جستجو در وب‌سایت:


پیوندها:



 چاپ یازدهم کتاب
 "تاریخ سینمای ایران
"
 با ویراست جدید
 و افزوده‌های تازه منتشر شد

 در کتابفروشی‌های
 تهران و شهرستان

 ناشر: نشر نظر

 



 صد و پنج سال اعلان
 و پوستر فيلم در ايران



صد سال اعلان و پوستر فیلم
در ایران

و
بازتاب هایش

 


 لینک تعدادی از مطالب



درباره‌ی محمد قائد
نیم‌پرتره‌ی مردی که
از «آیندگان» هم گذر کرد


بررسی طراحی گرافیک
و مضمون در عنوان‌بندی
فیلم‌های عباس کیارستمی :
پنجره‌ای رو به
جهان شعر



گفت‌وگو با اصغر فرهادی؛
درباره‌ی «فروشنده» و
فکرها و فیلم‌هایش :
... این دوزخ نهفته

گفت‌و‌گو با پرویز پرستویی؛
درباره‌ی بادیگارد و کارنامه‌اش

زندگی با چشمان بسته

گفت‌و‌گو با محمدعلی نجفی
درباره‌ی سریال سربداران
سی‌و‌یک سال بعد از
اولین پخش آن از تلویزیون

گفت‌وگو با مسعود مهرابی
درباره‌ی نقش‌های چندگانه‌ای که

در تاریخ ماهنامه‌ی «فیلم» ایفا کرد
و آن‌هایی که دیگر ایفا نکرد

گفت‌وگو با رخشان بنی‌اعتماد
درباره‌ی قصه‌ها و...:

نمایش هیچ فیلمی خطر ندارد


 
گفت‌و‌گو با بهرام توکلی کارگردان
من دیگو مارادونا هست:

فضای نقدمان مانند فضای
فیلم‌سازی‌مان شوخی‌ست

گفت‌و‌گو با پیمان قاسم‌خانی،
فیلم‌نامه‌نویس سینمای کمدی:
الماس و کرباس

گفت‌و‌گو با اصغر فرهادی
رو خط «گذشته»:

سينما برايم پلكان نيست

گزارش شصتمین دوره‌ی
جشنواره‌ی جهانی سن سباستین:
شصت‌سال كه چيزی نيست...

متن كامل گفت‌و‌گو
با ماهنامه‌ی «مهرنامه»،

به مناسبت
سی‌سالگی ماهنامه فیلم
:
ريشه‌ها

گفت‌و‌گوی ابراهيم حقيقی
با آيدين آغداشلو
درباره‌ی كتاب «صد سال اعلان
و پوستر فيلم در ايران»

گفت‌و‌گو با اصغر فرهادی
نويسنده
و كارگردان
جدایی نادر از سيمين
حقيقت تلخ، مصلحت شيرین
و رستگاری دريغ شده

قسمت اول | قسمت دوم  
قسمت سوم

بررسی كتاب
«پشت دیوار رؤیا»

بيداری رؤياها

كيومرث پوراحمد:
عبور از ديوار رؤياها،
همراه جادوگر قصه‌ها


تكنولوژی ديجيتال
و رفقای ساختار شكن‌اش
سينماي مستند ايران:
پيش‌درآمد


اسناد بی‌بديل
سينمای مستند ايران:
قسمت اول (۱۲۷۹ - ۱۳۲۰)


خانه سیاه است
سینمای مستند ایران:
قسمت دوم (۱۳۵۷ - ۱۳۲۰)


درباره‌ی آیدین آغداشلو:
پل‌ساز دوران ما


سایت ماهنامه فیلم، ملاحظات
و دغدغه‌های دنيای مجازی


گزارش پنجاه‌و‌ششمين دوره‌ي
جشنواره‌ي سن سباستين
(اسپانيا، ۲۰۰۸)
... به‌خاطر گدار عزيز

گفت‌و‌گو با آيدين آغداشلو
درباره‌ی مفهوم و مصداق‌های
سينمای ملی

جای خالی خاطره‌ی بلافاصله

گفت‌و‌گو با مانی حقيقی
به‌مناسبت نمايش كنعان

پرسه در كوچه‌های كنعان

گفت‌و‌گو با محمدعلی طالبی
از شهر موش‌ها تا دیوار

شور و حال گمشده

سين مجله‌ی فيلم،
سينمايی است، نه سياسی


گفت‌و‌گو با رضا میرکریمی
به‌مناسبت نمایش به‌همین سادگی

خيلی ساده، خيلی دشوار

گفت‌و‌گو با بهرام توکلی
به‌مناسبت
 نمایش
پا برهنه در بهشت

پا برهنه در برزخ
 

گمشدگان

گزارش چهل‌ودومین دوره‌ی
جشنواره‌ی کارلووی واری
(جمهوري چك، ۲۰۰۷)

