جستجو در وب‌سایت:


پیوندها:



 چاپ یازدهم کتاب
 "تاریخ سینمای ایران
"
 با ویراست جدید
 و افزوده‌های تازه منتشر شد

 در کتابفروشی‌های
 تهران و شهرستان

 ناشر: نشر نظر

 



 صد و پنج سال اعلان
 و پوستر فيلم در ايران



صد سال اعلان و پوستر فیلم
در ایران

و
بازتاب هایش

 


 لینک تعدادی از مطالب



درباره‌ی محمد قائد
نیم‌پرتره‌ی مردی که
از «آیندگان» هم گذر کرد


بررسی طراحی گرافیک
و مضمون در عنوان‌بندی
فیلم‌های عباس کیارستمی :
پنجره‌ای رو به
جهان شعر



گفت‌وگو با اصغر فرهادی؛
درباره‌ی «فروشنده» و
فکرها و فیلم‌هایش :
... این دوزخ نهفته

گفت‌و‌گو با پرویز پرستویی؛
درباره‌ی بادیگارد و کارنامه‌اش

زندگی با چشمان بسته

گفت‌و‌گو با محمدعلی نجفی
درباره‌ی سریال سربداران
سی‌و‌یک سال بعد از
اولین پخش آن از تلویزیون

گفت‌وگو با مسعود مهرابی
درباره‌ی نقش‌های چندگانه‌ای که

در تاریخ ماهنامه‌ی «فیلم» ایفا کرد
و آن‌هایی که دیگر ایفا نکرد

گفت‌وگو با رخشان بنی‌اعتماد
درباره‌ی قصه‌ها و...:

نمایش هیچ فیلمی خطر ندارد


 
گفت‌و‌گو با بهرام توکلی کارگردان
من دیگو مارادونا هست:

فضای نقدمان مانند فضای
فیلم‌سازی‌مان شوخی‌ست

گفت‌و‌گو با پیمان قاسم‌خانی،
فیلم‌نامه‌نویس سینمای کمدی:
الماس و کرباس

گفت‌و‌گو با اصغر فرهادی
رو خط «گذشته»:

سينما برايم پلكان نيست

گزارش شصتمین دوره‌ی
جشنواره‌ی جهانی سن سباستین:
شصت‌سال كه چيزی نيست...

متن كامل گفت‌و‌گو
با ماهنامه‌ی «مهرنامه»،

به مناسبت
سی‌سالگی ماهنامه فیلم
:
ريشه‌ها

گفت‌و‌گوی ابراهيم حقيقی
با آيدين آغداشلو
درباره‌ی كتاب «صد سال اعلان
و پوستر فيلم در ايران»

گفت‌و‌گو با اصغر فرهادی
نويسنده
و كارگردان
جدایی نادر از سيمين
حقيقت تلخ، مصلحت شيرین
و رستگاری دريغ شده

قسمت اول | قسمت دوم  
قسمت سوم

بررسی كتاب
«پشت دیوار رؤیا»

بيداری رؤياها

كيومرث پوراحمد:
عبور از ديوار رؤياها،
همراه جادوگر قصه‌ها


تكنولوژی ديجيتال
و رفقای ساختار شكن‌اش
سينماي مستند ايران:
پيش‌درآمد


اسناد بی‌بديل
سينمای مستند ايران:
قسمت اول (۱۲۷۹ - ۱۳۲۰)


خانه سیاه است
سینمای مستند ایران:
قسمت دوم (۱۳۵۷ - ۱۳۲۰)


درباره‌ی آیدین آغداشلو:
پل‌ساز دوران ما


سایت ماهنامه فیلم، ملاحظات
و دغدغه‌های دنيای مجازی


گزارش پنجاه‌و‌ششمين دوره‌ي
جشنواره‌ي سن سباستين
(اسپانيا، ۲۰۰۸)
... به‌خاطر گدار عزيز

گفت‌و‌گو با آيدين آغداشلو
درباره‌ی مفهوم و مصداق‌های
سينمای ملی

جای خالی خاطره‌ی بلافاصله

گفت‌و‌گو با مانی حقيقی
به‌مناسبت نمايش كنعان

پرسه در كوچه‌های كنعان

گفت‌و‌گو با محمدعلی طالبی
از شهر موش‌ها تا دیوار

شور و حال گمشده

سين مجله‌ی فيلم،
سينمايی است، نه سياسی


گفت‌و‌گو با رضا میرکریمی
به‌مناسبت نمایش به‌همین سادگی

خيلی ساده، خيلی دشوار

گفت‌و‌گو با بهرام توکلی
به‌مناسبت
 نمایش
پا برهنه در بهشت

پا برهنه در برزخ
 

گمشدگان

گزارش چهل‌ودومین دوره‌ی
جشنواره‌ی کارلووی واری
(جمهوري چك، ۲۰۰۷)

