جستجو در وب‌سایت:


پیوندها:



 چاپ یازدهم کتاب
 "تاریخ سینمای ایران
"
 با ویراست جدید
 و افزوده‌های تازه منتشر شد

 در کتابفروشی‌های
 تهران و شهرستان

 ناشر: نشر نظر

 



 صد و پنج سال اعلان
 و پوستر فيلم در ايران



صد سال اعلان و پوستر فیلم
در ایران

و
بازتاب هایش

 


 لینک تعدادی از مطالب



درباره‌ی محمد قائد
نیم‌پرتره‌ی مردی که
از «آیندگان» هم گذر کرد


بررسی طراحی گرافیک
و مضمون در عنوان‌بندی
فیلم‌های عباس کیارستمی :
پنجره‌ای رو به
جهان شعر



گفت‌وگو با اصغر فرهادی؛
درباره‌ی «فروشنده» و
فکرها و فیلم‌هایش :
... این دوزخ نهفته

گفت‌و‌گو با پرویز پرستویی؛
درباره‌ی بادیگارد و کارنامه‌اش

زندگی با چشمان بسته

گفت‌و‌گو با محمدعلی نجفی
درباره‌ی سریال سربداران
سی‌و‌یک سال بعد از
اولین پخش آن از تلویزیون

گفت‌وگو با مسعود مهرابی
درباره‌ی نقش‌های چندگانه‌ای که

در تاریخ ماهنامه‌ی «فیلم» ایفا کرد
و آن‌هایی که دیگر ایفا نکرد

گفت‌وگو با رخشان بنی‌اعتماد
درباره‌ی قصه‌ها و...:

نمایش هیچ فیلمی خطر ندارد


 
گفت‌و‌گو با بهرام توکلی کارگردان
من دیگو مارادونا هست:

فضای نقدمان مانند فضای
فیلم‌سازی‌مان شوخی‌ست

گفت‌و‌گو با پیمان قاسم‌خانی،
فیلم‌نامه‌نویس سینمای کمدی:
الماس و کرباس

گفت‌و‌گو با اصغر فرهادی
رو خط «گذشته»:

سينما برايم پلكان نيست

گزارش شصتمین دوره‌ی
جشنواره‌ی جهانی سن سباستین:
شصت‌سال كه چيزی نيست...

متن كامل گفت‌و‌گو
با ماهنامه‌ی «مهرنامه»،

به مناسبت
سی‌سالگی ماهنامه فیلم
:
ريشه‌ها

گفت‌و‌گوی ابراهيم حقيقی
با آيدين آغداشلو
درباره‌ی كتاب «صد سال اعلان
و پوستر فيلم در ايران»

گفت‌و‌گو با اصغر فرهادی
نويسنده
و كارگردان
جدایی نادر از سيمين
حقيقت تلخ، مصلحت شيرین
و رستگاری دريغ شده

قسمت اول | قسمت دوم  
قسمت سوم

بررسی كتاب
«پشت دیوار رؤیا»

بيداری رؤياها

كيومرث پوراحمد:
عبور از ديوار رؤياها،
همراه جادوگر قصه‌ها


تكنولوژی ديجيتال
و رفقای ساختار شكن‌اش
سينماي مستند ايران:
پيش‌درآمد


اسناد بی‌بديل
سينمای مستند ايران:
قسمت اول (۱۲۷۹ - ۱۳۲۰)


خانه سیاه است
سینمای مستند ایران:
قسمت دوم (۱۳۵۷ - ۱۳۲۰)


درباره‌ی آیدین آغداشلو:
پل‌ساز دوران ما


سایت ماهنامه فیلم، ملاحظات
و دغدغه‌های دنيای مجازی


گزارش پنجاه‌و‌ششمين دوره‌ي
جشنواره‌ي سن سباستين
(اسپانيا، ۲۰۰۸)
... به‌خاطر گدار عزيز

گفت‌و‌گو با آيدين آغداشلو
درباره‌ی مفهوم و مصداق‌های
سينمای ملی

جای خالی خاطره‌ی بلافاصله

گفت‌و‌گو با مانی حقيقی
به‌مناسبت نمايش كنعان

پرسه در كوچه‌های كنعان

گفت‌و‌گو با محمدعلی طالبی
از شهر موش‌ها تا دیوار

شور و حال گمشده

سين مجله‌ی فيلم،
سينمايی است، نه سياسی


گفت‌و‌گو با رضا میرکریمی
به‌مناسبت نمایش به‌همین سادگی

خيلی ساده، خيلی دشوار

گفت‌و‌گو با بهرام توکلی
به‌مناسبت
 نمایش
پا برهنه در بهشت

پا برهنه در برزخ
 

گمشدگان

گزارش چهل‌ودومین دوره‌ی
جشنواره‌ی کارلووی واری
(جمهوري چك، ۲۰۰۷)

پرسه در قصه‌ها

پرویز فنی‌زاده،
آقای حكمتی و رگبار

نمايشی از اراده‌ی سيزيف

گزارش چهل‌وهفتمین دوره‌ی
جشنواره‌ی تسالونیكی
(یونان) - ۲۰۰۶

پشت ديوار رؤيا

گفت‌وگو با رخشان بنی‌اعتماد 
درباره‌ی
خون بازی

مرثيه برای يك رؤيا

خون‌بازی: شهر گم‌شده

گفت‌وگو با رسول ملاقلی‌پور 
کارگردان
میم مثل مادر

ميم مثل ملاقلی‌پور

گفت‌وگو با ابراهیم حاتمی‌کیا 
درباره‌ی
به‌نام پدر
:

به‌نام آينده

برای ثبت در تاریخ سینمای ایران

یاد و دیدار

گفت‌و گو با جعفر پناهی
گزارش به تاريخ

گفت‌وگو با مرتضی ممیز
خوب شيرين

گزارش/ سفرنامه‌ی
پنجاه‌ و دومین دوره‌ی
جشنواره‌ی سن‌سباستین


گفت‌وگو با بهمن قبادی
 قسمت اول
/ قسمت دوم
 قسمت آخر

گفت‌وگو با عزیزالله حمیدنژاد
 قسمت اول
قسمت دوم
 قسمت سوم

گفت‌و گو با حسین علیزاده
 قسمت اول
قسمت دوم
 قسمت سوم

گفت‌وگو با گلاب آدینه
مهمان مامان را رايگان
بازی كردم


نقطه‌چین، مهران مدیری،
 طنز، تبلیغات و غیره


کدام سینمای کودکان و نوجوانان

جیم جارموش‌ وام‌دار شهید ثالث!

تاریخچه‌ی پیدایش
 کاریکاتور روزنامه‌ای


سینماهای تهران، چهل سال پیش

فیلم‌ شناسی کامل
 سهراب شهید ثالث


ارامنه و سینمای ایران

بی‌حضور صراحی و جام

گفت‌وگو با حمید نعمت‌الله:
مگر روزنه‌ی امیدی هست؟

«شاغلام» نجیب روزگار ما

اولین مجله سینمایی افغانستان

نگاهی به چند فیلم مطرح جهان

گزارش سی‌وهشتمین دوره‌ی
 جشنواره کارلووی واری


نگاهی به فیلم پنج عصر
ساخته‌ی سمیرا مخملباف

چیزهایی از «واقعیت» و «رویا»
برای بیست سالگی ماهنامه‌ی فیلم


بایگانی:
شهريور ۱۳۹۷

۰۱ دی ۱۳۹۳

شماره‌ی 484 ماهنامه فيلم، دی 1393

 


 

 

 

فهرست مطالب  

سینمای ایران
فلاش
بك: پیام‌هایی از خوانندگان و پاسخ به برخی از آن‌ها
خشت و آینه: غم غربت و کوچ هنرمندان/ شما دل‌تان تنگ نشده؟/ سِلفی‌های داغ/ نقد و مستند/ آداب تماشای مستند/ امان از گویش فیلم‌ها و سریال‌های تاریخی
رویدادها: فیلم‌های تازه: اسب سفید پادشاه (محمدحسین لطیفی)، مرگ ماهی (روح‌الله حجازی)، یک شهروند کاملاً معمولی (مجید برزگر)، عین شین قاف (قاسم جعفری)، خندههای آتوسا (علیرضا فرید)، پل خواب (اکتای براهنی)، جنجال در عروسی (رضا خطیبی‌سرابی)/ معاون نظارت و ارزشیابی سر صحنه‌ی فیلم‌های سینمایی: صحنه‌ی دوست کجاست؟/ گپی با ژان‌ماری بوله، فیلم‌بردار و متخصص هماهنگی سه‌بعدی فیلم جنجال در عروسی: آینده‌ی روشن سینمای سه‌بعدی/ پنج سالن سینمای مجهز در مجتمع چارسو در مرکز تهران: از هارلم تا کارتیه‌لاتن/ نمایش فیلم در شهرهای فاقد سینما: امتیازی برای نام‌های ممتاز/ داستان پردست‌انداز یک شورا: شورای عالی سینما چه‌کاره است؟/ سری که درد می‌کند.../ بی‌اعتمادی به آمار فروش فیلم‌ها، معضل تازه‌ی سینمای ایران: معادله‌ی چندمجهولی گیشه/ سینماهای ایران و عصر دیجیتال: پایان یک دوران، آغاز یک دوران
ایستگاه آذر: حمیدرضا آذرنگ، ویشکا آسایش، شاهد احمدلو، بهمن فرمان‌آرا، محمد فوقانی، خسرو معصومی
درگذشتگان: عظیم جوانروح: عظیم رُس زندگی را کشید/ روبیک زادوریان/ علیرضا خورشیدفر/ علی سبحانی/ انوشیروان ارجمند/ برای مرد روزهای سخت، مجید بهرامی: پایان قصه‌های مجید
بشقاب شکسته‌ی زندگی ما: گپی با گلاره عباسی
دیدهبان: یک درخت و ده باغبان/ این عادت منحوسِ رفتن تا فرحزاد/ پرچم بالا
در تلویزیون: تلویزیون در ماه آذر: سرافراز خبرساز/ پزشکی و شوخی: لگد به افتاده زدن که جسارت نیست
گزارشهای هشتمین جشنواره‌ی بینالمللی سینماحقیقت: همگام با قلب تپنده‌ی سینمای مستند/ روزها و شب‌های مستند/ شور و شعور