پرسه در قصه‌ها

پرویز فنی‌زاده،
آقای حكمتی و رگبار

نمايشی از اراده‌ی سيزيف

گزارش چهل‌وهفتمین دوره‌ی
جشنواره‌ی تسالونیكی
(یونان) - ۲۰۰۶

پشت ديوار رؤيا

گفت‌وگو با رخشان بنی‌اعتماد 
درباره‌ی
خون بازی

مرثيه برای يك رؤيا

خون‌بازی: شهر گم‌شده

گفت‌وگو با رسول ملاقلی‌پور 
کارگردان
میم مثل مادر

ميم مثل ملاقلی‌پور

گفت‌وگو با ابراهیم حاتمی‌کیا 
درباره‌ی
به‌نام پدر
:

به‌نام آينده

برای ثبت در تاریخ سینمای ایران

یاد و دیدار

گفت‌و گو با جعفر پناهی
گزارش به تاريخ

گفت‌وگو با مرتضی ممیز
خوب شيرين

گزارش/ سفرنامه‌ی
پنجاه‌ و دومین دوره‌ی
جشنواره‌ی سن‌سباستین


گفت‌وگو با بهمن قبادی
 قسمت اول
/ قسمت دوم
 قسمت آخر

گفت‌وگو با عزیزالله حمیدنژاد
 قسمت اول
قسمت دوم
 قسمت سوم

گفت‌و گو با حسین علیزاده
 قسمت اول
قسمت دوم
 قسمت سوم

گفت‌وگو با گلاب آدینه
مهمان مامان را رايگان
بازی كردم


نقطه‌چین، مهران مدیری،
 طنز، تبلیغات و غیره


کدام سینمای کودکان و نوجوانان

جیم جارموش‌ وام‌دار شهید ثالث!

تاریخچه‌ی پیدایش
 کاریکاتور روزنامه‌ای


سینماهای تهران، چهل سال پیش

فیلم‌ شناسی کامل
 سهراب شهید ثالث


ارامنه و سینمای ایران

بی‌حضور صراحی و جام

گفت‌وگو با حمید نعمت‌الله:
مگر روزنه‌ی امیدی هست؟

«شاغلام» نجیب روزگار ما

اولین مجله سینمایی افغانستان

نگاهی به چند فیلم مطرح جهان

گزارش سی‌وهشتمین دوره‌ی
 جشنواره کارلووی واری


نگاهی به فیلم پنج عصر
ساخته‌ی سمیرا مخملباف

چیزهایی از «واقعیت» و «رویا»
برای بیست سالگی ماهنامه‌ی فیلم


بایگانی:
شهريور ۱۳۹۷

۱۹ شهريور ۱۳۹۴

شماره‌ی 496 ماهنامه فيلم، ویژه‌ روز ملی سینما، 21 شهریور 1394

روی جلد: یك دزدی عاشقانه (امیر شهاب رضویان)، عکس از: بهرنگ دزفولیزاده

 

 

 

 

 

فهرست مطالب  

 خبر، تلخ و بی‌رحم بود: ایرج کریمی را از دست دادیم
پرونده‌ی یک موضوع: بازیگران شخصیت‌ساز، بازیگران تیپ‌ساز و نقش‌های خاص
نمک و فلفل به مقدار لازم!: نقش مکمل، عاملی برای پیشبرد داستان
دوهای یک...: تیپ‌های آشنا و نقش‌های مکمل در سینمای فارسی
نقطه‌ی انجماد بازیگری: قالب‌هایی که سه دهه فیلم به فیلم جابه‌جا شدند
کمدی چاقی: آیا تپل‌ها کمدین‌های بهتری هستند؟
نان و عشق و مرغ بریان: گفت‌وگو با محمد تبریزیان (همایون) درباره‌ی تیپ «وردست کمیک آرتیسته» و کارنامه‌اش
جادوی بازیگر نقش دوم: در حاشیه، در اصل
راههای رسیدن به بهشت: مسیرهای متفاوتی كه قرار است به مقصدیكسان برسند
آنتاگونیستهای خاکوخلی، فمفتالهای گلمنگلی: مردان بد/ زنان بد: سیری در نقش‌های منفی تاریخ سینمای ایران
سایههای شرارت یا: شری که دوستش میداریم: شخصیت‌های منفی؛ خاستگاه‌ها و ریشه‌ها
شانس آوردیم که معادل فارسی ندارد!:  پدیده‌ی character actor و برداشت تئاتر و سینمای ما
این اشک
های شور از کجا میآید؟: گفت‌وگو با گوهر خیراندیش
درباره‌ی یک بازیگر غریزی: گفت‌وگو با مهران رجبی
فرعی برابر اصل: نقش‌های مکمل طلایی در فیلم‌های موج نو و آثار متفاوت و مستقل سینمای ایران
نمیخواستم مردم را از دست بدهم: گفت‌وگو با حسن رضایی
مارهایی که با من خزیدهاند: این مکمل‌های طلایی
آن عوضی را طرد کن: مبانی نظری تحلیل نقش مکمل و بررسی دو کلیشه‌ی سینمایی: مرد عوضی/ زن عوضی
بازیگر باید متقاعدکننده باشد: گفت‌وگو با حبیب رضایی
یک گام به پس، دو گام به پیش: مسیرها و الگوهای موجود در بازیگری
گنجینههای کوچک: مروری بر چند نقش دلپذیر که خاطره شدند
شمایل یک دوران: یک بررسی نمونه‌ای: سگکشی
اندر حکایت شاه
قلی و شاه: مروری بر برخی مکمل‌های طلایی سینما و تلویزیون ایران
نمیتوان تخیل نداشت و هنرمند بود: گفت‌وگو با مهران احمدی
شیشه‌ی عمر نقش اول: از گاتهام سیتی تا تهران در یک نگاه
حکایت پیرمردی که همیشه کودک بود: به یاد رضا شیخ‌احمد خمسه‌ای، خیمه‌شب‌باز و بازیگر نقش دوم
نیمی از پرده‌ی آخر: گفت‌وگو با مرتضی ضرابی
گوهر شبچراغ و آینههای اطرافش:راهنمای بازیگران شخصیت‌ساز ایرانی
سایههای پشت پنجره: راهنمای کاراکتر آکتورهای سینمای کلاسیک آمریکا