پرسه در قصه‌ها

پرویز فنی‌زاده،
آقای حكمتی و رگبار

نمايشی از اراده‌ی سيزيف

گزارش چهل‌وهفتمین دوره‌ی
جشنواره‌ی تسالونیكی
(یونان) - ۲۰۰۶

پشت ديوار رؤيا

گفت‌وگو با رخشان بنی‌اعتماد 
درباره‌ی
خون بازی

مرثيه برای يك رؤيا

خون‌بازی: شهر گم‌شده

گفت‌وگو با رسول ملاقلی‌پور 
کارگردان
میم مثل مادر

ميم مثل ملاقلی‌پور

گفت‌وگو با ابراهیم حاتمی‌کیا 
درباره‌ی
به‌نام پدر
:

به‌نام آينده

برای ثبت در تاریخ سینمای ایران

یاد و دیدار

گفت‌و گو با جعفر پناهی
گزارش به تاريخ

گفت‌وگو با مرتضی ممیز
خوب شيرين

گزارش/ سفرنامه‌ی
پنجاه‌ و دومین دوره‌ی
جشنواره‌ی سن‌سباستین


گفت‌وگو با بهمن قبادی
 قسمت اول
/ قسمت دوم
 قسمت آخر

گفت‌وگو با عزیزالله حمیدنژاد
 قسمت اول
قسمت دوم
 قسمت سوم

گفت‌و گو با حسین علیزاده
 قسمت اول
قسمت دوم
 قسمت سوم

گفت‌وگو با گلاب آدینه
مهمان مامان را رايگان
بازی كردم


نقطه‌چین، مهران مدیری،
 طنز، تبلیغات و غیره


کدام سینمای کودکان و نوجوانان

جیم جارموش‌ وام‌دار شهید ثالث!

تاریخچه‌ی پیدایش
 کاریکاتور روزنامه‌ای


سینماهای تهران، چهل سال پیش

فیلم‌ شناسی کامل
 سهراب شهید ثالث


ارامنه و سینمای ایران

بی‌حضور صراحی و جام

گفت‌وگو با حمید نعمت‌الله:
مگر روزنه‌ی امیدی هست؟

«شاغلام» نجیب روزگار ما

اولین مجله سینمایی افغانستان

نگاهی به چند فیلم مطرح جهان

گزارش سی‌وهشتمین دوره‌ی
 جشنواره کارلووی واری


نگاهی به فیلم پنج عصر
ساخته‌ی سمیرا مخملباف

چیزهایی از «واقعیت» و «رویا»
برای بیست سالگی ماهنامه‌ی فیلم


بایگانی:
شهريور ۱۳۹۷

۱۹ دی ۱۳۹۴

شماره‌ی 502 ماهنامه فيلم، ويژه زمستان 1394

روی جلد: ترانه علیدوستی در سریال «شهرزاد» (ساخته‌ی حسن فتحی)، عكس از: امیرحسین شجاعی 



 

 

نام‌های ماندگار سینمای ایران: دو نسل، دو دوران

 

فهرست مطالب:

˜˜* تاریخنگاری/ شبی نیمه‌ی تابستان: سال‌های آغازین سینما در ایران، پیشگامان و سینما در ولایات
* ردپایی در همه‌ی دشتها: به یاد محمدعلی اینانلو
* كارگردانها/ صدایی از بالای كوه: ساموئل خاچیكیان: پرونده‌ی یك جنایی‌ساز
اهمیت عیاری بودن، یا لذت بردن از لذت دیگران: كیانوش عیاری: آماتور حرفه‌ای از نسل سوم
* بازیگران/ فضیلتهای معكوس: عزت‌الله انتظامی: جست‌وجو در یك زندگی پربار
بازیگر افسونگر: ژاله علو: شكوه و وقار حضور و صدا در چند عرصه
عطاران و دیگر هیچ!: رضا عطاران: اغلب جلوی دوربین، گاهی پشت دوربین
به ظرافت هیچ: ترانه علیدوستی، پس از هفده‌سالگی
* طراحان/ بیش از اینها از او بیاموزیم: مرتضی ممیز: بیش‌تر گرافیست، گاهی طراح صحنه
اگر باران از خاك بگیرند: كیوان مقدم: مسیر یك طراح صحنه
* فیلمبرداران/ غزل ماندنی: نعمت حقیقی، استاد قاب‌های سیاه‌وسفید
اندوختههایی كه به بار نشست: اصغر رفیعی‌جم: پله‌پله تا این بالا
* تدوینگران/ مردی كه میخندید: روح‌الله امامی: استقلال حرفه‌ی تدوین فیلم
باید صبور بود: بهرام دهقانی: تدوینگر و دغدغه‌هایش
* گریم/ آقای هفت هزار رنگ: عبدالله اسكندری: گریم شخصیت ساز
دوبله/ مستحیل در دوبلاژ: شهلا ناظریان: یكی دیگر از صداهای ماندگار
* موسیقی/ در پنجه‌ی تقدیر: فریدون فروغی: صدای معترض برای فیلم معترض
یكه و ماندگار: واروژان: یكی در موسیقی فیلم، بی‌همتا در موسیقی پاپ
* منتقدان/ صادق و شریف: طغرل افشار: منتقد اول جوان‌مرگ شد
نگاه هولوگرافیك و مرگ مؤلف: جهانبخش نورایی: نقد فیلم به مثابه خلق اثر
* سینماها/ امشب و هر شب عجله كنید: گراندسینما، پایدارترین سالن سینما
ویترین موج نو: سینما كاپری: چند دوران
* استودیوها/ از كار گل تا كار حسابی: استودیو گلستان و نگاهی گذرا به كارنامه‌ی یك فیلم‌ساز
چند سال از آن سالها: استودیو شهاب: دوبلاژ، لابراتوار، فنی
* رویدادها/ فیلمسوزان: شایعه یا واقعیت؟
یك مطالعه‌ی تاریخی، سی سال بعد: مصادره‌ی انبارهای فیلم و انحصار دولتی ورود فیلم
* بیست سال پیش در همین ماه: ویژهنامه‌ی صدسالگی سینما: شماره‌ی 183: 7 دی 1374