سینمای جهان
نمای دور:
پرونده‌ی سینمایی- سیاسی سونی علیه حکومت کره‌ی شمالی: هک، سینما و سیاست/ ژاپنی‌ها نمی‌خواهند هیولای عزیزشان را از دست بدهند: زیر سایه‌ی کله‌ی گنده‌ی جناب گودزیلا!/ خبر بد برای دانلودکنندگان فیلم‌ها: پلیس سوئد وب‌سایت «پایرت بِی» را تعطیل کرد/ نگاهی به برگزیده‌ها و برخی شایسته‌های ناکام: رقابت پانزده مستند سینمایی برای اسکار/ سنت همیشگی آخر سال: برترین‌ها و بدترین‌ها/ موقع مطالعه در مغز ما چه می‌گذرد: اسکن مغزی خوانندگان کتاب هری پاتر/ هوای هالیوود ابری است!: نگاهی به درآمد سینماگران آمریکا/ سطح درآمد بازیگران و پردرآمدترین بازیگران سال: اختلاف عظیم میان دستمزد ابرستاره‌ها و بازیگران دیگر/ نگاهی گذرا به میانگین دستمزدها در تلویزیون: خورشید همیشه در تلویزیون می‌درخشد/ پس از دو سال وقفه: بازگشت جشنواره‌ی سنگاپور/ ستاره‌ی دیروز، فراموش‌شده‌ی امروز: تنها در خانه، تنها در دنیا/ چند ستاره‌ی کودک و نوجوان با سرنوشتی تلخ: ستاره‌های کوچک خاموش/ دیوید سایمن، سریال‌سازی استثنایی: همیشه سازش‌ناپذیر، همیشه جسور
روی پرده: نگاهی به چند فیلم مهم روی پرده‌ی سینماهای جهان: شش قهرمان بزرگ (دان هال، کریس ویلیامز)، مسابقههای هانگر: ماکینگجِی قسمت اول (فرانسیس لارنس)، وحشی (ژان‌مارک وله)، پنجتای برتر (کریس راک)، بازی تقلید (مورتن تیلدام)، نقص ذاتی (پل تامس اندرسن)
نمای درشت: فقط عاشقان جان به در بردند (جیم جارموش): نمایش باید ادامه بیابد/ نگاهی به سینمای جیم جارموش: پرسه‌ی بی‌پایان/ گفت‌وگو با جیم جارموش: خون‌آشام‌های فرهیخته!
گفت‌وگوی اختصاصی با فیلم‌ساز روس، آلکسی فدورچنکو: آینده‌ی سینمای روسیه در دست زن‌هاست
بهار در اکتبر: گزارش جشنواره‌ی رم
جشنواره بدون ماست!: گزارش پانزدهمین جشنواره‌ی فیلمکس توکیو
دُمكینو یعنی خانه‌ی سینما: گزارش ششمین جشنواره‌ی «دیدار» تاجیکستان
مباحث تئوریک: تأملی بر تقدیر، کش آمدن، یخ‌زدگی و چرخه‌ی زمان در سینما: برای چند ثانیه‌ی ناقابل
معنای «رؤیای آمریكایی»: «اصول» آقای ایستوود

نقد فیلم
سه نقد و یادداشت بر پوسته (مصطفی آل‌احمد) و گپی با کارگردان/ نقدی بر روایت ناپدید شدن مریم (محمدرضا لطفی) و گپی با کارگردان/ نقدی بر تابور (وحید وکیلی‌فر)/ دو نقد و یادداشت بر مستانه (حسین فرح‌بخش) و گفت‌وگو با سحر دولتشاهی، بازیگر فیلم/ نقدی بر تراژدی (آزیتا موگویی)/ ماهی و گربه از نگاهی دیگر: مگر عشق و اعجاب کافی نیست؟/ بازتاب‌های ماهی و گربه در رسانه‌های خارجی: از نگاه دیگران/ نقدی بر یخزده (کریس باک، جنیفر لی)
موسیقی فیلم: نگاهی به موسیقی شیار 143 (مسعود سخاوت‌دوست) و مهمان داریم (علیرضا کهن‌دیری)
گزارش اکران: از 20 آبان تا 20 آذر: پاییزان
بیست سال پیش در همین ماه: نگاهی به شماره‌ی 168 ماهنامه‌ی «فیلم» (دی 1373)
معرفی و نقد کتاب: یادداشت‌هایی درباره‌ی چند كتاب سینمایی

همکاران این شماره: ملک‌منصور اقصی، محسن بیگ‌آقا، کیومرث پوراحمد، سیروس تسلیمی، هما توسلی، محسن جعفری‌راد، مصطفی جلالی‌فخر، علیرضا حسن‌خانی، محمد حقیقت، مهرزاد دانش، هوشنگ راستی، مرضیه ریاحی، محمد شکیبی، علی شیرازی، هاجر صدرهاشمی، احمد طالبی‌نژاد، شاهد طاهری، جواد طوسی، ریحانه عابدنیا، بهزاد عشقی، نیما عباس‌پور، نیروان غنی‌پور، سمیه قاضی‌زاده، سعید قاضی‌نژاد، رضا کاظمی، غزل گلمكانی، حسام‌الدین مقامی‌کیا، محمدسعید محصصی، احسان ناظم‌بکایی، امید نجوان، نیکان نصاریان، محدثه واعظی‌پور، کیومرث وجدانی، اصغر یوسفی‌نژاد
روی جلد: سمیرا حسن‌پور در تمشك، ساخته سامان سالور، عكس از: پویان آقا بابایی

 