دبیر این شماره‌ی ویژه: شاهین شجریکهن
همکاران این شماره:
محسن امیریوسفی، عباس بهارلو، امیر پوریا، محسن جعفری‌راد، احسان خوش‌بخت، پوریا ذوالفقاری، امیرشهاب رضویان، محمد شکیبی، علی شیرازی، تهماسب صلح‌جو، احمد طالبی‌نژاد، جواد طوسی، بهزاد عشقی، شاهپور عظیمی، سعید قاضی‌نژاد، رضا کاظمی، رضا کیانیان، حمیدرضا مدقق، یاشار نورایی / صفحهآرایی: محمد نباتی‌نژاد

 

چشم‌انداز ۴۹۶

خبر، تلخ و بیرحم بود: ایرج کریمی را از دست دادیم
در آخرین روزهای آماده‌سازی این شماره، بدترین اتفاق ممکن برای ما و خوانندگان مجله و همه‌ی سینمادوستان علاقه‌مند به نقد فیلم رخ داد: ایرج کریمی از میان ما پرکشید و رفت. خبر به حدی تکان‌دهنده و تلخ بود که از چهارشنبه بعدازظهر تا پایان جمعه‌ای که در آن پیکر ایرج کریمی را بدرقه کردیم، عملاً داشتیم دور خودمان می‌چرخیدیم و گیج بودیم. باور چنین اتفاق هولناکی برای دوستان و همکاران ایرج (و قطعاً بسیاری از خوانندگان نوشته‌های او) نیازمند زمان است. جمعه بعدازظهر باید این شماره را می‌بستیم و شنبه به چاپخانه می‌فرستادیم که به قول‌مان مبنی بر انتشار شماره‌ی روز ملی سینما در نیمه‌ی شهریور حداکثر با دوسه روز تأخیر عمل کرده باشیم. در شرایطی که دوستان و همکاران او در مراسم درگذشتش به‌سختی توانستند صحبت‌های‌شان را به انتها برسانند، توقع تمرکز برای نوشتن بی‌جا می‌نمود. از طرفی حس کردیم این‌که باعجله مطالبی بنویسیم و صرفاً بابت خالی نبودن عریضه در این شماره بگنجانیم، جفای بزرگی در حق ایرج کریمی است. ما از او وسواس و دقت در نوشتن را هم آموختیم و باید به بهترین شکل به این آموزه عمل کنیم. پس نوشتن درباره‌ی ایرج کریمی را به شماره‌ی مهر موکول کردیم که آماده‌سازی‌اش از همین حالا شروع شده است.

