جستجو در وب‌سایت:


پیوندها:



 چاپ یازدهم کتاب
 "تاریخ سینمای ایران
"
 با ویراست جدید
 و افزوده‌های تازه منتشر شد

 در کتابفروشی‌های
 تهران و شهرستان

 ناشر: نشر نظر

 



 صد و پنج سال اعلان
 و پوستر فيلم در ايران



صد سال اعلان و پوستر فیلم
در ایران

و
بازتاب هایش

 


 لینک تعدادی از مطالب



درباره‌ی محمد قائد
نیم‌پرتره‌ی مردی که
از «آیندگان» هم گذر کرد


بررسی طراحی گرافیک
و مضمون در عنوان‌بندی
فیلم‌های عباس کیارستمی :
پنجره‌ای رو به
جهان شعر



گفت‌وگو با اصغر فرهادی؛
درباره‌ی «فروشنده» و
فکرها و فیلم‌هایش :
... این دوزخ نهفته

گفت‌و‌گو با پرویز پرستویی؛
درباره‌ی بادیگارد و کارنامه‌اش

زندگی با چشمان بسته

گفت‌و‌گو با محمدعلی نجفی
درباره‌ی سریال سربداران
سی‌و‌یک سال بعد از
اولین پخش آن از تلویزیون

گفت‌وگو با مسعود مهرابی
درباره‌ی نقش‌های چندگانه‌ای که

در تاریخ ماهنامه‌ی «فیلم» ایفا کرد
و آن‌هایی که دیگر ایفا نکرد

گفت‌وگو با رخشان بنی‌اعتماد
درباره‌ی قصه‌ها و...:

نمایش هیچ فیلمی خطر ندارد


 
گفت‌و‌گو با بهرام توکلی کارگردان
من دیگو مارادونا هست:

فضای نقدمان مانند فضای
فیلم‌سازی‌مان شوخی‌ست

گفت‌و‌گو با پیمان قاسم‌خانی،
فیلم‌نامه‌نویس سینمای کمدی:
الماس و کرباس

گفت‌و‌گو با اصغر فرهادی
رو خط «گذشته»:

سينما برايم پلكان نيست

گزارش شصتمین دوره‌ی
جشنواره‌ی جهانی سن سباستین:
شصت‌سال كه چيزی نيست...

متن كامل گفت‌و‌گو
با ماهنامه‌ی «مهرنامه»،

به مناسبت
سی‌سالگی ماهنامه فیلم
:
ريشه‌ها

گفت‌و‌گوی ابراهيم حقيقی
با آيدين آغداشلو
درباره‌ی كتاب «صد سال اعلان
و پوستر فيلم در ايران»

گفت‌و‌گو با اصغر فرهادی
نويسنده
و كارگردان
جدایی نادر از سيمين
حقيقت تلخ، مصلحت شيرین
و رستگاری دريغ شده

قسمت اول | قسمت دوم  
قسمت سوم

بررسی كتاب
«پشت دیوار رؤیا»

بيداری رؤياها

كيومرث پوراحمد:
عبور از ديوار رؤياها،
همراه جادوگر قصه‌ها


تكنولوژی ديجيتال
و رفقای ساختار شكن‌اش
سينماي مستند ايران:
پيش‌درآمد


اسناد بی‌بديل
سينمای مستند ايران:
قسمت اول (۱۲۷۹ - ۱۳۲۰)


خانه سیاه است
سینمای مستند ایران:
قسمت دوم (۱۳۵۷ - ۱۳۲۰)


درباره‌ی آیدین آغداشلو:
پل‌ساز دوران ما


سایت ماهنامه فیلم، ملاحظات
و دغدغه‌های دنيای مجازی


گزارش پنجاه‌و‌ششمين دوره‌ي
جشنواره‌ي سن سباستين
(اسپانيا، ۲۰۰۸)
... به‌خاطر گدار عزيز

