فهرست مطالب
سینمای ایران
فلاشبک: پیامهایی از خوانندگان و پاسخ به برخی از آنها
خشت و آینه: شورای عالی، كاركرد خالی/ مراقبت از بچهها/ در ستایش ناآگاهی!/ تحلیل فروش به سبك ایرانی!/ تكملهای بر یك قصهی نامكرر
رویدادها: فیلمهای تازه: ضدنور (كاوه سجادیحسینی)، جامهدران (حمید قطبی)، مجرد 40ساله (شاهین باباپور)/ كانون كارگردانان و انجمن منتقدان در ماه گذشته خبرساز شدند: تولد یك بدعت!/ پنجمین جشن كانون كارگردانان برگزار شد: از نامهنگاری تا همنشینی/ بحث پخش مسابقههای جام جهانی در سینماها دوباره داغ شد: سینما - ورزشگاه/ چهارمین جشن فیلمنامهنویسی سینمای ایران: قلمبهدستان مظلوم/ آلبومهای جدید موسیقی فیلم در بازار: آواها بدون تصویر/ كاهش قیمت بلیت تعدادی از سینماها: سنگری از ارزانی/ دو اتفاق در شبكهی خانگی: یك پایان، یك آغاز/ نگاهی به مجموعهی شوخی كردم...!: بیشتر شوخی كن!
درگذشتگان: محمدرضا لطفی، عطاءالله خرم، حسین سلطانی، بهرام هنرمند، توحید اصلانزاده، سیدعلی سمنانی/ محمدرضا لطفی، استاد سوتهدل و شیدامسلك من: مقام عاشقی
در تلویزیون: در ماهی که به افت تلویزیون مشهور است، تلویزیون به چند دلیل دیگر، افت بیشتری پیدا کرد: جعبهی خالی!
مثل آینه: کاربرد نسل جدید دوربینهای دیجیتال در فیلمهای ایرانی
سینمای جهان
نمای دور: كن امسال و مدعیان اصلی نخل طلا: ضیافت مؤلفها/ فیلمی دربارهی گریس كلی، افتتاحیهی كن: پروژهی پردردسرِیمی برگ،/ از برترین زنان سینماگر امروز: رویارویی مستقیم با حساسترین موضوعها/ كاربرد تكنولوژی پردهی دوم در سینما: تماشای همزمان فیلم روی دو پرده!/ یواكین فینیكس در فیلم جدید وودی آلن: سالی حداقل یك فیلم/ باب طبع سینمادوستان نوستالژیباز: گودزیلایی به سبك قدیم/ این بار بدون آنگ لی: ببر خیزان، اژدهای پنهان، گرگ خاموش، تقدیر سبز!/ میكربها و گازوییل/ میشل اوبامای بازیگر / پروژههای مختلف سوزان بیر دانماركی: پركارتر از همیشه/ اعتراض به ازسرگیری پروژهی فاجعهآفرین: پروژهای كه باید تعطیل شود
«چالش پذیرفته شد»!: گفتوگو با كرِیگ تامس و كارتر بِیز، آفرینندگان سریال آشنایی با مادر/ پاسخی نسبتاً جامع به یك پرسش بارها تكرار شده: سیتكام چیست؟
كمدی انسانهای جداافتاده و منزوی: گراهام لینِهان و سیتكامهایش
یك فیلم، یك ترانه: صبحانه در تیفانی و «مونریور»: در انتهای رنگینكمان
نمای متوسط: مزرعهی اسكینواكر (دِوین مكگین)، شرق (زال باتمانقلیچ)، گرای مقدس (جانفرانكو رُزی)، توربو (دیوید سورن)/ نگاهی دیگر به گذشته (اصغر فرهادی)
فیلمهای روز: دو نقد بر همه چیز از دست رفته (جی. سی. چندور) و گفتوگو با بازیگرش رابرت ردفورد: به پشت سر نگاه نمیكنم
نبراسكا (الكساندر پین)/ میدان (جهان نجیم)/ سپر پوشالی (تاكاشی میكه)
نمای درشت: چند نقد و یادداشت بر دوازده سال بردگی (استیو مككویین) و مقایسهی آن با جنگوی زنجیرگسسته (كوئنتین تارانتینو)/ گفتوگو با کارگردان، نكتههایی در حاشیهی فیلم و مرور بازتابها/ تصویر بردهداری در سینما: مروری بر مهمترین فیلمها دربارهی بردهها و بردهداری
درگذشتگان: گابریل گارسیا ماركز: مردی بسیار سالخورده با بالهای عظیم/ مهمترین اقتباسها از آثار ماركز/ ماركز و سینما: عشق و نفرت/ نگاهی به زندگی و آثار اسوالد موریس
به یاد میآورم، آری به یاد میآورم...: بخشهایی از كتاب خاطرات مارچلو ماسترویانی
چنین گویند بزرگان: جملههایی بهیادماندنی از سینماگران بزرگ
خب بزن بریم ژاپن!: اندر حكایت زیرنویس ژاپنی فیلمهای خارجی
تماشاگر: نبراسكا (الكساندر پین): به آن كلاه میارزید...