 چشم‌انداز ۴۸۴

بی‌اعتمادی به آمار فروش فیلم‌ها، معضل تازه‌ی سینمای ایران:
معادله‌ی چندمجهولی گیشه
محدثه واعظی‌پور:
در سال‌های اخیر و در مورد بعضی فیلم‌های پرفروش، آمار و ارقام، کم‌تر ربطی به شواهد قابل‌استناد و فضای عمومی جامعه دارد. میان مردم خبری از تماشای فیلم‌ها و استقبال از آن‌ها نیست، اما بعضی فیلم‌ها در چند هفته‌ی نخست رکوردشکنی می‌کنند و هر روز صفحه‌های رسانه‌ها از اخبار تبلیغاتی درباره‌ی رشد فروش آن‌ها و بالا رفتن تماشاگران پر می‌شود. در حالی که سالن‌های سینما سوت‌وکورند و چراغ‌های آن‌ها خاموش است. در قلب سینمای ایران در کنار تمام معضلات و گرفتاری‌ها، یک بیماری تازه است: سندرم اعلام آمار غیرواقعی از فروش فیلم‌ها...

سینماهای ایران و عصر دیجیتال: پایان یك دوران، آغاز یك دوران
محسن جعفری‌راد:
در میانه‌های سال 93 پس از حدود یک سال که از اجرای گسترده‌ی تغییر سیستم دیجیتال در سینماها می‌گذرد، بررسی نشان می‌دهد که در برخی موارد امتیازهای مثبتی داشته است؛ از کیفیت برتر صدا و تصویر گرفته تا نمایش آسان‌تر و سریع‌تر فیلم‌ها در شهرستان که امکان تماشای فیلم‌های روز را برای همه فراهم می‌کند و از همه مهم‌تر رونق گیشه‌ها که طبق آمار، یک سال رؤیایی را برای سینمای ایران رقم زده است...

عظیم جوانروح (1393-1324): با چشمهای یک کودک کنجکاو...
علی شیرازی:
فرخ مجیدی هم‌دانشکده‌ای جوانروح در مراسم تشییع پیكر او در خانه‌ی سینما گفت: «سال 1347 در مدرسه‌ی سینما و تلویزیون با عظیم آشنا شدم. او شخصیت شاد، پرشور و بانشاطی داشت و همه را به خود جلب می‌کرد. همیشه پیش‌گام بود و به عنوان موتور محرک عمل می‌کرد. ما را همیشه ساعت پنج صبح بیدار می‌کرد و...

عظیم رُس زندگی را کشید
کیومرث پوراحمد:
من سعی می‌کردم همیشه عظیم را برای خودم آفیش کنم. از بس صمیمی بود و دوست‌داشتنی و همراه و پرانرژی. در طول بیش از شش ماه پیش‌تولید آتش بدون دود، نادر ابراهیمی نکته‌هایی درباره‌ی کارگردانی را روی کاغذ به من آموخته بود و عظیم همان نکته‌ها را توی صحنه و با حضور دوربین و بازیگر، عملاً به من می‌آموخت...

روبیك زادوریان (1393-1311): از دوردست
روبیك، زاده‌ی تهران و یكی از پیشگامان امور فنی و لابراتواری سینما و استودیوهای دوبلاژ در ایران بود. ابتدا در كنار برادرش سیمون به تهیه‌ی میان‌نویس برای فیلم‌های زبان‌اصلی پرداخت. آن‌ها سپس در قالب یك گروه سه‌نفری (با آلبرت دومان) استودیو شهاب را تأسیس كردند. روبیك مدیریت فنی استودیو را بر عهده گرفت. در ادامه نیز به‌تنهایی هاملت‌فیلم را تأسیس كرد و...

انوشیروان ارجمند (1393-1320): بازیگر نقشهای تاریخی
انوشیروان ارجمند متولد زاهدان بود اما كار هنری را  از دهه‌ی 40 به عنوان بازیگر و کارگردان تئاتر در مشهد در پیش گرفت. علاقه‌مندان جدی سینما با نام او نخستین بار سال 1362 در دومین جشنواره‌ی فیلم فجر در گفت به زیر سلطه‌ی من آیید اولین تجربه‌ی بلند و ۱۶ میلی‌متریبرادر كوچك‌ترش داریوش ارجمند آشنا شدند...

برای مرد روزهای سخت: مجید بهرامی: پایان قصه‌ی مجید...
احسان بیگلری:
مجید بهرامی گویی به این جهان، به این زمان و مکان تعلق نداشت. نه در مسیر بازیگری راه آدمیزادی (راه معمول و مرسوم) را پیش گرفته بود و نه در زندگی. گویی معلق بود بین دو جهان، بی‌آن‌که پایش روی زمین باشد و متنفر از تکرار و مرگ خلاقیت...

دیدهبان: یک درخت و ده باغبان
شاهین شجری
كهن: قاعدتاً صدور مجوز قانونی به این معناست که دیگر مشکل و دست‌اندازی وجود ندارد و چراغ سبز است. اما حکایت کنونی مجوز در ایران شبیه اتومبیلی است که مانع را برایش بالا می‌برند و می‌گذارند وارد مسیر شود، اما دو قدم جلوتر ممکن است کوه ریزش کند و سنگ روی سرش ببارد. اگر زمانی صدور مجوز به معنای رسیدن به مقصد بود، حالا فقط علامتی است که بازیکنان بدانند بازی شروع شده؛ و این بازی عجیبی‌ست که داورش نماینده‌ی فدراسیون نیست و هر لحظه ممکن است عده‌ای وارد زمین شوند و تیر دروازه را بردارند و بازی را به‌‌هم بزنند...