گفت‌و‌گو با آيدين آغداشلو
درباره‌ی مفهوم و مصداق‌های
سينمای ملی

جای خالی خاطره‌ی بلافاصله

گفت‌و‌گو با مانی حقيقی
به‌مناسبت نمايش كنعان

پرسه در كوچه‌های كنعان

گفت‌و‌گو با محمدعلی طالبی
از شهر موش‌ها تا دیوار

شور و حال گمشده

سين مجله‌ی فيلم،
سينمايی است، نه سياسی


گفت‌و‌گو با رضا میرکریمی
به‌مناسبت نمایش به‌همین سادگی

خيلی ساده، خيلی دشوار

گفت‌و‌گو با بهرام توکلی
به‌مناسبت
 نمایش
پا برهنه در بهشت

پا برهنه در برزخ
 

گمشدگان

گزارش چهل‌ودومین دوره‌ی
جشنواره‌ی کارلووی واری
(جمهوري چك، ۲۰۰۷)

پرسه در قصه‌ها

پرویز فنی‌زاده،
آقای حكمتی و رگبار

نمايشی از اراده‌ی سيزيف

گزارش چهل‌وهفتمین دوره‌ی
جشنواره‌ی تسالونیكی
(یونان) - ۲۰۰۶

پشت ديوار رؤيا

گفت‌وگو با رخشان بنی‌اعتماد 
درباره‌ی
خون بازی

مرثيه برای يك رؤيا

خون‌بازی: شهر گم‌شده

گفت‌وگو با رسول ملاقلی‌پور 
کارگردان
میم مثل مادر

ميم مثل ملاقلی‌پور

گفت‌وگو با ابراهیم حاتمی‌کیا 
درباره‌ی
به‌نام پدر
:

به‌نام آينده

برای ثبت در تاریخ سینمای ایران

یاد و دیدار

گفت‌و گو با جعفر پناهی
گزارش به تاريخ

گفت‌وگو با مرتضی ممیز
خوب شيرين

گزارش/ سفرنامه‌ی
پنجاه‌ و دومین دوره‌ی
جشنواره‌ی سن‌سباستین


گفت‌وگو با بهمن قبادی
 قسمت اول
/ قسمت دوم
 قسمت آخر

گفت‌وگو با عزیزالله حمیدنژاد
 قسمت اول
قسمت دوم
 قسمت سوم

گفت‌و گو با حسین علیزاده
 قسمت اول
قسمت دوم
 قسمت سوم

گفت‌وگو با گلاب آدینه
مهمان مامان را رايگان
بازی كردم


نقطه‌چین، مهران مدیری،
 طنز، تبلیغات و غیره


کدام سینمای کودکان و نوجوانان

جیم جارموش‌ وام‌دار شهید ثالث!