بازیگران شخصیتساز، بازیگران تیپساز و نقشهای خاص: ستارگان دُبّ اصغر
شاهین شجری
كهن: دوسه سالی می‌شد كه دنبال قالبی مناسب بودیم برای پرداختن به نقش‌های مكمل و بازیگرانی كه با این نقش‌ها در خاطره‌ی سینمایی‌دوستان جایی برای خود باز كرده‌اند. ولی عبارت «نقش مكمل» خیلی كلی بود. طبیعتاً با این عنوان خیل عظیمی از بازیگران نقش‌های فرعی می‌توانستند در این پرونده جای بگیرند و از سوی دیگر این عنوان به مطالب تئوریك و تحلیلی جهت‌داری ختم نمی‌شد. كلی در این باره حرف زدیم و فكر كردیم و فیلم‌ها و سریال‌هایی را كه با اتكا به بازیگران نقش‌های فرعی دوست‌داشتنی‌شان در ذهن‌مان ماندگار شده‌اند، بالا و پایین كردیم و رسیدیم به عنوان فعلی. عنوانی كه...

نقش مكمل، عاملی برای پیشبرد داستان: نمک و فلفل به مقدار لازم!
عباس بهارلو:
بسیاری از فیلم‌ها را با قهرمان‌های‌شان به یاد می‌آوریم و گاهی شمایل کلی یک شخصیت به نماد و شناسه‌ی یک فیلم تبدیل می‌شود. اما تکه‌های شکل‌دهنده‌ی ساختار فیلم فقط به قهرمان و بازیگر اصلی منحصر نمی‌شوند و چه بسا در این میان نقش بازیگران فرعی و آدم‌هایی که در جهان داستانی فیلم زندگی می‌کنند بسیار پررنگ‌تر از سهمی باشد که در ساختار و بدنه‌ی فیلم برای‌شان در نظر گرفته شده است...

تیپهای آشنا و نقشهای مکمل در سینمای فارسی: دوهای یک...
شاهپور عظیمی:
«دوهای یک» سرمایه‌ی سینمای فارسی برای روایت داستان‌هایی کلیشه‌ای بودند. به این معنا که تماشاگر از پیش با چنین فضاها، داستان‌ها و نقش‌هایی آشنایی داشت. به عبارت دیگر می‌شود به این موضوع فکر کرد که استفاده از کلیشه‌ها برای کسانی که در سینمای فارسی فیلم می‌ساختند، به‌نوعی یک استراتژی بوده است. در غیر این صورت برخی از فیلم‌سازان در آن دوره هرگز نمی‌توانستند مانند سری‌دوزی‌ها یکی پس از دیگری فیلم تولید کنند...

قالبهایی كه چند دهه فیلم به فیلم جابهجا شدند: نقطه‌ی انجماد بازیگری
احمد طالبی
‌‌نژاد: سینمای ایران یا آن بخش از سینمای ما که با نام و هویت «فیلمفارسی» می‌شناسیم‌اش، اغلب بر مبنای تیپ‌سازی حرکت کرده و بازیگران نقش‌های اصلی و فردی، سیماچه‌ای ثابت داشته‌اند. از ناصر ملک‌مطیعی و محمد‌علی فردین که با ظاهر شدن در نقش جوان ‌اول به ستاره‌های محبوب مردم بدل شدند تا ایرج قادری و رضا بیک‌ایمانوردی که در قالب‌های خودساخته‌شان منجمد شدند و هیچ تطوری را بر‌نتافتند.

آیا تپلها كمدینهای بهتری هستند؟: کمدی چاقی
تهماسب صلح
‌‌جو: روزگاری کمدی چاشنی همیشگی فیلم‌ها بود. اشک‌انگیزترین ملودرام‌ها هم زنگ تفریح کمدی داشتند و برای این‌که تماشاگران بتوانند تلخی اندوه را هضم و جذب کنند، از چاشنی خنده مدد می‌گرفتند تا مخاطبان مجبور نباشند با دل پردرد و چشم اشک‌آلود از سینما به خانه بروند و خاطره‌ای سراسر اندوهبار از تماشای یک فیلم داشته باشند. در آن سال‌ها کمدی و کمدین ارزش و جایگاه چشم‌گیری در سینما داشت و...

گفتوگو با محمد تبریزیان (همایون) درباره‌ی تیپ «وردست كمیك آرتیسته» و كارنامهاش:
نان و عشق و مرغ بریان
هوشنگ گلمكانی:
همایون یكی از بازیگران نقش‌دوم موفق سینمای ایران بود كه در تمامی دهه‌ی 1340 سالی به طور متوسط هشت فیلم بازی كرد كه در همه نقش‌های كمدی داشت؛ نقش یك وردست كمدی آرتیسته كه علاقه‌ی زیادی به خوردن داشت و بجز استفاده‌ای كه در نقش‌ها از اضافه‌وزنش می‌كرد، علاقه‌اش به خوردن یكی از عوامل خنده‌آفرین نقش‌های او بود. در دهه‌ی 1350 دوره‌ی تازه‌ای در كارنامه‌ی همایون آغاز شد و او كه پیش از شروع بازی در فیلم‌ها و در سال‌های آغاز فعالیت سینمایی، بازیگری تئاتر را هم تجربه كرده بود، تلاش كرد با سختگیری و در مواردی هم سرمایه‌گذاری خودش نقش‌های متفاوت مورد علاقه‌اش را هم بازی كند كه...