تلویزیون در ماه آذر: سرافراز خبرساز
احسان ناظم
بکایی: آذر امسال یکی از پرهیجان‌ترین ماه‌های چند سال اخیر صداوسیما بود. این نهاد از دو منظر خبرسازی کرد. یکی از نظر ساختار مدیریتی و تغییرهای داخلی و دیگری تنوع گسترده در سریال‌ها، کاهش بخش‌های خبری، تبلیغات و پخش‌های زنده که این دومی، تحت تأثیر اولی بود؛ در حقیقت مابه‌ازای بیرونی تحولات مدیریتی درون‌سازمانی به شمار می‌رفت.

پزشکی و شوخی: لگد به افتاده زدن كه جسارت نیست
دكتر ملک
منصور اقصی: عرصه‌ی کار پزشکی از آن‌ جاهاست که به هزارویک شکل می‌تواند دیده شود، توصیف شود و به مسخره گرفته شود. به‌خصوص در زمانه‌ای که پزشکان، هم‌چون سیب‌زمینی‌هایی یکسان در یک گونی، آماج حمله‌های بی‌امان هستند و از هیچ‌کدام‌شان هم، بنا به خصلت باستانی‌شان، صدای خفیفی هم ساطع نمی‌شود و فعلاً کتک‌خورشان مَلَس است...

هشتمین جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم مستند سینماحقیقت:
همگام با قلب تپنده‌ی سینمای مستند

محمدسعید محصصی:
جشنواره‌ی سینماحقیقت هشت‌ساله شده و به همین زودی بدل شده به آینه‌ای که وضعیت پرجوش‌وخروش این گونه‌ی مهم سینمایی را بازتاب می‌دهد و نه‌تنها در سینمای مستند ایران که در تمام جهان. دیگر برای کسانی‌که با این جشنواره آشنایند، لبریز بودن سالن بزرگ شماره‌ی یک سینما فلسطین از تماشاگر و تماشای ایستاده‌ی مستندهای جذابِ (اغلب ایرانی) خیلی شگفت‌آور نیست...

روزها و شبهای مستند
امید نجوان:
مدت‌ها پیش در یادداشتی نوشته بودم سینمای داستانی امروز ایران با وجود تمام یال و کوپال، چرخه‌ی ظاهراً اقتصادی‌ و گستره‌ی توزیعی که دارد، در بسیاری از موارد (از جمله کیفیت فنی و هنری) حتی به گرد پای فیلم‌های مستند هم نمی‌رسد؛ چه رسد به این‌که قصد داشته باشد با این آثار رقابت کند. حالا که جشنواره‌ی سینماحقیقت به پایان رسیده با اطمینان می‌توان این ادعا را تکرار كرد...

شور و شعور
محسن جعفری
راد: اهالی خیابان یکطرفه (مهدی باقری):این مستند به معنی واقعی کلمه، تفسیر خلاقانه‌ی واقعیت در یک مستند شهری است. او که در مستند قبلی خود (پیرپسر) یکی از بهترین روایت‌های اتوبیوگرافیک را ارائه کرده بود حالا با روایت و ساختاری متفاوت از آن فیلم، به خیابان سی‌تیر و مختصات فرهنگی، تاریخی و سیاسی‌اش می‌پردازد. او به جای این‌که توضیح‌هایی صرفاً گزارشی و مستقیم نسبت به این خیابان و...

سینمای جهان - نگاهی به درآمد سینماگران آمریكا: هوای هالیوود ابری است!
احتمالاً‌ كم‌تر كسی در میان ما چشم‌اندازی حتی كلی و برآوردی حتی تقریبی از سطح درآمد مثلاً مدیران فیلم‌برداری هالیوود دارد. به گفته‌ی دست‌اندركاران حرفه‌ای، مدیران فیلم‌برداری برتر كه احتمالاً در مجموع از ده‌پانزده نفر بیش‌تر نیستند برای كار در فیلم‌هایی كه فیلم‌برداری‌شان تا حداكثر دوازده هفته یا حتی كمی بیش‌تر به طول می‌انجامد دستمزدی حدود 25هزار تا سی‌هزار دلار در هفته مطالبه می‌‌كنند. این جمع برگزیده و نخبه از مدیران فیلم‌برداری، شامل راجر دیكینز (كه یازده بار نامزد دریافت اسكار شده)، امانوئل لوبِزكی (برنده‌ی اسكار به خاطر جاذبه) و مدیر فیلم‌برداری محبوب اسكورسیزی یعنی رابرت ریچاردسن می‌شود...

چند ستاره‌ی كودك و نوجوان با سرنوشتی تلخ: ستارههای كوچك و خاموش
مكالی كالكین تنها ستاره‌ی كودكی نیست كه با رسیدن به دوران بزرگ‌سالی ستاره‌ی بختش هم غروب كرده است. بسیاری از آن‌ها، زندگی و سرنوشتی بسیار غم‌انگیزتر از او داشته‌اند و برخی از آن‌ها خیلی زود در مسیری بی‌بازگشت قدم گذاشته‌اند. عده‌ی معدودی از آن‌ها هم البته پس از پشت سر گذاشتن فرازونشیب‌ها (بیش‌تر نشیب‌ها)ی فراوان بالأخره موفق به جمع‌وجور كردن اگر نه زندگی حرفه‌ای‌شان لااقل زندگی شخصی‌شان شده‌‌اند. در این‌جا نگاهی گذرا انداخته‌ایم به آن‌چه بر برخی از چهره‌های معروف‌تر از این نوع گذشته است.