تاریخچه‌ی پیدایش
 کاریکاتور روزنامه‌ای


سینماهای تهران، چهل سال پیش

فیلم‌ شناسی کامل
 سهراب شهید ثالث


ارامنه و سینمای ایران

بی‌حضور صراحی و جام

گفت‌وگو با حمید نعمت‌الله:
مگر روزنه‌ی امیدی هست؟

«شاغلام» نجیب روزگار ما

اولین مجله سینمایی افغانستان

نگاهی به چند فیلم مطرح جهان

گزارش سی‌وهشتمین دوره‌ی
 جشنواره کارلووی واری


نگاهی به فیلم پنج عصر
ساخته‌ی سمیرا مخملباف

چیزهایی از «واقعیت» و «رویا»
برای بیست سالگی ماهنامه‌ی فیلم


بایگانی:
شهريور ۱۳۹۷

۲۱ شهريور ۱۳۹۲

شماره‌ 463 ماهنامه‌ فیلم | ويژه روز ملی سينما | 21 شهريور 1392

روی جلد: صابر ابر در «همه چیز برای فروش»، ساخته‌ی امیر حسین ثقفی




فهرست مطالب

پرونده‌ی یك موضوع: نسل پنجم سینماگران ایران

این نسل باشكوه: در توضیح یك موج جوان مستعد كه می‌خواهد مستقل بماند/ قصه‌ی پرغصه‌ی فیلمسازی در هفت اپیزود: مقاله‌ای از سامان سالور/ مستقل به سبك ایرانی: دغدغه‌های فیلم‌سازان جوان / سینمای بیچیز: نوشته‌ای از محمد شیروانی/ گیلاسهایی كه كمپوت شد: كارنامه‌ی محمد شیروانی/ تصور و تصدیق: كارنامه‌ی علی مصفا/ چه‌گونه در ایران فیلم مستقل بسازیم و دیوانه نشویم: ده درس از مانی حقیقی/ من بودم... و شدم!: كارنامه‌ی مانی حقیقی/ چادر مستقل سینمای ایران: نوشته‌ای طنزآمیز از محسن امیریوسفی/ رئالیسم سوررئالیستی: كارنامه‌ی محسن امیریوسفی/ خلاقیت در حصار تنگ تماشاگران: كارنامه‌ی رضا كاهانی/ كاشتن بذر امید: درباره‌ی كارنامه‌ی علیرضا امینی/ رادیكالیسم منعطف: كارنامه‌ی امید بنكدار و كیوان علی‌محمدی/ ده فرمان استثنایی: نوشته‌ای از مزدك میرعابدینی/ جایی كه در آن به دنیا آمدهام...: درباره‌ی كارنامه‌ی مزدك میرعابدینی/ رسوا: كارنامه‌ی بهنام بهزادی/ همیشه رازی بزرگ در بشقابی سپید به ما تعارف میشود: مقاله‌ای از مجید برزگر/ یك قاب اجتماعی بدون آرایههای اضافی: كارنامه‌ی مجید برزگر/ زنبور و انگور: كارنامه‌ی شهرام مكری و گفت‌وگویی با او/ همه چیز در مرز سینما اتفاق میافتد: مقاله‌ای از شهرام مكری/ همچون جویباری آرام: درباره‌ی چیزهایی هست كه نمیدانی و گفت‌وگو با فردین صاحب‌الزمانی/ دایرههای بسته در فضای غمگرفته: درباره‌ی این یك رؤیاست وگفت‌وگو با محمود غفاری/ كیفر كلام: درباره‌ی سوگ و گفت‌وگو با مرتضی فرش‌باف/ عادلها: كارنامه‌ی امیرحسین ثقفی و گفت‌وگو با او/ جرمگیری از چشمها: درباره‌ی چشمهای تقریباً نگران و گفت‌وگو با سجاد آوینی/ جستوجوی جوهره‌ی انسانی: درباره‌ی تاجمحل و گفت‌وگو با دانش اقباشاوی/ مستقل از هر گونه همانندی ممكن: درباره‌ی تنهای تنهای تنها و گفت‌وگو با احسان عبدی‌پور/ فیلم ساختن مهمترین كار زندگی است: گفت‌وگو با محسن قرایی/ اصل پایستگی گناه: درباره‌ی گس و گفت‌وگو با كیارش اسدی‌زاده/ به ما اعتماد كنید: گفت‌وگو با وحید وكیلی‌فر/ فضایی برای نفس كشیدن: گفت‌وگو با علی كریم/ به درد سینمای تجاری نمیخوریم!: گفت‌وگو با عادل یراقی/ تلفیقی از خواستن و نتوانستن: گفت‌وگو با رامتین لوافی‌پور/ عنصر مزاحم و نابههنگامی هستم: گفت‌وگو با علیرضا رسولی‌نژاد/ آینههای نشكن: نوشته‌ای از نگار آذربایجانی/ دیگر صبر جایز نبود: گفت‌وگو با امیر توده‌روستا/ دیگر نمیتوان جلوی این موج را گرفت: گفت‌وگو با علی احمدزاده كارگردان مهمونی كامی/ عنوانها را زیاد جدی نگیریم: گفت‌وگو با ابوذر صفاریان/ بیرون از ایران معروفترم: گفت‌وگو با بهمن معتمدیان/ یك بار امتحان برای همیشه: گفت‌وگو با هومن سیدی/ احساس وحشتناك یك رابطه‌ی ناكام: گفت‌وگو با علی زمانی عصمتی

*
دبیر این شماره‌: نیما حسنی‌نسب

همكاران این شماره: نگار آذربایجانی، محسن امیریوسفی، امیر پوریا، محسن جعفری‌راد، علیرضا حسن‌خانی، مانی حقیقی، آرش خوش‌خو، مهرزاد دانش، پوریا ذوالفقاری، سامان سالور، شاهین شجری‌كهن، شروینه شجری‌كهن، علی شیرازی، محمد شیروانی، نیما عباس‌پور، سوفیا مسافر، مزدك میرعابدینی، احسان ناظم‌بكایی، یاشار نورایی.
صفحه‌آرایی و طراحی جلد: داود بیات