همکاران این شماره: امیر اثباتی، محسن امیریوسفی، عباس بهارلو، پوریا ذوالفقاری، بهزاد رحیمیان، حبیب رضایی، مهران زینت‌بخش، ایوب شهبازی، هایده صفی‌یاری، تهماسب صلح‌جو، جواد طوسی، نیروان غنی‌پور، سمیه قاضی‌زاده، غزل گلمکانی، قصیده گلمكانی، شهرام مكری، میثم مولایی، آذر مهرابی/ مدیر هنری: نوید غفاری

 

چشم‌انداز ۵۰۲

 نام‌های ماندگار سینمای ایران: دو نسل، دو دوران
سینمای ایران از آغاز تا کنون كارنامه‌ای پر فراز و نشیب دارد و بسیار مضمون‌ها برای تحلیل و بررسی؛ چهره‌ها و نام‌ها و عنوان‌هایی در طول این تاریخ پربار و پرماجرا آمده‌اند و هر یك به اندازه‌ی ظرفیت و توان‌شان نشانی از خود باقی گذاشته‌اند. برخی نام‌ها و نشان‌ها ماندگارترند و بعضی دیگر زیر آوار زمانه می‌مانند و به‌مرور رنگ می‌بازند. اما همه‌ی این‌ها در كنار هم هویت و حیثیت سینمای ایران را می‌سازند؛ زشت و زیبا، خوب و بد، عارف و عامی، خاص و عام... نمی‌توان سینمای ایران را بدون اجزای سازنده‌اش، نام‌ها و موضوع‌ها و بزنگاه‌های تاریخی و رویدادهای ریز و درشتش تصور كرد... برای تدارك دومین شماره (شماره‌ی اول پاییز سال گذشته منتشر شد) این نكته را در نظر گرفتیم كه علاوه بر ساختار كلی این شماره‌ی ویژه، بخش‌های دیگری هم - هماهنگ با الگوی اصلی این شماره - در نظر بگیریم و كمی هم تاریخ‌شناسانه به گذشته و حال سینمای ایران نگاه كنیم. به همین دلیل یكی‌دو مطلب مستقل با رویكرد تاریخ‌نگارانه لابه‌لای مطالبی كه طبق الگوی اصلی آماده شده‌اند گنجانده شده كه فرم كلی این شماره را متنوع‌تر كند و ضمناً نیاز و خواسته‌ی عده‌ی بیش‌تری از مخاطبان جدی ماهنامه‌ی «فیلم» برآورده شود...