نقد فیلم
چهار نقد بر زندگی جای دیگری است (منوچهر هادی) و یادداشتی دربارهی نكتههای پزشكی فیلم/ دو یادداشت بر پنجستاره (مهشید افشارزاده) و گفتوگویی با کارگردانش/ واقعهنگاری یك فیلم پرسروصدا: متروپل، صحنهی تصادف/ گزارش اکران: فصل صبر و انتظار
نقد و معرفی كتاب: دربارهی دو كتاب: حاتمی در امتداد فردوسی (مهدی صادقی)، فیلم و ویدئو در عصر دیجیتال (فرخ مجیدی)/ سینما و سینماییها در نمایشگاه كتاب تهران: گذرگاه فرهنگ/ گزارش نخستین جشن رسانهها در حوزهی سینما
نامهها: پاسخ به پرسش خوانندگان/ از میان نامهها
بیست سال پیش در همین ماه: نگاهی به شمارهی 159 ماهنامهی «فیلم» (خرداد 1373)
همكاران این شماره: آرمین ابراهیمی، رامتین ابراهیمی، آرامه اعتمادی، محسن بیگآقا، امیر پوریا، ارسیا تقوا، محسن جعفریراد، مصطفی جلالیفخر، رضا حسینی، مهرزاد دانش، بهروز دانشفر، وازریك درساهاكیان، پوریا ذوالفقاری، هوشنگ راستی، جواد رهبر، تورج زاهدی، محسن سیف، علی شیرازی، رامین صادقخانجانی، شاهد طاهری، سمیه قاضیزاده، ایرج كریمی، غزل گلمكانی، حمیدرضا مدقق، سوفیا مسافر، مازیار معاونی، اكرم مهدوی، آذر مهرابی، احسان ناظمبكایی، سعیده نیكاختر، كیومرث وجدانی، اصغر یوسفینژاد | صفحهآرایی و طراحی جلد: علیرضا امكچی
چشمانداز ۴۷۵
درگذشتگان - محمدرضا لطفی (1393-1325): مقام عاشقی
تورج زاهدی: همه میدانند كه لطفی برای فیلم حاجی واشنگتن (علی حاتمی، 1361) موسیقی متن ساخته است. آن هم در همان حیطهی تخصصی خودش، یعنی موسیقی كلاسیك اصیل ایران. او حتی از عنصر تكنوازی و بداههپردازی هم در موسیقی این فیلم استفاده كرد. تا مهر و امضایش را در آن كامل كرده باشد. ولی حاتمی پیش از حاجی واشنگتن، در سوتهدلان، از موسیقی و تار لطفی به عنوان موسیقی متن استفاده كرد. همان قطعهی مشهور از كنسرت نوای گروه شیدا، با صدای محمدرضا شجریان (كه صای خود لطفی هم به عنوان همخوان در آن شنیده میشود) با مطلع: تا به تو افتدم نظر، چهره به چهره، رو به رو/ شرحُ دهم غم تو را، نكته به نكته، مو به مو...