در حاشیه، در اصل:
جادوی بازیگر نقش دوم
بهزاد عشقی:
آیا بازیگران ما در نقش‌های فرعی و مکمل نیز توانسته‌اند بدرخشند و دیده شوند؟ در این زمینه از سه گروه می‌توانیم یاد کنیم. نخست بازیگران نقش‌های اصلی، که گاهی از سر ناگزیری و گاهی آگاهانه و به انتخاب خود، در نقش‌های فرعی بازی کرده‌اند. دوم بازیگرانی كه در نقش‌های مكمل ثابت ماندند و همیشه در حاشیه‌ی شخصیت‌های اصلی معنا پیدا می‌كردند و سپس بازیگران زن كه به نسبت مردان كم‌تر فرصتی برای خودنمایی در ساختارهای سینمایی آن دوران به آنان داده می‌شد و...

مسیرهای متفاوتی که قرار است به مقصد یکسانی ختم شوند: راههای رسیدن به بهشت
رضا كیانیان
: سواد و آگاهی، دردسرهای بزرگی به همراه می‌آورد و در بازیگری این دردسرها مضاعف هم می‌شود. بازیگر تا زمانی که نسبت به موقعیتش و کاری که می‌کند خودآگاه نیست می‌تواند به غریزه‌اش اعتماد کند و با ضریب خطای پایینی پیش برود. ولی از جایی که وارد حساب‌وکتاب می‌شود و برای ساختن نقش از روش‌ها و تکنیک‌های آگاهانه استفاده می‌کند، پایش را لبه‌ی پرتگاهی گذاشته که اگر از آن سقوط کند پرسونای حرفه‌ای‌اش هزار تکه می‌شود و دیگر جمع کردن و پیوند زدنش کار رستم دستان است...

مردان بد/ زنان بد: سیری در نقشهای منفی تاریخ سینمای ایران:
آنتاگونیست
های خاكوخُلی، فمفتالهای گل
منگلی
هوشنگ گلمكانی
: آدم‌بد، بدمن یا villain در واقع همان آنتاگونیست نمایش و ادبیات كلاسیك است كه در قصه‌های عامیانه نیز ریشه دارد. آدم‌هایی یك‌سر سیاه و پلید در تقابل با سفیدی و خصلت‌های نیك و مثبت قهرمان كه علاوه بر بدذاتی و بدكرداری آنان، توصیف‌های بسیاری از ظاهر كریه و گاه مشمئزكننده‌ی آن‌ها می‌شود. در واقع چنین ظاهری یكی از ملزومات ضروری بدمن در نمایش كلاسیك است كه به سینما هم راه یافت و هنوز هم این ویژگی به عنوان یك نشانه برای تماشاگر عام كاربرد دارد. در این نوع نمایش...

شخصیتهای منفی؛ خاستگاهها و ریشهها: سایههای شرارت یا شری که دوستش میداریم
بهزاد عشقی:
بازیگران نقش ارباب‌ها و مباشران و اراذل روستایی در این فیلم‌ها بازیگران یک‌نقش و تیپ‌سازی چون اکبر خواجوی و مهدی رییس‌فیروز و علی آزاد و علی محزون و گریگوری مارک و اکبر هاشمی و محسن آراسته و دیگران بودند که در تمام فیلم‌ها معمولاً نقش‌های قالبی و ازپیش‌آماده‌ی خود را مکرر می‌کردند. این بازیگران نماد شرارت به حساب می‌آمدند و اغلب چهره‌های خشن و نازیبایی داشتند و معمولاً در بین تماشاگران دافعه برمی‌انگیختند و مردم نسبت به آن‌ها نوعی پیش‌داوری منفی داشتند...

پدیده‌ی character  actor و برداشت تئاتر و سینمای ما: شانس آوردیم که معادل فارسی ندارد!
امیر پوریا:
نکته‌ی شگفت‌انگیزی است که اگر عنوان character actor را تحت‌اللفظی ترجمه کنیم، به معادلی می‌رسیم که درست بر خلاف معنای اصلی این اصطلاح در رسم رایج تئاتر و سینمای دهه‌های پیشین دنیاست! بدیهی‌ست که وقتی مثلاً دانشجویی بدون اطلاعات دقیق پیشاپیش با ترکیبی مواجه شود که برگردان فارسی آن می‌شود «بازیگر شخصیت‌ساز»، بر اساس آن‌چه به طور سرپایی و شفاهی درباره‌ی تفاوت بین «بازی تیپ» و «بازی شخصیت» به گوشش خورده، گمان می‌کند این تعبیری است در وصف بازیگران نقش‌های...