چشم‌انداز ۴۶۳

این نسل با شكوه
این شماره‌ی ویژه، به مناسبت روز ملی سینما، تماماً به این نسل مستعد و باشكوه اختصاص یافته است؛ نسلی كه سینمای فرهنگی این سرزمین را می
سازد و در صورت میدان دادن به آنها حتی میتوانند بر سینمای تجاری و عامهپسند هم تأثیر بگذارند و سلیقههای مردم را ارتقا دهند. نسل پنجم سینماگران ایران فرزندان جوان این آب و خاك هستند و به جای در فشار قرار دادن آنها و مانعتراشی و سرخورده كردنشان، باید قدر این گنجینه‌ی عظیم را دانست، دست از شك و تردید و بدبینی نسبت به آنها برداشت، زخمها و دردهایشان را شناخت و بر آنها مرهم گذاشت.

قصه‌ی پرغصه‌ی فیلم‌سازی مستقل در هفت اپیزود

سامان سالور: در این سال‌ها سینمای مستقل نسل‌های مختلف نقش رشته‌ی کشتی آزاد المپیک را در عرصه‌ی فرهنگ بازی کرده و بزرگ‌ترین افتخارات بخش فرهنگ را در جدال‌های اغلب نابرابر كسب كرده است. اگر از داستان لابی‌بازی آقایان بگذریم، آخرینش افتخاری است که سال‌ها و در همه‌ی ادوارْ سینمای ایران به دنبالش بود و نهایتاً اصغر فرهادی از فیلم‌سازان خوش‌قریحه و برجسته‌ی نسل سوم بدون حمایت‌های آن‌چنانی فیلم‌های فاخر و با فیلمی کم‌ادعا برای سینمای بین‌المللی ایران به ارمغان آورد...

مستقل به سبك ایرانی
نیما عباس‌پور: سینمای مستقل (آمریكا) آرام‌آرام توسط سینمای جریان اصلی جذب و بدل به شاخه‌ای از آن شده تا دیگر به عنوان رقیبی سرسخت حضور نداشته باشد. فیلم‌سازان مستعدی كه پیش از این نمی‌توانستند توانایی خود را معرفی كنند ولی فیلم‌هایی خوب و بزرگ با بودجه‌هایی كوچك می‌ساختند، حال سكان‌دار پروژه‌های عظیم و یا اصلی هستند...

سینمای بی‌چیز
محمد شیروانی: دولت همه‌ی خراب‌کاری‌هایش را پشت مجسمه‌ی ‌اسکار‌ پنهان می‌کند. این مجسمه به‌ خاطر فرم آناتومی آن، خوب است اما نخل تیز و بِرنده است. چشم‌انداز دهه‌ی 1390 سینمای ایران روشن است. باز‌‌ همان رئالیسم تمدید شده، این بار با فرمول آمریکایی...

چهگونه در ایران فـیلم مستقل بسازیم و دیوانه نشویم؟
مانی حقیقی:
منظور از سینمای مستقل، صرفاً سینمای مستقل از دولت نیست. سینمای مستقل یعنی سینمایی که سازنده‌اش صاحب ابزار تولید باشد و برای به دست آوردن آن ابزار نیازی به باج دادن به کسی نداشته باشد. اگر بابت جور کردن پول فیلم یا گرفتن مجوز تولید فیلم حاضر شدی ذات آن را تغییر بدهی، این یعنی افسار تولید فیلم دیگر در دست تو نیست و دیگر مستقل نیستی...