عطاالله خرم (1393-1305): آهنگساز دیروز
علی شیرازی: عطاالله خرم پارتیتور ترانههای پرشماری را برای خوانندگان مختلف نوشت كه بسیاری از این ترانهها در فروش فیلمهای فارسی مؤثر بود. به گفتهی محمود خوشنام (پژوهشگر موسیقی)، او جزو آهنگسازانی بود که در معرفی، رشد و پرورش موسیقی پاپ در ایران کوشش بسیاری کرد. همكاری خرم با سینمای ایران محدود به آثار تجاری بود و سینمای جدی ایران از 1348 كمتر به ترانههایی از جنس آثار او اعتنا میكرد...
گابریل گارسیا ماركز (2014-1927): مردی بسیار سالخورده با بالهای عظیم
شهزاد رحمتی: رابطهی ماركز با سینما، رابطهای پیچیده، دوطرفه و چندبعدی بوده است. ماركز به عنوان سینمادوستی كه در مقطعی از زندگیاش در دوران جوانی منتقد فیلم بود و حتی سودای فیلمساز شدن در سر داشت در هنگام نوشتن داستانها و رمانهایش بسیار تحت تأثیر سینما بود. زبان و سبك نویسندگی او شاید بیشتر از هر نویسندهی دیگری بصری و تصویری توصیف شده و اصلاً خود او گفته كه همهی كارهایش را با الهام گرفتن از انگارهای بصری نوشته است...
در تلویزیون: جعبهی خالی!
احسان ناظمبکایی: اردیبهشت، ماه افت تلویزیون است. این عبارت را دیگر اکثر اهل رسانه میدانند. حجم بالای برنامهها در نوروز و شبهای کوتاه بهار از دلایل عمدهی این اتفاق است اما چند دلیل دیگر، این اتفاق را در اردیبهشت امسال، تشدید کرد. یکی از این دلایل، بحران مالی تلویزیون بود. دلیل دیگر این بود که مدیریت آیندهی سازمان در ابهام قرار دارد. دلیل سوم هم نزدیکی به مسابقات جام جهانی برزیل، لیگ جهانی والیبال و ماه رمضان است و برنامهسازان محدود سازمان، مشغول برنامهریزی و برآورد ماههای آینده بودند و ترجیح میدادند کاری به اردیبهشت نداشته باشند....
کاربرد نسل جدید دوربینهای دیجیتال در فیلمهای ایرانی: مثل آینه
آذر مهرابی: دوربینهای دیجیتال برای سینمای ارزان ایران یک حُسن بزرگ هستند، آن هم در شرایطی که امکان فیلمبرداری در نورهای مختلف، متفاوت است و با دوربین ۳۵ میلیمتری گرفتن بعضی از سکانسها یا غیرممکن است یا باید زمان و هزینهی بسیار برای نورپردازی و بالانس نوری صحنههای داخلی و خارجی صرف شود. از طرفی فیلمبرداری نماهای طولانی امتیاز دیگری است که بهویژه به دلیل سبک بودن دوربینهای دیجیتال امکان بیشتری برای تکنیک دوربین روی دست فراهم میکند. تصویری که...
كن امسال و مدعیان اصلی نخل طلا: ضیافت مؤلفها
شصتوهفتمین جشنوارهی كن از 24 اردیبهشت شروع شده و تا پنجم خرداد ادامه خواهد داشت. پوستر جشنوارهی امسال، عكسی از مارچلو ماسترویانی در فیلم هشت و نیم فلینی را بر خود دارد؛ فیلمی كه در سال 1963 در جشنوارهی كن به نمایش درآمد. مجری مراسم افتتاحیهی جشنواره لامبرت ویلسن، بازیگر فرانسوی، بود كه اجرای مراسم پایانی را هم بر عهده خواهد داشت. مثل همیشه، اسامی فیلمها و فیلمسازان شركتكننده در كن، فهرست خیرهكنندهای از بخشی از معتبرترین و برترین سینماگران جهان را شامل میشود و...