شبی نیمه‌ی تابستان: سالهای آغازین سینما در ایران، پیشگامان و سینما در ولایات
بهزاد رحیمیان:
مظفرالدین شاه (1313 ـ 1324ق) پنجمین شاه سلسله‌ی قاجار بود كه طى دوره‌ی سلطنت او ایرانى‌ها با ابداعات و مصنوعات مدنیّت فرنگ بیش‌تر آشنایى پیدا كردند. ناظمالاسلام كرمانى1 در فهرستى كه از وقایع سلطنت او به دست مى‌دهد، از جمله، به این موارد اشاره مى‌كند: «تأسیس مدارس ملى به طرز جدید؛ تكثر و تعدد جراید و روزنامه‌ها‌؛ آوردن چرخ خودنویس ]ماشین تحریر[؛ شیوع چراغ برق در كوچه‌هاى تهران، خانه‌ها و مساجد و مدارس؛ شیوع تلفن و فتوگراف ]عكاسى[؛ شیوع (اوتمبیل) كالسكه بخار؛ بروز (لنترماژیك2) چراغ سحرى؛ دایر شدن ماشین عكس بى‌عكس؛ ظاهر شدن كتاب‌هاى رومان و ترجمه‌ی كتب خارجه از قبیل سه تفنگدار3 و كنت مونت كریستو4 ]هر دو نوشته‌ی الكساندر دوما5[ و غیرها و از توقیف درآمدن آنها، بیدارى ایرانیان و آگاه شدن مردم به حقوق خویش؛ ... و مشروطه‌شدن دولت و سلطنت ایران.»6...

ساموئل خاچیكیان: پرونده‌ی یك جنایی‌ساز
عباس بهارلو:
خاچیكیان با فریادنیمهشب گام موفق دیگری در ساختن فیلم‌های جنایی و حادثه‌ای برداشت. تهیه‌كننده‌ی فیلم مهدی میثاقیه مقتدر و صاحب‌نفوذ بود و فیلمش را در دو سینمای «رادیوسیتی» و «سعدی» نمایش داد كه تا قبل از آن صاحبانش از نمایش فیلم‌های ایرانی اجتناب می‌كردند. این اقدام برای میثاقیه و این فیلم امتیاز مهمی محسوب می‌شد. همه‌ی کارهای فریادنیمهشب را من انجام دادم. سناریو را نوشتم، کارگردانی و مونتاژ کردم، و آنونس فیلم را ساختم. اما تهیه‌کننده مدعی شد که همه‌ی کارها را او انجام داده است. وقتی فیلم را در سینما «رادیوسیتی» نمایش دادند، در غرفه‌ای که برای فریادنیمهشب ساخته بودند اسمی از من به عنوان کارگردان نبود. «فیلم با انتقادهای زیادی مواجه شد. سرآمد منتقدانِ مخالف، دكتر هوشنگ كاوسی بود كه...

كیانوش عیاری: آماتور حرفه
ای از نسل سوم
شهرام مكری
: كیانوش عیاری فیلم‌سازی را در سال‌های شکل‌گیری و اوج رونق سینمای آزاد شروع كرد؛ یعنی آغاز دهه‌ی 1350. تقریباً دوسه سال پس از شروع جریان مهمی که در سینمای ایران موج نو می‌نامندش. سینمای آزاد شاید به دلیل پرهیز از نمایش تمایلات سیاسی و تجاری و هم‌چنین سبک مستندگون و واقع‌گرایانه‌ی آن، شاید به تبعیت از سینمای آزاد انگلستان، سینمای آزاد نام گرفت و به دنبال امکان فعالیت فیلم‌سازان موج نو در بعد از انقلاب، این جریان سینمایی هم توانست ادامه یابد...

عزتالله انتظامی: جستوجو در یك زندگی پربار
حبیب رضایی
: دیدید؟! چه بی‌هوا مبتلا می‌شود این قلم بی‌نوا به خاطره نوشتن و چه سرازیریی، ناگهان، رخ نشان می‌دهد در این جدال نگارش! مانده‌ام چه فضیلتی دارد گفتن این خاطرات وقتی می‌دانیم بی‌تردید، نویسنده یا گوینده كوچك‌تر از بهانه و عنوان مطلب است و - دقیقاً مثل این موقعیت - مشغول جمع كردن اعتبار و امتیاز برای خود است تا محتوا و مطلب برای توصیف موضوع اصلی؛ این‌كه نشد. واقعاً باید به كدام نكته یا مطلب نگفته یا خصوصیت منحصربه‌فرد ایشان چنگ انداخت كه تا امروز از تكرار و بازگویی‌اش، و از رد چنگ‌های قوی‌تر از شما، رشته‌رشته نشده باشد و...

ژاله علو: شكوه و وقار حضور و صدا در چند عرصه
تهماسب صلح
جو: کم هستند بازیگران هم‌نسل بانو شوکت علو (ژاله) که پا بر رکاب عشق از سالیان دور تا کنون، عاشقانه با سینما و تئاتر و رادیو و تلویزیون تا این‌جای روزگار آمده باشند و در پناه این عشق پیر شوند و هنوز عاشقی کنند با هنر نمایش. ما نیز امروز فخر بفروشیم به پرتو حضورشان که چه هنرمندان وارسته‌ی والایی داشته‌ایم و داریم. شوکت علو با طوفان زندگی (علی دریابیگی، 1327) که نخستین فیلم ناطق فارسی و محصول وطن است، با سینمای ایران همراه شد و با زندانی امیر و واریته‌ی بهاری بازیگری در سینما را دنبال کرد که...