گفتوگو با گوهر خیراندیش: این اشكهای شور از كجا میآید؟
سعید قاضی
نژاد: اگر همه چیز برای مهشید با یك سیلی حمید هامون به پایان رسید، جایی دیگر در زندگی واقعی یك سیلی دو هنرمند را به هم پیوند داد. حضورذهن گوهر خیراندیش در این گفت‌و‌گو بی‌نظیر بود. نام تمام شخصیت‌هایی را كه بازی كرده بود بدون كوچك‌ترین فشاری به ذهن و حافظه در خاطر داشت. برای تمام‌شان شناسنامه تهیه كرده بود. تمام شخصیت‌ها گذشته و حال و آینده داشتند. به عنوان یك دانشجوی سابق بازیگری باید اعتراف كنم كه از ایشان بسیار آموختم و این گفت‌وگو برایم شبیه یك كلاس درس بود؛ كلاس درسی از فروتنی، مهارت و نگاه تیزبینانه...

گفتوگو با مهران رجبی: درباره‌ی یک بازیگر غریزی...
محسن جعفری
راد: مهران رجبی به معنی دقیق کلمه یک بازیگر غریزی است که با شخصیت‌ها در فیلم‌نامه به شیوه‌ی دلی برخورد می‌کند. او که طی بیست سال حضور در عرصه‌ی بازیگری بیش از صد فیلم بازی کرده است، هم‌چنان به این رفتار دلی تأکید می‌کند و این‌که بهتر است کارگردان‌ها او را سر صحنه راحت بگذارند تا کار خودش را بکند. همه نوع فیلمی هم در کارنامه‌اش دیده می‌شود و همکاری با بهترین کارگردانان، اما هم‌چنان خودش را هنرجو می‌داند...

نقشهای مکمل طلایی در فیلمهای موج نو و آثار متفاوت و مستقل سینمای ایران:
فرعی برابر اصلی
جواد طوسی:
با شکل‌گیری تدریجی «موج نو» در اواخر دهه‌ی چهل و نیمه‌ی اول دهه‌ی پنجاه، نمونه‌های متنوع و چشم‌گیری از نقش‌های مکمل را در این فیلم‌ها می‌بینیم. بر اساس نگاه عمیق و جدی فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان به مضامین انتخابی و آدم‌های‌شان‌، با آثاری روبه‌رو هستیم که بازیگر نقش مکمل به همان اندازه‌ی بازیگر نقش اصلی اهمیت و هویت سینمایی دارد. همین تشخص بازیگری در کنار توجه به مقوله‌های دیگری چون کارگردانی، فیلم‌برداری، موسیقی متن، تدوین و... باعث اهمیت تاریخی و ماندگاری شماری از...

گفتوگو با حسن رضایی: نمیخواستم مردم را از دست بدهم
پوریا ذوالفقاری:
در دهه‌ی شصت همراه قهرمان فیلم‌های اکشن بود. هم‌زمان با بازی در فیلم‌های کیانوش عیاری مثل شبح‌کژدم، آبادانی‌ها و روز باشکوه سویه‌ی هنری کارنامه‌اش را سنگین کرد. به همین دلیل مخاطبان عام و خاص او را به یک اندازه می‌شناختند و دوست داشتند. شیرینی او روی پرده‌ی سینما باعث شد خیلی زود با پیشنهادهای متنوعی روبه‌رو شود. پرکار بود ولی در صحبت با او فهمیدیم حساسیت‌هایی هم داشته و هر نقشی را نپذیرفته است...

این مکمل
های طلایی: مارهایی که با من خزیده‌اند
رضا کاظمی
: بخش غالب سینما یا دست‌کم آن بخش که مشتق از صنعت عظیم هالیوود است ماهیتاً با مفهوم قهرمان گره خورده است. قهرمان پاسخ به یک خواست عمومی است؛ خواست توده‌ها برای جبران کاستی‌های ذاتی‌شان که از اکثریت غالب آن‌ها ناقهرمانانی ملال‌انگیز می‌سازد و آرزوی قهرمان شدن را در پیاده‌رَوی طولانی زندگی بر گرده‌شان می‌گذارد تا هم‌چون صلیبی به فراز ت‍په‌ی مرگ ببرند. اگر زندگی اكثر آدم‌ها چنین خالی و ملول و معمولی نبود شاید قهرمان هم تكه‌ای ساده و كوچك از پازل داستان‌پردازی می‌ماند و...