گراهام لینِهان و سیتكامهایش: كمدی انسانهای جداافتاده و منزوی
شهزاد رحمتی: گراهام لینهان (متولد 1968 در دابلین، ایرلند) قطعاً یكی از بااستعدادترین و تواناترین سریالسازان دهههای اخیر بوده و شخصاً او را بزرگترین آفرینندهی سریالهای كمدی در قالب سیتكام میدانم. مثل هر آدم حرفهای دیگری در تلویزیون او به عنوان نویسنده و كارگردان و حتی بازیگر در سریالهای مختلفی كار كرده ولی در این نوشته فقط به سریالهایی میپردازم كه او به عنوان آفریننده در كارنامهاش دارد. تقریباً همهی این سریالها با ستایشهای پرشور منتقدان مواجه شدهاند و جایزههای مهمی گرفتهاند...
یک فیلم، یک ترانه: «صبحانه در تیفانی» و «مون ریور»
وازریك درساهاكیان: چهارمین ترانهی فهرست «صد سال، صد ترانه» به انتخاب انستیتوی فیلم آمریکا، ترانهی معروف «مون ریور» (Moon River) است که در فیلم صبحانه در تیفانی (بلیک ادواردز، 1961) با صدای ادری هپبرن اجرا شد و اسکار بهترین ترانهی فیلم را گرفت. هنری منسینی سازندهی آهنگ، و جانی مِرسِر سرایندهی ترانه بودند که سال بعدش هم برندهی جایزهی گرَمی به عنوان بهترین صفحهی سال و بهترین ترانهی سال شد. این فیلم در سال 2012 به عنوان اثری ماندگار به لحاظ فرهنگی، تاریخی و زیباییشناختی...
نقد فیلمهای خارجی - همه چیز از دست رفته (جِی. سی. چندور): انتزاع
مهرزاد دانش: همه چیز از دست رفته ایدهای بلندپروازانه دارد: حضور تنها یک شخصیت در لوکیشنی کموبیش واحد و با حداقل دیالوگ. روند درام هم بر این اساس تنظیم شده که مرحله به مرحله از بضاعتها و امكانات پیرامونی شخصیت داستان کاسته میشود تا در نهایت طبق عنوان فیلم، همه چیز از دست برود. اما...
هیچ
آرمین ابراهیمی: خیلیها همه چیز از دست رفته و جاذبه را با هم مقایسه میکنند؛ از این نظر که هر دو شرح نبرد آدم با طبیعتاند، یکی در فضا و دیگری در اقیانوس. مقایسهی درستی هم هست. این فیلم تنها یک بازیگر دارد و در فیلم کوآرون هم جرج کلونی از جایی از داستان حذف میشود و زن را تنها میگذارد. هر دو فیلم، ساکت و پر از صحنههای خلوتاند و هر دو نشان میدهند كه انسان در برابر طبیعت چهقدر ناتوان است. اما...
مزرعهی اسكینواكر (دوین مكگین): اینجا عجیبترین نقطهی روی زمین است
شهزاد رحمتی: بنا كردن فیلم حول ایدهی «فیلمهای گمشده» و تصاویری ظاهراً واقعی كه طبق پیشفرض فیلم توسط دوربینهایی خانگی یا دوربین/ دوربینهایی در دست شخصیت/ شخصیتهای فیلم گرفته و بعداًَ یافت شدهاند آن قدر در سالهای اخیر و بیش از همه در فیلمهای ترسناك تكرار شده كه كمكم برای خودش تبدیل به زیرگونهای شده است...
گرای مقدس (جانفرانكو رُزی): درختان گریان
شاهد طاهری: مستند گرای مقدس که در آخرین جشنوارهی ونیز جایزهی اصلی (شیر طلایی) را گرفت و در واقع اولین فیلم مستندی است كه موفق به دریافت این جایزه شده، از یک ایدهی درجهیک برای قالبریزی ساختمان رواییاش بهره گرفته است. عنوان فیلم اشارهای است به بزرگراه هفتاد کیلومتری شهر رم که شاهراه ارتباطی این شهر محسوب میشود و...
توربو (دیوید سورن): اَبَرحلزون
هومن داودی: توربو هم به سیاق همسنخهای دریموركسیاش، داستان حماسی سادهای دارد كه با افتوخیز و نوآوری چشمگیری همراه نیست. اما نكتهی مثبتش اینجاست كه درون همان سیستم و فرمول امتحانپسداده، بهخوبی عمل میكند: داستانش ریتم خوب و درگیركنندهای دارد، حركات جالب و بعضاً بامزهای برای حلزونها در نظر گرفته شده...