رضا عطاران: اغلب جلوی دوربین، گاهی پشت دوربین
محسن امیریوسفی
: «عطاران بازیگر درجه‌یکی است، فوق‌العاده است، خوبه، عالیه، عشق منه، می‌خندونه، جیگرشو!» و ده‌ها تعریف دیگر، نمونه‌ای از ابراز احساسات مردم و سینماگران در توصیف این بازیگر سینمای ایران است که از تلویزیون طلوع کرد و در سینما درخشید. حضور در مجموعه‌ی تلویزیونی ساعت خوش (1373) او را در کنار گروهی قرار داد که اولین تجربه‌ی جدی و مستمر تلویزیون برای خنداندن حلال(!) پس از دوران جنگ بود؛ مجموعه‌ای که در آن زمان مثل اسمش واقعاً ساعتی خوش برای مردم بود. طنز تلویزیونی عطاران از اولین مدل کمدی‌های بدون اغراقی بود که...

ترانه علیدوستی: پس از هفدهسالگی
پوریا ذوالفقاری:
است. بین هر دو گروه هم طرف‌دارانی دارد که با قاطعیت حکم به عالی و گاه بهترین بودنش می‌دهند. وقتی پرسشها بسیارند در مرور بازی‌هایش چه به یادمان می‌آید؟ در کدام سکانس و با کدام بازی و چه لحظه‌ای دل‌‌مان را برده است؟ لابه‌لای این همه تصویر و دیالوگ و نگاه کجاست آن سکانسی که ترانه علیدوستی یک‌تنه تسخیرش کرده و ما را روی صندلی سینما انگشت‌به‌دهان نگه داشته؟ اصلاً مهم‌ترین ویژگی‌اش کدام است؟ شیوه‌ی دیالوگ‌گفتنش؟ میمیکش؟ جنس بازی‌اش چیست؟ جنسی که نقش‌هایی را مناسب او کند و...

مرتضی ممیز: بیشتر گرافیست، گاهی طراح صحنه
امیر اثباتی:
ممیز هنرمندی چندوجهی بود و در اغلب رشته‌های مرتبط با گرافیک دست به تجربه می‌زد. ساخت سه انیمیشن آن که خیال بافت و آن که عمل کرد، یک نقطه‌ی سبز و سیاهپرنده نمونه‌ای از تجربه‌ی متفاوت و موفق او در فیلم‌سازی انیمیشن است. او هنرمندی بود که با ظرافت، قدرت و جسارت ابزاری را که در اختیار داشت به کار می‌گرفت و به روزگار خود واکنش نشان می‌داد و خود را محدود به دایره‌ی تنگ سفارش نمی‌کرد. هرچند که به او بسیار سفارش داده می‌شد و حیرت‌انگیز است كه چه‌طور فرصت پیدا می‌کرد از عهده‌ی آن همه کار بربیاید. او...

كیوان مقدم: مسیر یك طراح صحنه
شاهین شجری
کهن: کیوان مقدم خیلی زود با جریان اتفاقات همراه شد و پس از چند آزمون و خطای ساده و گذرا، وارد حرفه‌ی طراحی صحنه شد. ورودش هم داستان جالبی دارد. یکی از آزمون‌ها و تجربه‌های پراکنده‌ی اولیه‌اش خبرنگاری برای یک نشریه‌ی سینمایی بود. برای این نشریه گفت‌وگویی با ایرج رامین‌فر انجام داد و در حاشیه‌ی دیدارشان از علاقه‌اش به طراحی صحنه گفت و آرزویش برای ورود به سینما. مدتی بعد، رامین‌فر با او تماس گرفت و دعوتش کرد که اولین دستیاری‌اش را تجربه کند. و تجربه کرد. و تجربه‌ی خوبی بود. و...

نعمت حقیقی: استاد قابهای سیاهوسفید
جواد طوسی
: نعمت حقیقی آدمی دلی و رفیق‌باز بود. او در دو دهه‌ی آخر زندگی بیش از همه با بهروز افخمی سعی کرد خلأ یار قدیمی‌اش را پر کند که نشانه‌های آشکار حضور مؤثرش را در سریال کوچک جنگلی و فیلم‌های عروس و شوکران می‌بینیم. یک بار زمانی که بازپرس دادسرای عمومی شهرری بودم، به اتفاق دستیارش نصرت کریمی برای پیگیری پرونده‌ای به سراغم آمد و صادقانه به او گفتم چه‌قدر کارش را دوست دارم و دلم می‌خواست زودتر از این‌ها در جایی دیگر او را می‌دیدم. بعد هم به مناسبت‌هایی که...

