای ایران، جوان‌هایی پا به عرصه گذاشته‌اند که می‌توانند نفسی تازه در کالبد آهنگ‌سازی سینمای ایران بدمند. آن روی دیگر سکه هم این است که ساخت موسیقی برای فیلم، چیزی جدا از آهنگ‌سازی نیست و کسی که در این راه قدم می‌گذارد طبیعی است که باید سابقه‌ای حداقل قابل‌قبول در سطح حرفه‌ای در حوزه‌ی موسیقی آزاد داشته باشد.

بزرگداشت‌ها -
گفتوگو با جمشید مشایخی: در بازیگری هم به جایی نرسیدهام!
احسان ناظم
بکایی: نیازی به معرفی ندارد. مشایخی ۷۸ ساله در کنار عزت‌الله انتظامی، داود رشیدی و علی نصیریان، ضلع‌های مربع طلایی بازیگران کارکشته و کهنه‌کار سینمای ایران‌اند. مشایخی در نیم قرن بازیگری‌اش در ده‌ها فیلم و سریال بازی کرده است. از خان‌دایی قیصر و رضا تفنگچی هزاردستان گرفته تا استوار گل‌های داودی و کمال‌الملک، نقش‌های ماندگاری است که با همت و حضور گرم و دل‌پذیر او در تاریخ این سینما ثبت شده‌اند. مشایخی با وجود سال‌ها بازیگری و تنوع نقش، بجز برای نقش کمال‌الملک که برگزیده‌ی جشنواره‌ی سوم فجر شد، برنده‌ی جایزه‌ی بازیگری این جشنواره نشده اما این بار قرار است از او در جشنواره تقدیر شود. این بزرگداشت بهانه‌ای شد برای ملاقات با این بازیگر خوش‌نام قدیمی و محبوب در آپارتمانش در محمودیه‌ی تهران. جمشید مشایخی با این‌که اندکی كسالت داشت و از نرفتن به مراسم سالگرد درگذشت تختی دمغ بود، با رویی خوش از ما استقبال کرد. گپ‌وگفت چندساعته با او گرم و پرهیجان پیش رفت. از خاطراتش با زنده‌یاد تختی گفت تا به این روزها رسید و لابه‌لای حرف‌هایش آخرین فیلم‌نامه‌هایی را که به دستش رسیده بود، نشان داد تا دلیل کم‌کاری‌اش معلوم شود.

مردی از جنس مهربانی
پرویز نوری:
آشنایی‌ام با جمشیدجان مشایخی برمی‌گردد به روزهایی كه با گرشا رئوفی – برادر همسر نازنین او – از زمان ساخت فیلم زمین تلخ رفیق شده بودیم. گاه‌گداری جمشیدجان را می‌دیدم اما هیچ‌وقت موقعیتی دست نمی‌داد تا بیش‌تر با هم باشیم. در آن دوره‌ها می‌دانستم كه بازیگر تئاتر است و من هم با تئاتر تقریباً میانه‌ای نداشتم، و هیچ نمایشی را از او ندیده بودم. از بین فیلم‌هایش فقط یك كار كوتاه بود به نام وقتی دیگر، عشق من (هژیر داریوش) و یك جورهایی آوانگارد بود در مایه‌های هیروشیما، عشق من كه هژیر عاشقش بود. او در مصاحبه‌ای همان موقع‌ها به من گفت كه فیلم را به خاطر بازیگری به اسم منیره جمال‌زاده نوشته و ساخته، در حقیقت چیزی شبیه به زندگی آن زن. دیگر یادم نمی‌آید چه فیلمی قبل از قیصر از جمشیدجان دیده باشم؛ تا با آن فیلم و نقش كه شناخته شد و حسابی هم به دل نشست.

جهانگیر الماسی: از سرمستی تا رنج
او كه در سال‌‌های اخیر عضو پیوسته‌ی فرهنگستان هنر هم شده و دو سال قبل طرح اولیه‌ی فیلم‌نامه‌ی سیب و سلما را نوشته، می‌‌خواهد در آستانه‌ی ۵۸ سالگی، اولین فیلمش را بسازد. فیلمی به نام رنج و سرمستی. نامی که خواسته یا ناخواسته شاید بر وضعیت دو نیمه‌ی متفاوت دوران فعالیت او در سینما گواهی دهد: «این روزها هرکس به خودش اجازه می‌‌دهد تهمت بزند و برایت انگیزه‌‌ای تعریف کند. ولی من هنوز همان آدم دهه‌ی شصت هستم. با همان اصول و اعتقادها. هنوز هم معتقدم هرکس بیش‌‌تر به جامعه نفع می‌‌رساند، باید از مزایای بیش‌‌تری برخوردار شود. با همین اصل کوشیدم نسبت به جامعه‌‌ام حساس باشم. هیچ‌‌گاه نخواستم وارد عرصه‌ی سیاست شوم...»

مهری شیرازی: هزارچهرهساز!
او که کارش را در سینما با گریموری فیلم‌‌های حریم مهرورزی (ناصر غلامرضایی) و تشکیلات (منوچهر مصیری) آغاز کرد، در دوره‌‌های بیست‌ودوم و بیست‌وچهارم جشنواره‌ی فجر برای عروس افغان (ابوالقاسم طالبی) و کافه ستاره (سامان مقدم) نامزد دریافت سیمرغ شد. در جشن خانه‌ی سینما هم در شش دوره برای دیدار، دو زن، زیر پوست شهر، زندان زنان، شمعی در باد و کافه ستاره نامزد دریافت جایزه شد که در دوره‌ی چهارم برای زیر پوست شهر (تهمینه میلانی) و در دوره‌ی ششم برای زندان زنان (منیژه حکمت) برنده‌ی تندیس شد.

نادر طالبزاده: نقاد هالیوود
قرار گرفتن نام نادر طالب‌زاده در میان فهرست پنج چهره‌ی برگزیده برای تقدیر که بعدها با انصراف پرویز شیخ‌‌طادی به چهار نفر کاهش یافت، عجیب بود. چون او فقط فیلم بشارت منجی را ساخته و در فیلم تویی که نمی‌‌شناختمت بازی کرده است. اما به نظر می‌‌آید آن‌چه مشوق متولیان جشنواره در این زمینه بوده فعالیت‌‌هایی دورتر از فیلم‌‌سازی‌‌ست. طالب‌‌زاده‌ی ۵۹ ساله، سال پرکاری را پشت سر گذاشته. او علاوه بر دبیری جشنواره‌ی فیلم‌‌سازان مستقل «افق نو»، دبیر سومین جشنواره‌ی عمار هم بود. ضمن این‌که او هم‌چنان هدایت و اجرای برنامه‌ی زنده‌ی تلویزیونی راز را، که از برنامه‌‌های گفت‌وگومحور شبکه‌ی ۴ است، بر عهده دارد که چند قسمت از آن، بازتاب فراوانی داشت.

2 لینک این مطلب


صفحه اصلی  وبلاگ مسعود مهرابی نمایشگاه کتاب‌ها تماس

© Copyright 2004, Massoud Merabi. All rights reserved.
Powered by ASP-Rider PRO