مبانی نظری تحلیل نقش مکمل و بررسی دو کلیشه‌ی سینمایی: مرد عوضی/ زن عوضی:
آن عوضی را طرد کن
حمیدرضا مدقق:
در کلیشه‌ی مرد عوضی، قهرمان زن دست‌کم گرفته می‌شود و در تقابل قهرمان مرد/ قهرمان زن، با تضعیف قهرمان زن، قهرمان مرد توانمند می‌شود تا «نظم طبیعی» که در آن، زنانگی تابع مردانگی است دوباره برقرار شود. فرهاد مالک لمپن یک نمایشگاه خودرو در لج و لجبازی پس از آن‌که متوجه می‌شود پونه همسر سابقش که مهندس معمار است به نریمان که مدعی است از نروژ برای سرمایه‌گذاری به ایران آمده، توجه نشان می‌دهد با ناراحتی می‌گوید: «هر چی رو بتونم تحمل کنم، رقیب عشقی رو اصلاً نمی‌تونم تحمل کنم...

گفتوگو با حبیب رضایی: بازیگر باید متقاعدکننده باشد
محسن جعفری
راد: حبیب رضایی با وجود کم‌کاری‌اش در سینما، هم در جلوی دوربین تجربه‌ی همکاری با بهترین کارگردانان و بازیگران را داشته و هم پشت دوربین در انتخاب بازیگر و بازی‌گردانی فعال بوده است. بنابراین دیدگاه او درباره‌ی بازیگران شخصیت‌ساز و چگونگی شخصیت‌سازی در نقش‌های كوتاه می‌تواند بهتر و بیش‌تر ما را به شناخت وجوه مختلف این مفهوم یاری کند. در این گفت‌و‌گو سعی کردیم فراتر از کارنامه‌ی بازیگری‌اش، به تبیین دیدگاهش درباره‌ی کلیت موضوع بپردازیم...

مسیرها و الگوهای موجود در بازیگری: یک گام به پس، دو گام به پیش
پوریا ذوالفقاری:
سال‌هاست بازیگران مناسب ما برای ایفای نقش‌های مکمل کم شده‌اند. نه این‌که در سایر عرصه‌ها دست‌مان پر باشد و تنها کمبود حوزه‌ی بازیگری سینمای ایران محدود به نقش‌های مکمل باشد. ولی وقتی به یاد دهه‌های چهل تا هفتاد می‌افتیم، می‌بینیم امروز گرچه تعداد بازیگران مکمل زیاد است ولی خبری از آن تنوع نقش و تعدد شخصیت‌های جذاب نیست. دیگر نمی‌توان سکانس‌هایی دید که هر یک با نقش‌آفرینی امثال نعمت‌الله گرجی، اسماعیل داورفر، محمد ورشوچی، احمدرضا اسعدی، مرتضی احمدی و علی اصغر گرمسیری شیرین می‌شدند و طعمی متفاوت می‌یافتند. ریشه‌ی این مشکل کجاست؟...

مروری بر چند نقش دلپذیر که خاطره شدند: گنجینههای کوچک
محمد شکیبی
: دوگانه‌های متضاد و مکمل قوی/ ضعیف، تنومند/ نحیف، شجاع/ ترسو، عاقل/ سبک‌سر، سرزنده/ افسرده، اجتماعی/ گوشه‌گیر و... از کهن‌الگوهای ادبیات نمایشی و پرکاربرد‌ترین زوج‌های متفاوت و همراه در دست‌مایه‌های داستان‌پردازی سینماگران هستند و گرایشی همگانی و جهانی در خلق و همراهی این دوگانه‌ها وجود دارد و مختص یک قوم و ملت نیست. خورشید (جمشید ارجمند) و دستیار و شاگردش ملول (پرویز پورصمیمی) در ناخدا خورشید...

یک بررسی نمونه
ای: «سگکشی»: شمایل یک دوران
یاشار نورایی:
سگکشی درباره‌ی جامعه‌ای چندشکلی است که ظاهر آن با باطنش یکی نیست. برای همین بعضی از شخصیت‌ها و تیپ‌ها با آگاهی برای بسط دادن این دسیسه و کلک و رودست زدن به تماشاگر در فیلم گنجانده شده‌اند. برای درک این رویکرد، سگکشی را به عنوان فیلمی از فیلم‌ساز مؤلف باید دید و با کارهای دیگر او مقایسه کرد. آن وقت متوجه می‌شویم انتخاب خیلی از بازیگران برای نقش‌ها، نه تناسب فیزیکی و قدرت ایفای نقش، بلکه تضادی دیالکتیکی با نقش‌های قبلی آن‌ها در فیلم‌های بیضایی است...