نگاهی دیگر به «گذشته»: انتظار پس از پایان
كیومرث وجدانی: با نمایش عمومی فیلم در لندن، دیدار دوبارهی آن، تأثیر اولیهاش را بر من تغییر نداد، یعنی به نظر نمیرسد دور از خانه كار كردن و ضرورت رویارویی با زبانی تازه، مانع عمدهای سر راه استعداد خلاقهی فرهادی ایجاد كرده باشد. فرهادی بر همهی مشكلات احتمالی ناشی از این قضایا چیره شده زیرا در محصول نهایی نشانی از آنها نیست. دیالوگهای فیلم به همان روانی هر یك از كارهای ایرانی فرهادی و...
نبراسكا (الكساندر پین): پوستین کهنه
علیرضا حسنخانی: نبراسکا نگاهی جامعهشناسانه و دغدغهمند به آمریکای امروز دارد. سفر وودی و دیوید علاوه بر اینكه سفری پدر و پسری است پرسهای در غرب میانهی آمریکاست. الکساندر پین که خود زادهی اوماها است و در ایالت محل وقوع داستان، زندگی و رشد کرده، بیکاری، رکود، رخوت، بیهودگی و پوچی را خوب میشناسد و این شناخت کمکش میکند تا بتواند به بهترین شکل ممکن آن را به تصویر بکشد...
سپر پوشالی (تاکاشی میکه): شر آشكار، شر پنهان
رامین صادقخانجانی: میكه این بار پس از تجربههای سینمایی متعارفتر اخیر خود در ژانر جیدای گکی/ سامورایی – سیزده آدمکش و هاراکیری - بار دیگر سراغ ساختار نسبتاً متداول دیگری، این بار در قالب یک تریلر، رفته و فیلم همان طور که از فیلمسازی با کارنامهای پرحجم و حرفهای همچون میكه - که دستکم دوسه فیلم در سال میسازد! - انتظار میرود سر و شکل و ضرباهنگ نسبتاً مناسبی، بهویژه در نیمهی نخست و تا زمان خروج پلیسها و زندانیشان از قطار دارد و...
دوازده سال بردگی (استیو مككویین): یک سرگذشت تقریباً عادی!
آرامه اعتمادی: نام فیلم به نوعی رمزگشای انتظار برای رهایی سالمون از این موقعیت است و بدون نگرانی برای عاقبت و نتیجهی ماجراها هم میتوان منتظر پایان این دوازده سال بود، اما درک موقعیت سالمون بدون روایت جزییاتی که همدلی تماشاگر را برانگیزد ناممکن است. داستان چیزهایی برای جذابیت کم دارد. بنمایههای داستانی آن قدر کمرنگاند که باید برای دیدن فیلم تحملی طولانی داشت، بهخصوص در...
«دوازده سال بردگی» و «جنگوی زنجیرگسسته»: بردهی ویولنزن/ سیاهپوست آزاد هفتتیرکش
جواد رهبر: دوازده سال بردگی یک سال بعد از جنگوی زنجیرگسسته به نمایش درآمد؛ دو فیلم که با رویکردی متفاوت به پدیدهی شوم بردهداری میپردازند. دوازده سال بردگی را استیو مککویین، کارگردان سیاهپوست انگلیسی، بر اساس داستانی واقعی ساخته و جنگوی زنجیرگسسته ساخته و پرداختهی ذهن کوئنتین تارانتینو، کارگردان سفیدپوست آمریکایی است. هر دو فیلم از آثار موفق سال نمایششان بودند و...
تصویر بردهداری در سینما: عمو تام، مندینگو، جنگو و دیگران
در اینجا به بهانهی پرداختن به فیلم دوازده سال بردگی كه قطعاً نقطهی عطفی در تاریخچهی رویكرد سینما به پدیدهی بردهداری است نگاهی اجمالی انداختهایم به چندتا از مهمترین فیلمهای ساختهشده دربارهی این موضوع یا بهتر است بگوییم موضوع بردگی سیاهپوستان. با این توضیح كه فیلمهای گروه اول به شكل مستقیمتری به موضوع بردهداری پرداختهاند و این موضوع، درونمایهی اصلی یا یكی از درونمایههای اصلی آنهاست، و...