كارنامه‌ی  مـانی حقیقی: من بودم... و شُدم
نیما حسنی‌نسب: حالا دیگر کسی مانی حقیقی را به عنوانی غیر از یک فیلم‌ساز شاخص و مستقل نمی‌شناسد. حتی قبل از ساخت کنعان وقتی به عنوان مشاور تحقیق مستند مهرجویی: کارنامه‌ی چهل‌ساله کار می‌کردیم، یک بار هم لازم نشد برای معرفی سازنده‌ی مستند به دیگران از شجره‌نامه‌‌اش کمک بگیرم. همه کارگردان آبادان و کارگران... را بدون یک سانس اکران عمومی می‌شناختند و مشتاق حضور در فیلم بودند. او راه پرپیچ‌وخم مستقل‌ شدن و تشخص فردی را رفته بود و فقط یک کار دیگر مانده بود تا هم این اتفاق کامل شود و هم راکورد خُل‌خُلی به هم نخورد. مانی حقیقی به عنوان بازیگر جلوی دوربین رفت و اگر فروش گیشه را یکی از ملاک‌های ستاره‌ی سینما بدانیم، با بازی در دو فیلم رکوردشکن درباره‌ی الی... و ورود آقایان ممنوع بین عامه‌ی سینماروهای ایران هم شناخته و معروف شد!

چادر سینمای مستقل ایران
محسن امیریوسفی: در همسایگی خانه‌ی کوچک سینمای مستقل، یک خانه‌ی بزرگ و مجلل بود که سینمای تجاری در آن زندگی می‌کرد. فیلم‌هایش توی چندین سینما روز‌ها می‌فروخت و شب‌ها صدای پول شمردنش گوش سینمای مستقل را اذیت می‌کرد، ولی او شکایتی نداشت و به همان چندتا نمایش و اکران محدودش راضی بود. بعضی وقت‌ها هم سینمای تجاری با متلک می‌پرسید: «وضع مالی چه‌طوره مستقل خانم؟!» و او هم می‌گفت: «خدا رو شکر راضی هستیم. شما چه خبر؟...

كارنامه‌ی محسن امیریوسفی: رئالیسم سوررئالیستی
امــیر پوریا:
ترکیب سوررئالیسم با آن واقع‌نمایی شدیداً بومی فیلم‌های امیریوسفی از یک سو و آن هم‌سویی تمام‌و‌کمال نوع فیلم‌سازی‌اش با نظام و گوشه‌یابی و گوشه‌نشینی و گوشه‌گیری سینمای مستقل از سوی دیگر، هم‌چنان اصلی‌ترین جذابیت و یگانگی ویژۀ او و کارش است...

كارنامه‌ی رضا كاهانی: خلاقیت در حصار تنگ خواسته‌های تماشاگران
آرش خوش
خو: پاشنه‌ی آشیل سینمای كاهانی این‌جاست كه به نظر می‌رسد كاهانی انرژی فراوانی صرف می‌كند تا همان چیزی را به تصویر بكشد كه تماشاگر عاصی‌اش می‌خواهد. حتی در این سیاق گاه درام و سینما كم‌اهمیت می‌شوند و با نمایشی لخت و گزنده از شرایط اجتماعی مواجهیم...

كارنامه‌ی امید بنكدار/ كیوان علیمحمدی: رادیكالیسم منعطف
هوشنگ گلمكانی:
سبك بصری و روایی تجربی و گاهی بازیگوشانه‌ی بنكدار و علی‌محمدی در فیلم‌های بعدی - مستند و داستانی و ویدئوآرت - تداوم یافت و در ادامه، همه‌ی عناصر آن شكل رادیكال‌تر و وسواس‌گونه‌تری به خود گرفت؛ آن‌ قدر كه به نظر می‌رسد این مهندسی مینیاتوری نماهای بسته و كوتاه كه گویی با دقیق‌ترین ابزار اندازه‌گیری محاسبه و اجرا و گرفته شده، از همه چیز برای‌شان مهم‌تر است...

كارنامه‌ی بهنام بهزادی: رسوا
هومن داودی: اولین فیلم بلند بهزادی كه از پیش‌گامان خودجوش جریان آلترناتیو فیلم‌سازی در ایران است، با این‌كه با بی‌مهری در اكران روبه‌رو شد، به‌سرعت به یك فیلم كالت تبدیل شد. تنها دو بار زندگی میكنیم همه چیز را برای به دست آوردن این جایگاه ویژه در خود داشت...