فقط عاشقان جان به در بردند (جیم جارموش): نمایش باید ادامه بیابد
شاهد طاهری:
ه نظر می‌رسد جارموش به یک دلیل ویژه دست روی مورد خاص خون‌آشام‌ها گذاشته است. برآیندی که از مجموعه داستان‌های فولکلوریك اروپایی درباره‌ی ضوابط درونی دنیای خون‌آشام‌ها وجود دارد، عمر طبیعی درازمدت آن‌هاست. خون‌آشام‌ها در ازای معامله‌ی روح خود با نیرویی اهریمنی، به عمری جاودانه دست پیدا می‌کنند و...

نگاهی به سینمای جیم جارموش: پرسه‌ی بیپایان
كیومرث وجدانی:
یک نقطه‌ی ورود احتمالی به دنیای جیم جارموش می‌تواند آلویسیوس پارکر، شخصیت اول نخستین فیلم او یعنی تعطیلات همیشگی (1980) باشد. آلویسیوس از زندگی یک‌نواخت پیرامونی‌اش کاملاً خسته و کسل شده است. در نظر او همه‌ی مردم یک‌جور هستند و فقط یخچال‌ها و تلویزیون‌های متفاوتی دارند. احساس کسالت او به بهترین شکل در سکانسی نشان داده شده که پس از گذراندن شبی كه با خوابیدن در خیابان سر كرده بیدار می‌شود و زمان زیادی طول می‌کشد تا تصمیم بگیرد از جایش برخیزد. در تمام طول این سکانس، دوربین روی چهره‌ی او ثابت مانده تا احساس اینرسی و سکونش را القا کند. او هیچ آرمانی در زندگی ندارد...

گفت‌وگو با جیم جارموش: خونآشامهای فرهیخته
از سینمای بدنه‌ اطلاعات می‌گیرم اما عمدتاً از حواشی‌اش. چیزهای خوبی در آن پیدا می‌کنم و یک جورهایی سعی می‌کنم به طریقی نسبت به آن‌ها وفادار باشم. نمی‌دانم. خیلی به آن چیزها آگاه نیستم. فقط به چیزهایی که توجهم را جلب می‌کنند واکنش نشان می‌دهم. خیلی چیزهای ناشناخته‌ در زندگی‌ام هست که تا حالا کشف نکرده‌ام و حتماً خیلی هم جذاب هستند. وقت زیادی برای این کارها نداریم...

گزارش جشنواره‌ی رم: بهار در اکتبر
محسن بیگ
آقا: طبق معمول، شنبه و یك‌شنبه ناگهان جشنواره شلوغ مى‌شود و صف‌هاى غیرعادى تشكیل مى‌شود، اما بعد از آن باز آرامش به جشنواره بازمى‌گردد. تبلیغات برای جشنواره مثل سال‌های قبل در سطح شهر پروپیمان نیست. شاید وضع بد اقتصادی مردم سبب شده دست‌اندركاران جشنواره ترجیح بدهند كم‌تر توی چشم باشند. می‌گویند روزی كه جوان‌های ایتالیایی مثل دیگر كشورهای جهان برای خریدن مدل جدید گوشی آیفون مقابل نمایندگی‌های شركت سازنده‌اش صف كشیدند، مردم آن‌ها را هو كردند و با پرتاب گوجه‌فرنگی به استقبال‌شان رفتند...

پانزدهمین جشنواره‌ی فیلمكس توكیو: جشنواره بدون ماست!
هوشنگ راستی:
مردم ژاپن اکثراً مسیحی نیستند اما کریسمس را بهتر و باشکوه‌تر از خود مسیحی‌ها جشن می‌گیرند و چراغانی می‌کنند. آن هم از یکی‌دو ماه قبل از رسیدن کریسمس. این یکی از خصایص خوب مردم ژاپن است که به هر دلیل و بهانه‌ای جشن می‌گیرند و شادی و سرور می‌کنند. روز شنبه بیست‌و‌دوم نوامبر یعنی بیش از یک ماه قبل از کریسمس، گینزا محل برگزاری جشنواره به طرز بسیار زیبا و خیره‌کننده‌ای کاملاً چراغانی شده بود و...

ششمین جشنواره‌ی «دیدار»: دُمکینو یعنی خانه‌ی سینما
مرضیه ریاحی:
جشنواره‌ی «دیدار» فضای گرم و صمیمانه‌ای دارد. بیش‌تر شرکت‌کنندگان و مهمان‌های جشنواره در هر دوره حضور دارند. در میان گروه برگزاری جشنواره، احساس می‌کنید کنار اعضای خانواده‌ی خودتان هستید و «دُمکینو» به واقع معنای خانه‌ی سینما دارد. زلفیه سادیكووا بازیگر مطرح تاجیک و عضو گروه برگزاری جشنواره برای‌تان در آشپزخانه‌ی گرم و کوچک «دُمکینو» آشپزی می‌کند...

«اصول» آقای ایستود: معنای «رؤیای آمریكایی»
جواد طوسی:
کلینت ایستوود را با وجود گرایش‌های سنتی جمهوری‌خواهانه‌اش، یک آدم به‌شدت اخلاقی و اصول‌گرا و واقع‌بین و در عین حال نوستالژیک و قائم به ذات خود می‌دانم. مثلاً او همواره به نقشی که آمریکا به عنوان «پلیس جهانی» داشته، معترض بوده است. از این رو در این نوشته می‌خواهم كه ایستوود را از این زاویه بررسی كنم...