اصغر رفیعی
جم: پلهپله تا این بالا
آذر مهرابی:
با 44 سال سابقه‌ی فعالیت حرفه‌ای، اصغر رفیعی‌جم و علیرضا زرین‌دست تنها بازمانده‌های نسل فیلم‌برداران قدیمی سینمای ایران هستند که هنوز پشت دوربین می‌روند و در زمینه‌ی كارشان مدعی‌اند. آن‌ها با شیوه‌ی قدیمی استاد-شاگردی از پایین‌ترین رده‌ی این صنف یعنی کارگری آغاز کرده‌اند و با آزموده شدن در کوره‌ی تجربه و کار، بدون هیچ پشتوانه‌ی آکادمیک، پله‌به‌پله و گام‌به‌گام آبدیده شده‌اند تا آن‌جا که...

روحالله امامی: استقلال حرفه‌ی تدوین فیلم
میثم مولایی
: کارِ روح‌الله امامی و هم‌نسلانش در زمینه‌های دیگر فنی، مثل روبیک منصوری در صداگذاری و میکس، با کیفیتِ استاندارد، عجین شده است. به این معنی که هیچ‌یک از فیلم‌های امامی، حتی ضعیف‌ترین فیلم‌های کارنامه‌اش، از یک سطح استاندارد و قابل‌قبولِ دوره‌ای که فیلم در آن ساخته شده، از نظر معیارهاى فنى و زیبایى‌شناسى تدوین، پایین‌تر نیستند. این نسل كه سینماى ایران آن طور كه لایقش بودند، قدر آن‌ها را ندانست، حتى اگر...

بهرام دهقانی: تدوینگر و دغدغههایش
هایده صفی
یاری: طبق معمول از شروع كارش میپرسم و اینكه اولین تدوینش در سینما كدام فیلم بود و چهگونه پیش آمد؟ میگوید: «اولین فیلم سینمایی که تدوین کردم جدال بود؛ سومین فیلم سینمایی محمدعلی سجادی. تهیه‌کننده به‌سختی زیر بار این انتخاب رفت. انتخاب من به عنوان تدوینگر، برای او ریسک بزرگی بود. در آن زمان فیلم صدای سر صحنه نداشت و باید دوبله می‌شد که با آموزه‌های من سازگار نبود، ضمن این‌که به دلیل کمبود مواد خام، راش‌ها را سیاه‌وسفید چاپ می‌کردند و به همین دلیل در زمان تدوین درک چندانی از رنگ فیلم نداشتم. تهیه‌کننده خواست یک صحنه‌ی اکشن را تدوین کنم که مطمئن شود مونتاژ بلدم. تنها صحنه‌ی اکشن موجود هم جایی بود که...

عبدالله اسكندری: گریم شخصیتساز
عباس یاری: خیلی دلم می
خواهد بدانم اسكندری چهطوری فکر کرده چهره‌ی محمود بصیری برای نقش یک پیرزن مناسب است و این داستان چهگونه شکل گرفته است؟ میگوید: مخملباف به من گفت من یک پیرزن می‌خواهم که تمام دنیا فکر کنند مادر خودشان است؛ صرفاً چهره‌ی ایرانی نداشته باشد. من گفتم فکر نمی‌کنم چنین شخصی پیدا شود، مگر این‌که یک نفر را گریم کنیم. گفتم چون پوست خانم‌ها حساس است زیر گریم‌های سنگین تاب نمی‌آورند، بهتر است از یک مرد استفاده کنیم. پیشنهاد دادم چون محمود بصیری صورت لاغری دارد و خودش هم ریزه‌میزه است به درد این کار می‌خورد. از صورت او قالب‌گیری کردیم و صورتی که می‌خواست درست کردیم. دیک اسمیت که بزرگ‌ترین گریمور دنیاست...

شهلا ناظریان: یكی دیگر از صداهای ماندگار
نیروان غنی
پور: شهلا ناظریان در دوبله‌ی سریال‌های تلویزیونی نیز حضور پُررنگی داشته است. در میانه‌های دهه‌ی هفتاد با حضور در دوبله‌ی سریال استرالیایی رودخانه‌ی برفی (به مدیریت دوبلاژ محمود قنبری که علاوه بر مدیریت نقش‌گویی جذابی به جای پرسوناژ مت مک‌گرگور داشت) توانست نقش‌گویی متفاوتی به جای پرسوناژ زنی باصلابت و تجددخواه ارائه کند. صدا و بیان ناظریان به جای پرسوناژ کاتلین اُنیل (با بازی وندی هیوز) تناسب زیبایی با چهره و جایگاه اجتماعی این شخصیت داشت؛ زنی که در محیط زُمخت و خشن مردانه با حضور گاوچرانان و معدنکاران، سعی داشت زندگی آرامی را برای خود و پسرش دست‌وپا کند، ضمن این‌که با رفتاری مقتدرانه سعی در...