همیشه رازی برزگ، در بشقابی سپید، به ما تعارف می‌شود
مجید برزگر: چرا راه نجات سینمای ایران – چنان که تا به حال هم بوده – سینمای مستقل و سینمای غیررسمی است؟ و سینمای مستقل و غیررسمی کدام است؟ چرا سینمای دولتی و رسمی و هدایت‌شده در طول این نزدیک به صد سال «صاحب سینما شدن» راه به جایی نبرده است؟ چرا جریان و سبک و ژانر، شکل نمی‌گیرد؟...

همه چیز در مرز سینما اتفاق می‌افتد
شــهرام مکری: سینمای دنیا در حال تغییر است؛ تغییری که با پیشرفت تکنولوژی همراه شده و به‌سرعت در حال دوقطبی کردن فیلم‌هاست. کمپانی‌ها فیلم‌ها را به سمت هرچه بزرگ‌تر شدن پیش می‌برند و این فرایندی است که آن‌ها برای کنترل فیلم‌سازی فردی پیش رو دارند. آن‌ها در صورتی که تن به تعریف هنر برای فرد و هر شهروند یک هنرمند بدهند، نابود خواهند شد، مگر...

هم‌چون جویباری آرام
شاهین شجریكهن: اولین و تنها ساخته‌ی سینمایی فردین صاحب‌الزمانی یكی از معدود فیلم‌هایی است كه می‌توان تعبیر «فیلم مستقل» را درباره‌شان به كار برد؛ فیلمی كه مطلقاً بر اساس خواسته‌ها و علایق سازنده‌اش شكل گرفته و همه‌ی اجزایش همان طوری طراحی و اجرا شده كه سلیقه‌ی كارگردان اقتضا می‌كرده است. صاحب‌الزمانی در زمان نگارش فیلم‌نامه‌ی چیزهایی هست كه نمیدانی نه خواست مخاطب عام را در نظر گرفته، نه پسند جشنواره‌های خارجی را و نه...

اولین پله را به‌سلامت پشت‌ سر گذاشتم
محمود غفاری، كـارگردان  «این یك رؤیاست»: می‌توانید با یك گروه پنج‌نفری و بودجه‌ای اندك فیلمی بسازید كه در بهترین سالن‌های سینما در هر كشوری نمایش داده شود و روی مخاطب با هر گویش و فرهنگی تأثیر بگذارد. این لذت‌بخش‌ترین قسمت این شكل از فیلم‌سازی‌ست...

مثل یک عزیز ازدست‌رفته
مرتضی فرش‌باف، كارگردان «سوگ»: جذاب‌ترین اتفاق برای هر فیلم‌ساز این است که بتواند فیلمش را در کشورش و با هم‌وطنانش ببیند. برای همین در انتخاب عوامل سعی کردم اکران ایران را مد نظر داشته باشم. در دیالوگ‌نویسی و صحنه‌ها هم  جوری کار كردیم که هیچ‌کدام از خط قرمزها را رد نکند...

كارنامه‌ی امیر حسین  ثقفی: عادلها
جـواد طوسی: اگر بخواهیم برای «فیلم‌ساز و سینمای مستقل» نشانه‌ها و مؤلفه‌هایی چون دوری از كلیشه‌ها، نگاه و اجرای بكر و خلاقانه، توجه به زیبایی‌شناسی سینما، دربند اصول و قواعد كلاسیك این مدیوم نبودن، جسارت در بیان و شیوه‌ی روایت قائل شویم، امیر ثقفی با همین دو فیلم مرگ كسبوكار من است و همه چیز برای فروش به شكلی غریزی و بی‌اداواصول نشان می‌دهد كه قابلیت و جوهره‌ی هنری یك فیلم‌ساز مستقل را دارد...

جرم‌گیری از چشم‌‌ها
عـباس یاری: سجاد آوینی در این اولین تجربه‌ی بلند سینمایی‌اش (چشم‌های تقریباً نگران) تلاش كرده بدون آن‌كه از قاعده‌ی قصه‌‌گویی و تدوین فیلم‌هایی شبیه 21 گرم ایناریتو پیروی كرده باشد، تمهیدی نو برای روایت قصه‌اش پیدا كند و آن را در قالبی نزدیك به مستند به تصویر بكشد. هوشمندی فیلم‌ساز آن‌جا جلوه می‌كند كه تماشاگر تا پایان متوجه این نوآوری و پایان قصه‌ی فیلم نمی‌شود...