مباحث تئوریك - تأملی بر تقدیر، کش آمدن، یخ‌زدگی و چرخه‌ی زمان در سینما:
برای چند ثانیه‌ی ناقابل

رضا کاظمی:
اسلوموشن بی‌تردید یک جور کش آمدن زمان در واقعیت دایجتیک یک فیلم است. در حالوهوای عشق (وُنگ کار وای) نمونه‌ی خیلی منحصربه‌فردی است. فیلم‌ساز اسلوموشن را نه برای آفرینش زیبایی شکوه‌ناک یک موقعیت بحرانی (مثل مرگ و تیراندازی و حرکت‌های قهرمانانه) بلکه دقیقاً برای کش آوردن زمان به کار بسته است. کنش‌های خیلی معمولی شخصیت‌های فیلم در حرکت بسیار آهسته، ما را با ملال...

نقد فیلم - پوسته (مصطفی آل‌احمد): نشانی از سوررئالیسم
نیما عباس
پور: زندان، قطار، چرخفلک و فراموشی: زندان و قطار دو لوکیشن همواره مهم و محبوب سینما هستند و برخی از به‌یادماندنی‌ترین فیلم‌ها در یکی از این دو لوکیشن اتفاق افتاده‌اند. پوسته نیز بخشی از داستانش در زندان و بعد قطار می‌گذرد. پوسته داستان مردی زندانی است که پس از آزادی و بعد از وقوع حوادثی، ناخواسته مسافر قطاری می‌شود که او را به زادگاه و زندگی گذشته و از دست ‌رفته‌اش می‌رساند...

آنچه در زیر نهفته
علیرضا حسن‌خانی: پوسته
در معرض گزندی دو سویه است؛ مثل تمام آثار سوررئالیست. این بیم وجود دارد که فیلم‌ساز خودش و ایرادهای اثرش را پشت توجیه سوررئالیست بودن مخفی کند و از پذیرش اشتباهاتش سر باز بزند. این نگرانی هم وجود دارد که به‌واسطه‌ی عدم قطعیت در جهان فیلم، بیننده یا چیزی از آن متوجه نشود یا موضوع و مضمونی را به فیلم بچسباند که اصولاً دنیای اثر و حرف فیلم حول آن نبوده است...

درخشش ابدی ذهن بی‌آلایش
رضا حسینی: پوسته
فیلم جاده‌ای عجیبی است كه سفر و طی طریق شخصیت اصلی داستانش، سعید اردشیر، را در دو ساحت كاملاً متفاوت به تصویر می‌كشد: واقعیت و خیال؛ آن‌چه در دنیای واقعی و بیرونی بر قهرمان فیلم می‌گذرد و آن‌چه در ذهن و درون او جریان می‌یابد. البته از جایی به بعد به‌تدریج مرز میان واقعیت/ دنیای بیرونی و خیال/ جهان درونی كم‌رنگ می‌شود و سرانجام در پایان فیلم از بین می‌رود...

گفتوگو با مصطفی آلاحمد: نمیتوان چشمها را بست
آل
احمد: تقابل بین رؤیاها و آرزوها با واقعیت زندگی، و مرز تصاویر خیال با نمودهای واقعی، از دغدغه‌هایی است که بیش از بیست سال است در نقاشی‌ها، عکس‌ها، داستان‌ها و فیلم‌هایم به آن‌ها پرداخته‌ام. بخش مهمی از زندگی رؤیاست. ما یک‌سوم از زندگی‌مان را در خواب هستیم و این زمان نسبتاً زیادی است که نمی‌توان آن را بخشی از واقعیت ندانست. فصل‌های فیلم با رفت‌و‌آمد میان واقعیت و خیال که کم‌تر هم مرزبندی شده‌اند، سعی در این کنش متقابل بین وهم، رؤیا و خیال با واقعیت دارد.

روایت ناپدید شدن مریم (محمدرضا لطفی): وحشت ناتمام
مهرزاد دانش: روایت ناپدید شدن مریم از‌‌ همان دقیقه‌های نخست، رویکرد و ساختار خاص خود را معرفی می‌کند: مرور چگونگی غیرطبیعی شدن و در ‌‌نهایت ناپدید شدن زنی که شوهرش در حال تحقیق روی موجودات ماورایی بوده است. این مرور سه بخش دارد: اول بازبینی گزارش‌ها و مصاحبه‌ها و فیلم‌های مستندی که این زن‌وشوهر و همکاران‌شان در طول کارشان باقی گذاشته‌اند، دوم بازسازی موقعیت‌هایی که به فیلم درنیامده‌اند و...

گفتوگو با محمدرضا لطفی: شکار شکارچی
لطفی
: در این فیلم یک حس را منتقل می‌کنیم و درگیر پدیده‌ای ناشناخته می‌شویم. ابتدای فیلم قراری با تماشاگر می‌گذاریم که میان تصاویر سیاه‌وسفید و رنگی تفاوت قائل شود. شاید این پرسش به این دلیل ایجاد می‌شود که سوژه و‌ موضوع ناشناخته است. نه می‌شود تأییدش کرد و نه تکذیب. خاستگاه این سؤال این است که تماشاگر می‌خواهد به تئوری‌های ذهنی‌اش پاسخ بدهد و به نوعی قطعیت برسد...