فریدون فروغی: صدای معترض برای فیلم معترض
مهران
زینتبخش: فروغی پیش از این، مانند فرهاد که در رستوران کوچینی فرنگی می‌خواند، در کازبای شیراز و کاکوله، به سبک خواننده‌های سیاه‌پوست آمریکایی آوازهای جاز و بلوز می‌خواند. در آدمک فریدون ترانه‌ای دیگر هم خوانده به نام «پروانه‌ی من»: «خواهم تو شوی محبوب دلم/ چون نرگس من دیوانه‌ی من...» شعر خانم لعبت والا تبدیل به رنج‌نامه‌ی فریدون می‌شود و بر سنگ مزارش هم این شعر حک و ثبت شده است:...

واروژان: یكی در موسیقی فیلم، بیهمتا در موسیقی پاپ
سمیه قاضی
زاده: واروژان که کودکی و نوجوانی و جوانی‌اش با موسیقی و ترانه و سینما گذشته بود، هیچ‌وقت رنگ میان‌سالی را ندید و مرگش هم در حال‌و‌هوای موسیقی در 41سالگی رقم خورد. شهریور ۱۳۵۶ در حال ضبط موسیقی فیلم بر فراز آسمانها سکته کرد و بعد از ده روز بستری بودن در بیمارستان جم تهران درگذشت و یک روز بعد در آرامستان بوراستان به خاک سپرده شد: «وقتی مُرد، طبق رسوم ارامنه باید او را با بهترین لباسی که داشت، دفن می‌کردند. وقتی در تابوت را باز کردند، واروژان را در کت‌وشلوار تیره‌ای دیدم که تنها لباسی بود که داشت و آن را می‌پوشید... آرامش واروژان در آن لحظه آن قدر تکان‌دهنده بود که...

طغرل افشار: منتقد اول جوان
مرگ شد
عباس بهارلو:
طغرل افشار از باریک‌بین‌ترین، خوش‌ذوق‌ترین و پُرشورترین منتقدان سینمای ایران است که عمری کوتاه، اما پُربار داشت. افشار در 23سالگی در دریای بابلسر غرق شد. روی سنگ قبر او نوشته شده است: «در این‌جا طغرل افشار، اولین منتقد سینما در ایران روانِ آرام و نجیبش را به خاک کشیده است. حیات آزاده و پُرشوق او که لبریز در آمال هنری بود از 15 فروردین 1312 شروع و در میان کشاکش تُند دریا کشیده و از میان رفت و در غروب 28 مرداد 1335 به خاک سپرده شد.» افشار خواهرزاده‌ی نیما یوشیج (علی اسفندیاری) بود و...

جهانبخش نورایی: نقد فیلم به مثابه خلق اثر
هوشنگ گلمكانی
: قبل از سینما و نوشتن، از علاقه‌اش به شنیدن قصه از زمان کودکی می‌گوید: «پیش از مدرسه رفتن، خواهر بزرگم پاورقی‌های تاریخی مانند "هفت سردار نامی" را از هفته‌نامه‌هایی نظیر "ترقی" برایم می‌خواند. خواندن و نوشتن که یاد گرفتم روزنامه خواندن را از همان هفت‌هشت‌سالگی شروع کردم. داستان‌های کودکانه‌ای هم می‌نوشتم. تو مهمانی‌ها پدرم از من می‌خواست برای مهمانان روزنامه و داستان بخوانم. می‌خواندم و آن‌ها هم کف می‌زدند و بارک‌الله می‌گفتند و گاهی هم پول می‌دادند که تشویق شوم. من هم معمولاً با این پول، که در واقع اولین حق‌التحریرم بود خوردنی می‌خریدم و با رفقای دبستانی‌ام تقسیم می‌کردم.»...

گراندسینما، پایدارترین سالن سینما
عباس بهارلو:
اگر در دوره‌ی پانزده‌ساله‌ی انقلاب مشروطه تصور و شناختی از پدیده‌ی نوظهور سینما وجود نداشت و حتی بر اثر درگیری‌های ویرانگر در پایتخت و ایالت‌های بزرگ بساط تعدادی از سینماداران برچیده شد، در دوره‌ی پهلوی اول وضع به شکل دیگری بود. در سال‌های بحرانی حاکمیت دوگانه (1304-1300) چند سینما افتتاح شدند که پایدارترین آن‌ها «گراند سینما» بود. تلاش‌های فزاینده برای پایان دادن به هرج‌ومرج توسط رضاخان، که در پی برقراری حکومتی اقتدارگرا بود، اگرچه منجر به پدیداری خودکامگی لجام‌گسیخته‌ی حکومتی خودسر شد که...