جست و جوی جوهره‌ی انسانی در مناسبات نا سالم امروز
مــهرزاد دانش: تاجمحل نوعی نئورئالیسم ایرانی است که ماجرایی اخلاق­گرایانه را بی‌آن‌که دچار تصنع‌پردازی و شعاردهی شود دنبال می‌کند. در روزگاری که حتی طرح مباحث اخلاقی در سینما خودش موقعیتی ابزارگرایانه یافته است، دشوار است که در چنین سطحی از سادگی در اجرا و بازی و متن و تولید، به شکلی بی‌غل‌وغش رگه‌هایی از اخلاق را در لایه‌های انسانی منعکس کرد...

فکر می‌کردم فیلم میلیاردی می‌سازم!
احسان عبدیپور، کارگردان «تنهای تنهای تنها»: هر سینماگری تعریفی از مستقل بودن دارد. اما حدود نود درصد فیلم‌های ما از سوبسید دولتی استفاده می‌کنند؛ مستقیم و غیرمستقیم. کم‌تر فیلمی بدون بودجه و حمایت دولتی ساخته می‌شود. البته حتماً نمونه‌هایی از این دست هم وجود دارد که سینماگری با کمک خانواده و دوستانش بودجه‌ی فیلمش را تهیه کند یا ماشینش را بفروشد، ولی باور کنید این موارد در اقلیت مطلق هستند...

فیلم ساختن مهمترین کار زندگی است
محسن قرایی، کارگردان «خسته نباشید!»:
این فیلم به‌دور از دغدغه‌های جامـعه به دنبال خلق فـضایی فانـتزی - رئال بـود که بتـواند مخاطب را نود دقیقه راضی نگه دارد و حالـش را خــوب کند...

بازگشت به نقطه‌ی صفر
کیارش اسدیزاده، کارگردان «گس»: سینمای مستقل، عملاً در  ایران جایگاهی ندارد چون اکثر این فیلم‌ها در اکران با شکست مواجه می‌شوند. به دلیل این‌که به صورت مستقل تولید شده‌اند در زمان گرفتن مجوز اکران از بخش دولتی به مشکل برمی‌خورند...

به ما اعتماد کنید
وحید وکیلیفر، کارگردان «تابور»: همان طور که جریان سینمای مستقل در خارج از ایران، پا به پای سینمای بدنه و تجاری حرکت کرده است در سینمای ایران نیز، هرچند با فرازونشیب بسیار، آثار ارزشمندی ارائه شده که توجه جشنواره‌های هنری معتبر مثل کن، برلین، ونیز و... به این آثار نمود عینی پیشرفت این جریان است...

فضایی برای نفس کشیدن
علی کریم، کارگردان «من عاشق سپیده‌ی صبحم»: وقتی دیجیتال وارد سینما شد، به این‌که همه به‌راحتی می‌توانند فیلم بسازند اعتراض داشتند. اما دیجیتال این جرأت را به افراد داد که در راه رسیدن به خواسته‌های‌شان راحت‌تر قدم بردارند...

به درد سینمای تجاری نمیخوریم!
عادل یراقی، کارگردان «آشنایی با لیلا»:
در ایران علاوه بر این‌که اکثر فیلم‌سازان این نوع سینما در زمان ساخت از حمایت مالی و معنوی بی‌بهره‌اند، پس از پایان کار و در هنگام نمایش هم بیش‌ترین کمبودها را دارند. یعنی مشکل سینمای مستقل فقط به مرحله‌ی تولید منحصر نمی‌شود و برای اکران این گونه فیلم‌ها هم دشواری‌های زیادی وجود دارد...

تلفیقی از خواستن و نتوانستن
رامتین لوافیپور: فیلم دوم من برلین 7- متعلق به سینمای بدنه نیست ولی در ساختار سینمای حرفه‌ای ساخته شد. فکر می‌کنم در شکل روایت بیش‌تر به سینمای مستقل یا سینمای خاص نزدیک بودم. طبیعتاً مسائلی در جریان ساخت فیلم با فیلم‌ساز همراه است که گاهی اجتناب از آن‌ها ممکن نیست. هیچ ساختاری برای من خط‌کشی‌شده نیست...