مروری بر برخی مكملهای طلایی سینما و تلویزیون ایران: اندر حكایت شاهقلی و شاه!
علی شیرازی
: در مرور و ارزش‌گذاری نقش‌های مكمل فیلم‌های تاریخ سینمای ایران (و سریال‌های تلویزیونی) دو گونه نقش‌ وجود دارد: نقش‌های مكمل فیلم‌های سرگرمی‌ساز و نقش‌های آثار جدی‌تر تلویزیون و سینما. این نوشته بیش‌تر ناظر بر فیلم‌های مهم و دیده‌شده‌ی سینمای ایران از زمان نمایش گنج قارون به بعد است. به دلایلی مثل این‌كه نسل منتقدان میان‌سالی چون من، آن روزگار را درك نكرده و اصلاً فیلم‌های پساگنج قارونی را هم با حدود دو دهه تأخیر و از طریق ویدئو دیده است...

گفتوگو با مهران احمدی: نمیتوان تخیل نداشت و هنرمند بود
در کارنامه‌ی بازیگری مهران احمدی انواع نقش‌ها و شخصیت‌ها دیده می‌شود که نه‌تنها از نظر شخصیت‌پردازی شباهتی با یکدیگر ندارد، بلکه از لحاظ شیوه‌ی بازی هم فرق می‌کنند. این موضوع نشان می‌دهد احمدی همواره سعی کرده در پردازش هر نقش از تمام دانایی و مهارتش استفاده کند. فیلم‌های بیست، هیچ، شیار143، بغض، تمشک و سریال‌های آوای باران و پایتخت از بهترین نمونه‌های بازی او هستند. او  در هر یك از این نقش‌ها گوشه‌ای از استعدادش را آشكار كرده است...

شیشه‌ی عُمرِ نقش اول!
محسن امیریوسفی
: در ادبیات نمایشی شاید از معروف‌ترین نقش دوم‌ها، یاگوی نمایش‌نامه‌ی اتللوی شکسپیر است که بدون دسیسه‌ی او هیچ‌گاه درام دردناک حسدورزی اتللو شکل نمی‌گرفت. البته رابطه‌ی نقش دوم همیشه هم توأم با کینه‌ورزی و انتقام نیست و از رمان‌های جاودانه می‌توان سانچو پانزا دوست و همراه وفادار دن کیشوت را مثال زد که در بهترین و جاودانه‌ترین شکل ادبی، مکمل و حامی شخصیت و پایه‌ی توهمات دن کیشوت است. البته نقش‌اول‌ها یاد گرفتند...

به یاد رضا شیخاحمد خمسهای، خیمهشبباز و بازیگر نقش دوم:
حکایت پیرمردی که همیشه کودک بود
امیرشهاب رضویان
: رضا خمسه‌ای در شش فیلم بلند که ساختم همیشه در نقش‌های مکمل بازی کرد. خیمه‌شب‌باز بود و تربیت‌شده‌ی لاله‌زار؛ طناز، هوشمند و دوست‌داشتنی. بعد از اولین فیلم بلندم «سفر مردان خاکستری» همیشه موقع فیلم‌نامه نوشتن، نقشی را هم با نگاه به توانایی‌هایش به طور اختصاصی برای او می‌نوشتم. در فیلم آخرم «یک دزدی عاشقانه» هم نقشی برایش نوشته بودم که به دلیل درگذشتش، از فیلم‌نامه حذفش کردم...

گفت
وگو با مرتضی ضرابی: نیمی از پرده‌ی آخر
پوریا ذوالفقاری:
اگر عاشقی را در صبوری و کوششی خالی از چشم‌داشت و پر از شور معنا کنیم، آن گاه مرتضی ضرابی یک عاشق است. حتی ذره‌ای حسابگری و غرور در رفتارش دیده نمی‌شود. انگار هنوز همان جوان پرشوری است که با ایفای نقش‌های کوتاه و بلند متعدد در کارگاه نمایش، دورانی باشکوه و مهم را در تاریخ تئاتر این سرزمین از نزدیک دید و تجربه کرد و بعد پله‌پله پیش آمد و...

راهنمای کاراکتر آکتورهای سینمای كلاسیك آمریكا:
كاپیتالیستهای دوستداشتنی و قاتلین بالفطره
احسان خوش
بخت: این‌جا درباره‌ی بازیگرانی خواهید خواند كه اسم‌شان را نمی‌دانید، اما چهره‌شان را در ده‌ها فیلم بزرگ دیده‌اید. معمولاً وقتی روی پرده ظاهر می‌شوند، در گوش بغل دستی‌تان زمزمه می‌كنید: «اِ... این همون مرده‌اس!» این مقاله در ستایش این چهره‌های فراموش‌نشدنی تاریخ سینماست و امید است از بین صدها بازیگر فرعی بزرگ، حداقل نام سی نفرشان را یادآور شود، به این امید بزرگ‌تر كه در خاطر بمانند...

2 لینک این مطلب


صفحه اصلی  وبلاگ مسعود مهرابی نمایشگاه کتاب‌ها تماس

© Copyright 2004, Massoud Merabi. All rights reserved.
Powered by ASP-Rider PRO