سینما كاپری: چند دوران
عباس بهارلو:
سینما كاپری كه پس از انقلاب به بهمن تغییر نام داد و در كنج شمال شرقی میدان انقلاب قرار دارد، چند دوره‌ی متفاوت را از آغاز تأسیس سپری كرده است. مؤسس و مالك این سینما بهمن مهدی‌ میثاقیه صاحب استودیو میثاقیه بود. مهدی میثاقیه،‌ فرزند عبدالمیثاق‌ میثاقیه‌، یكی از مالكان‌ پُرنفوذ پایتخت‌ بود. او زمین‌های‌ وسیعی‌ در اطراف‌ تهران‌ داشت‌ و صاحب‌ بیمارستان‌ و زایشگاه‌ میثاقیه‌، كارخانه‌ی‌ گچ ساوه‌ و دانشگاهی‌ در هندوستان‌ بود. مهدی‌ هم‌چون پدر فعال و پُرتلاش بود و از سال‌ 1330 با بازی‌ در فیلم‌ مستی عشق (اسماعیل‌ كوشان) با نام مستعار مهدی‌ شبان‌ وارد سینما شد. حسین دانشور، همبازی‌اش‌ در این فیلم، او را...

استودیو گلستان و نگاهی گذرا به كارنامه‌ی یك فیلمساز
عباس بهارلو:
در اواخر دهه‌ی 1330 «سازمان فیلم گلستان»، معروف به «استودیو گلستان»، آشکارا از دفترها و انبارهایی که در تهران به نام استودیوی فیلم‌سازی به کار تولید فیلم اشتغال داشتند یک سروگردن بلندتر بود؛ چه از حیث لوازم و تجهیزات فیلم‌برداری و صداگذاری و چه از حیث قابلیت‌های فکری و خلاقیت‌های هنری. چنان که گلستان گفته در مدت سه‌چهار سال، یعنی تا پایان دهه‌ی 1330، دست‌کم سیصد مستند خارجی در زمینه‌های علمی و صنعتی یا عمومی توسط آن‌ها ترجمه و دوبله و صداگذاری شد: «سال‌های برکت بود. یا از عشق و کار برکت داشت یا برکت نصیب عشق و کارهامان بود.»...

استودیو شهاب: دوبلاژ، لابراتوار، فنی
ایوب شهبازی
: استودیو «شهاب» پس از دوسه سال کار و تلاش بی‌وقفه، سرانجام در سال 1336 در خیابان هدایت (برادران قائد فعلی) حوالی دروازه‌ی شمیران، در ساختمانی سه‌طبقه با 375 مترمربع زیربنا جنب مدرسه‌ی دخترانه‌ی «هدف» (كه اکنون مجتمع مسکونی است) که متعلق به دکتر علی سیاسی بود، به ‌همت روبیک زادوریان، آلبرت دوما (که انتخاب اسم شهاب از ‌او بود) و سیمون هارطونیان آغاز به کار کرد. روبیک قبلاً تراشکار و بعدها‌ فیلم‌بردار و میان‌نویس‌ فیلم‌های صامت بود. آلبرت دوما متخصصی بی‌نظیر در ساخت وسایل صدا و تصویر در سینما، و سیمون هارطونیان مکانیک و تعمیرکار آپارات‌های سینما بود. این استودیو به‌تدریج یکی از استودیوهای پرکار دوبلاژ زمان خود شد...

فیلمسوزان: شایعه یا واقعیت؟
قصیده گلمكانی
: علیعباسی معتقد است که این توقیف‌ها نه‌فقط برای اجرای این طرح جامع که بیش‌تر به دلیل ترس از ویدئو بوده است: «در آن زمان ویدئو تازه وارد ایران شده بود و انوار فکر می‌کرد دفاتر سینمایی هستند که این‌ها را تغذیه می‌کنند. چه فیلم ایرانی و چه فیلم خارجی. طی جلساتی که در دفتر آقای بهشتی در فارابی داشتیم و برای باز‌سازی سینمای ایران نظر می‌دادیم، یکی از تهیه‌کنندگان ایده‌ی جمع‌آوری فیلم‌ها را داد تا مانع از پخش آن‌ها به ویدئوکارها شود؛ که در نهایت این اتفاق هم در آن زمان افتاد. حالا چه فرقی دارد فیلم‌ها را سوزانده‌اند یا همه موجودند.»...

2 لینک این مطلب


صفحه اصلی  وبلاگ مسعود مهرابی نمایشگاه کتاب‌ها تماس

© Copyright 2004, Massoud Merabi. All rights reserved.
Powered by ASP-Rider PRO