بخشهایی از کتاب خاطرات مارچلو ماسترویانی: به یاد میآورم، آری به یاد میآورم...
اکرم مهدوی - محسن بیگآقا: کتاببه یاد میآورم، آری به یاد میآورم...حاوی خاطرات مارچلو ماسترویانی از مکانها، کتابها، تلویزیون، تئاتر، سینما و آدمهای بزرگ زندگیاش مثل ویتوریو دسیکا، فدریکو فلینی و... در کنار حوادثی مثل جنگ است. نقل واگویههای پراکندهی این بازیگر بزرگ ایتالیایی از طریق ابراز احساسات، جملههای کوتاه و مقطع و کلمههای تکراری سبب شده کتاب نثر خاص و دشواری داشته باشد...
چنین گویند بزرگان
گردآوری و ترجمهی وازریک درساهاکیان: کار ما سینماست. پس بزرگان مورد نظر ما هم «سینمایی»اند و گفتههاشان هم بیشتر در زمینهی فیلم و سینما و فیلمسازی است. این نقل قولها را تا ابد میتوان ادامه داد و کتابها میتوان پر کرد از این گونه سخنان قصار... آنچه در پی میآید فقط برگزیدهای است از گفتههای تنی چند از این بزرگان که باید به گوش جان گرفت و عبرت آموخت.
بیلی وایلدر: هالیوود مریلین مونرو را نکشت، مریلین مونروها هستند که هالیوود را میکشند.
ورنر هرتسوگ: من به خاطر جایزه فیلم نمیسازم. جایزه گرفتن مال سگها و اسبهاست...
حكایت زیرنویس ژاپنی فیلمهای خارجی: خب بزن بریم ژاپن!
هوشنگ راستی: زبان ژاپنی زبان بسیار مؤدبانه و پاکی است و بر خلاف فارسی و انگلیسی یا زبانهای دیگر عاری از فحش و ناسزا و حرفهای رکیک است. به اعضای بدن یكدیگر كاری ندارند و چند ناسزای ناقابلشان بیشتر با شعور آدم سروکار دارد. مانند احمق، بیشعور و از این قبیل. بدترین فحش در زبان ژاپنی «کثافت» و «برو بمیر» است. به همین دلیل هم در زیرنویس فیلمها بهخصوص فیلمهای بیتربیت آمریکایی که پر از فحش و ناسزاست با مشکل زیادی در ترجمه روبهرو میشوند...
تماشاگر - «نبراسکا»: الکساندر پین: به آن کلاه میارزید...
ایرج كریمی: ویلیام فاکنر دربارهی ایالتهای جنوبی آمریکا گفته بود: «گذشته نگذشته است.» نظر او به پایداری آن اقلیم در برابر دگرگونی بود. و من مایلم همین گفته را به معنایی وجودی دربارهی سالخوردگان نبراسکا (الکساندر پین، 2013) تکرار کنم. زیرا دستکم وودی پیرمرد و همسرش کیت، و همچنین پگی آن بانوی سالخوردهی روزنامهدار یا از گذشتههایشان خیلی زنده و حتی با شور و حرارت حرف میزنند یا در مورد وودی با شور و حرارتی که در عمل برای تصمیمهای تازه بروز میدهند نشان میدهند که هنوز درستوحسابی زندهاند و گذشته نگذشته است...
نقد فیلمهای ایرانی - زندگی جای دیگری است (منوچهر هادی): خوشفکریها و خامدستیهای کار با قهرمان خاموش
امیر پوریا: ...جالب اینجاست که فیلم حتی به دستاورد کلیتر این نوع داستانها یعنی تلاش برای ایجاد دید تازهای نسبت به زندگی در ذهن تماشاگر - و نهفقط در ذهن قهرمان داستان - هم نظر و توجه دارد. یعنی میخواهد حتی به این دستاورد هم نزدیک شود و اتفاقاً اسمش هم از این موضوع خبر میدهد. این از آن مواردی است که اگر کسی فیلم را ندیده باشد، ممکن است حتی تصور کند نسبتی سطحی بین اسم و حرف نهایی فیلم برقرار است...