تابور (وحید وکیلی‌فر): از تهی سرشار
محسن جعفری
راد: هنگام نقد تابور با این تناقض روبه‌رو می‌شویم: فیلم جایزه‌هایی از جشنواره‌های جهانی گرفته، اما تماشایش حتی برای منتقدان داخلی هم غیرقابل‌تحمل است. این تناقض را می‌توان دریچه‌ای برای تحلیل فیلم در نظر گرفت، ولی این متن سعی دارد به طور مستقل به فیلم نگاه کند تا از هر قضاوت شتابزده‌ای بر مبنای پیش‌فرض‌ها دوری کرده باشد.

مستانه (محمد‌حسین فرح‌بخش): تقدیر را جدی بگیریم!
نیکان نصاریان:
مستانه آمیزه‌ای از نقد اجتماعی و مایه‌های عاشقانه‌ است. مخاطب هم این را می‌پذیرد و به همین دلیل است که دیگر چاشنی طنز در این تعریف قابل‌درک نیست؛ مثل سکانس مهم و تعیین‌کننده‌ی دادگاه كه معلوم نیست چرا فیلم‌ساز تصمیم گرفته وکیل خسرو (فرهاد اصلانی) در دادگاه با حرف‌ها و حرکت‌هایش یا حتی زاویه‌ی دوربین از مخاطب خنده بگیرد...

گفتوگو با سحر دولتشاهی: جسارتِ بودن و... شدن
گفت
وگو كننده: پوریا ذوالفقاری - دولتشاهی: بازی در مستانه تصمیم درستی بود. آقای فرح‌بخش در مسیر خودش بسیار قابل‌احترام است. با سرمایه‌ی شخصی فیلم می‌سازد و سال‌هاست که بدون کج‌ومعوج شدن در این مسیر پیش می‌رود؛ مسیری كه سینمای ما به آن احتیاج دارد. ضمن این‌كه كم‌تر پیش می‌آید فیلم‌نامه‌ای به دست‌مان برسد كه فرازوفرود و اتفاق‌های زندگی یك زن در مركزش باشد؛ یعنی به معنای كلاسیك یك زن قهرمان فیلم باشد.

تراژدی (آزیتا موگویی): تاریخ انقضا
مصطفی جلالی‏‌فخر: در این «تراژدی» همه چیز بی‏‌اهمیت است. گره‌هایی که ایجاد می‏‌شوند، قابلیت دراماتیک کافی برای دنبال کردن ندارند. حتی تلاش حبیب برای تلکه کردن راننده‌ی خاطی هم به رغم کشدارتر بودن از بقیه، کشش روایی لازم برای تعقیب کردن را ندارد. هم‌چنین ماجرای شکایت مغازه‏‌دار زیان‌دیده و زندانی شدن پسر خانواده که با وجود پیگیری‏‌های زینب، عملاً در حد خنثایی باقی می‏‌ماند...

«ماهی و گربه» از نگاهی دیگر: مگر «عشق» و «اعجاب» کافی نیست؟
حسام
الدین مقامیکیا: جویدن آدامس یا دویدن روی تردمیل... برخی از آن‌ها که ماهی و گربه را نمی‌پسندند، معتقدند تماشایش حسی شبیه این دو حالت به آن‌ها داده؛ زیاد جویده‌اند و سیر نشده‌اند یا مدید دویده‌اند و نرسیده‌اند؛ چه طرف‌داران سینمای قصه­گو، چه آن‌ها که از سینما انتظار پند و پیام دارند...

یخ‌زده (کریس باک، جنیفر لی): یخ دیزنی آب میشود
ریحانه عابدنیا: يخ
زده از دید بسیاری، بهترین انیمیشن موزیکال دیزنی تا امروز است. ترانه­‌های این اثر، بخشی از بار روایی داستان را به دوش می‌­کشند و شبیه کارکرد مونولوگ­، پرداخت شخصیت­‌ها را کامل و به درک بهتر مخاطب کمک می‏‌کنند. ترانه‌ی اصلی فیلم (رهایش کن) که برنده‌ی جوایز بسیاری، از جمله اسکار هم شده...

موسیقی فیلم - «شیار 143» (مسعود سخاوت‌دوست): مثل آب برای شکلات
سمیه قاضی
زاده: شیار 143 به‌راحتی می‌توانست حال‌و‌هوای یک فیلم هندی را پیدا کند اگر موسیقی‌اش چیزی جز اینی که هست می‌بود؛ اما عوامل مختلف صوتی و موسیقایی کنار هم جمع شده‌اند و اجازه نداده‌اند موسیقی این فیلم وارد فاز اشک‌انگیز شدن بشود...

«میهمان داریم» (علیرضا كهن‌دیری): راحت و آرام
همان داریم
موسیقی کمی دارد و شاید آخرین چیزی که می‌شود درباره‌ی این فیلم از آن حرف زد موسیقی‌اش باشد؛ موسیقی‌ای که در چند سکانس محدود فیلم از آن استفاده شده و چون همین مقدار هم ملودی‌محور نیست...

2 لینک این مطلب


صفحه اصلی  وبلاگ مسعود مهرابی نمایشگاه کتاب‌ها تماس

© Copyright 2004, Massoud Merabi. All rights reserved.
Powered by ASP-Rider PRO