عنصر مزاحم و نابه‌هنگامی هستم
علیرضا رسولینژاد: سینمای تجاری ما مصنوعی و كاذب است، چون بدون رقیب خارجی شكل گرفته و به همین دلیل عقب‌مانده است؛ مثل صنعت خودرو گلخانه‌ای بار آمده...

آینه‌های نشکن
نگار آذربایجانی: من هم مسیر خودم را در فیلم‌سازی با هدف تجربه‌ی ساخت یک «فیلم مستقل» با تعاریف متعارف آن در ایران، آغاز نکردم. برای من همیشه مهم بوده و هست که داستانی اجتماعی را به گونه‌ای بسازم که مخاطب آن فقط قشر خاصی از جامعه نباشد و مخاطب آینههای روبهرو هم عموم مردم بودند...

دیگر صبر جایز نبود
امیر تودهروستا، كارگردان «پات»: آن‌ دسته از تهیه‌كننده‌ها که همراه بودند می‌گفتند سرمایه‌گذارش را بیاور، با کمال میل می‌سازیم. در این مواقع باید گفت مگر خودمان چلاقیم؟!

دیگر نمی‌شود جلوی این موج را گرفت...
علی احمدزاده، کارگردان «مهمونی کامی»: صرفاً ارزان بودن فیلم نمی‌تواند به معنای مستقل بودن آن باشد. یا حتی مستقل بودن هم نمی‌تواند به معنای خوب بودن باشد. یک فیلم مستقل هم می‌تواند مزخرف باشد و البته یک فیلم مستقل می‌تواند گران هم باشد. باید تعریف خاصی از سینمای بدنه داشته باشیم...

عنوان‌ها را زیاد جدی نگیریم
ابوذر صفاریان، کارگردان «٢١ اینچ»: سیستم دیجیتال باعث شده امکان تجربه در نسل جدید بیش‌تر شود، اما این مزیت نوعی ضرر هم همراه خودش آورده؛ این سهولت در تولید به‌ نوعی باعث تنبلی ذهنی و حتی خودخواهی سازندگان و بی‌توجهی به مخاطب شده است. در مقابلِ سهولتِ عملی‌ کردن افکار، چیزی که خیلی گران و سخت شده «کیفیت» فکر است...

بیرون از ایران، معروف ترم!
بهمن معتمدیان، کارگردان «خستگی»: روی کاغذ قرار بود نه‌تنها هزینه‌ی فیلم برگردد، بلکه سود قابل‌توجهی هم در راه بود. اما در عمل چیز دیگری رقم خورد. با این همه باید بگویم که فیلم‌های بسیاری در این سال‌ها در جشنواره‌های الف حتی نتوانستند پخش‌کننده‌ی رسمی به دست بیاورند...

یک بار امتحان، برای همیشه
هومن سیدی: به تهیه‌کننده‌ی مشهوری گفتم فیلم را با بیست میلیون تومان می‌سازم. گفت: «هومن‌جان تف‌مالی نیست که!» یعنی تصورش از فیلم ساختن فقط بیگ‌پروداکشن بود. فکر می‌کرد وقتی برای خوردن چای، فیلم‌برداری را تعطیل می‌کنی، باید پنجاه نفر سر صحنه علاف باشند. باور نمی‌کرد...

احساس وحشتناک یک رابطه‌ی ناکام
علی زمانی عصمتی: مناسبات را نمی‌دانستم و هنوز هم نمی‌دانم. ادامه‌ی سینمای  مستقل برای من صرفاً نوعی لجاجت و دهن‌کجی به تهیه‌کننده‌های بی‌سوادی بود که مرا نمی‌دیدند...

2 لینک این مطلب


صفحه اصلی  وبلاگ مسعود مهرابی نمایشگاه کتاب‌ها تماس

© Copyright 2004, Massoud Merabi. All rights reserved.
Powered by ASP-Rider PRO