سفر مرگ با پاشنهی آشیل
پوریا ذوالفقاری: عجیب است كه فیلمی از خطر کلیشهای شدن بجهد ولی قافیه را به مشکلی ببازد که همهی اسباب لازم را برای حلش آماده کرده است. این میزان بدعنقی نیاز به توضیح دارد. نیاز به افشای رازی در گذشته یا خاطرهای تلخ یا زندگی در فضایی ناآرام. فیلم از ما میخواهد بدخلقی شخصیت را به عنوان پیشفرض بپذیریم اما استراتژی فیلم در ریشهیابی هر رفتار نمیگذارد رفتار داود را صرفاً «قبول کنیم.»...
سینما و پزشکی در «زندگی جای دیگری است»: خودت را جور بهتری بُکُش!
دکتر مصطفی جلالیفخر: یک بیمار روحی مرتکب خودکشی ناموفق شده و قهرمان فیلم که آدم بدی هم نیست، به او پیشنهاد میدهد که خودش را به عنوان گناهکار معرفی کند تا به جای یک محکوم به مرگ، اعدام شود و پولی هم عاید خانوادهاش شود! و تلخ و ناباورانه اینکه پیشنهاددهنده که خود از كاركنان بیمارستانیست، برای اطمینان از درستی کار خود از او میپرسد: «ببین، تو واقعاً میخواهی خودکشی کنی؟!»...
پنجستاره (مهشیدافشارزاده): پیتزا، قطع برق، امیتاب بچن و چند قصهی دیگر...
مهرزاد دانش: اگر از برخی ضعفهای جزیی اجرایی پنجستاره (مثل نوسان ناموزون در روند گرفتگی صدای رضا با بازی شهاب حسینی که اصلاً معلوم نیست چه کارکرد شخصیتی یا دراماتیکی هم دارد) بگذریم، فیلم سر و شکل کموبیش قابلپذیرشی در کارگردانیاش دارد و به عنوان فیلم نخست یک فیلمساز، خوب درآمده است. اما...
یك ستاره و نیم
سعیده نیكاختر: مهمترین امتیاز فیلم این است كه قصه میگوید و بیشترین اهمیت را به ماجراهای دراماتیك كوچك و بزرگی میدهد كه بدنهی داستان اصلی را میسازند. از این نظر وجوه ساختاری فیلم بسیار ساده انتخاب شدهاند و صرفاً در خدمت روایت داستان هستند. داستان به چند شخصیت متكی است كه در كنار هم فضایی پرماجرا را شكل میدهند و...
گفتوگو با مهشید افشارزاده: آرمانگراییهای آرام
پوریا ذوالفقاری: پنجستاره اولین بار در جشنوارهی سیودوم به نمایش درآمد. فیلمی بیادعا ولی فكرشده كه در خیل آثار عاری از جذابیتهای داستانی و پر از پایانهای باز كه كل قصه را روی هوا رها میكردند، گواه تلاش سازندهاش برای وفاداری به الگوهای داستانگویی بود و به چشم آمد. ستارهی سالهای نهچندان دور سینمای ایران، این روزها در مقام كارگردان فیلمی روی پرده دارد. مهشید افشارزادهی فیلمساز، زمانی به عنوان بازیگر نقشهای اصلی فیلمها و سریالها، ستارهی دورانی بود كه در آن ستاره بودن كار چندان راحتی نبود...
سینما و سینماییها در بیستوهفتمین نمایشگاه كتاب تهران: گذرگاه فرهنگ
اصغر یوسفینژاد: نمایشگاه كتاب امسال بیشتر ویژگیهای یك دورهی گذر فرهنگی را یدك میكشید. اهل قلم و ناشران در برزخ شفاف نبودن سیاستهای نو، معلق بودند و مردان دولت هم دستبهعصا فضای سیاسی و اجتماعی را برای عملیاتی كردن شعارهای فرهنگی خود مزمزه میكردند. غلبهی حاشیه بر متن از نشانههای اصلی چنین دورهایست. این بلاتكلیفی در حوزهی جزییتری مانند ادبیات سینمایی هم خودنمایی میكرد...