شمارهی روز ملی سینمای ایران: ویژهی عباس کیارستمی
مقدمه: یک راهحل برای چند مسأله
چون آب به جویبار و چون باد به دشت: واقعگرایی آگاهانه در فیلمهای کیارستمی
آخرین فیلم ناتمام کیارستمی: به روایت مارین کارمیتز
من اهل تعزیه نیستم: یادداشتی از ابراهیم گلستان
مردی ایستاده در آستانه: گفتوگوی یوسف اسحاقپور با کیارستمی دربارهی عکسهایش
کلاژ چهلتکه: یادداشتی از نورالدین زرینکلک
یک لانگشات و یک «کلوزآپ»: نگاهی باز به نسبت کیارستمی با سینمای مستند
مردی که 76 سال جهان را از دریچهی چشم کودکی 7 – 6 ساله دید
تصادفی در کار نبود
مرثیهای برای یک سنگینوزن: خاطراتی از عباس کیارستمی
طعم گس گیلاس: حقایقی دربارهی نخل طلای «طعم گیلاس» به روایت حقیقت
فیلم ساختن نوعی همدردی است: گفتوگوی نشریهی انگلیسی «فایرفلایز» با عباس کیارستمی
سکوت و دیگر هیچ
نظارهی جهان از دوربین دیگر: ایدههایی در باب زاویهی دید در سینمای کیارستمی
تصویر و تصوری از کیارستمی
اگر دوربین را به عقب برگردانی
مرا در فیلم بعدی ملاقات کن...: نگاهی به کورهراههای کیارستمی
بدیهای کیارستمی
...و آن وهم سبزرنگ
گزارشی دربارهی «گزارش»: یادداشتی از بهمن فرمانآرا
چهل سال دیگر منتظر میمانم: گفتوگوی عباس کیارستمی و ایزابل اوپر
مثل آب برای شکلات: موسیقی در سینمای کیارستمی
از چشم دانشگاه: مروری بر مقالهها و پایاننامههای دانشگاهی ایران با موضوع سینمای کیارستمی
چرا کیارستمی را دوست داریم: ده یادداشت اختصاصی دربارهی عباس کیارستمی و فیلمهایش
تفرد و تکرار، توجه و تکثیر: پرسهای در جهان آثار عباس کیارستمی
محبوب مثل مسیح، مطرود همچون یهودا: کیارستمی و سیاست: نگاهی به «قضیه شکل اول، شکل دوم»
آنچه اصل است از دیده پنهان است: نگاهی به کیارستمی و دستسازهایش
روایت ناتمام: کیارستمی، فروغ فرخزاد و سینمای تعاملی
اول دنبال بازیگر میگردم: گفتوگویی در آلمان
با همهی آداب و ادب: شرح و پیوستی بر هنر كیارستمی
تجربهای که متفاوت ماند: «تجربه»: عشق نوجوانی
تغزل تشبیه: «مثل یک عاشق»: عشق پیری
فیلم دیدن با نگاه صوتی: گفتوگو با محمدرضا دلپاک، طراح صدا و صداگذار چند فیلم عباس کیارستمی
پاتوق مدرن: آموزههای کیارستمی به روایت شاگردانش
زبان مشترک: شاگردان خارجی کیارستمی دربارهاش چه نوشتند؟
من خودآموزِ بدآموز هستم: گزارش کارگاه آموزشی عباس کیارستمی در تبریز
در خیالی و ندانمت کجایی
به دنبال «نوعی نگاه»
کتابشناسی عباس کیارستمی در ایران
درخت خواهر آدمیزاد است: کیارستمی و عکاسی
دور خلاقانه: پستمدرنیسم و «باد ما را خواهد برد»
بدایع و بدعتهای عباس کیارستمی: آنچه از او آموختیم و... از یاد بردیم
با باد بعدی نوبت کدام برگ است؟: شعرها و زندگی عباس کیارستمی
چهار ستون سینمای او: کیارستمی رفت و زندگی ادامه دارد
روز تشییع: یادوارهای از بزرگمهر رفیعا
پرندهای پر زد: موج طراحی گرافیک پس از درگذشت کیارستمی
دبیر این شماره: محسن آزرم
همکاران: نگار اسکندرفر، علیاکبر افتخار، نگین امینزاده، عباس بهارلو، محمودرضا بهمنپور، حمیدرضا بیدقی، نوید پورمحمدرضا، امیر پوریا، محمد جعفری، امیرعطا جولایی، لاله حائری، محمد حقیقت، محمود حسینیزاد، میلاد دارایی، شادمهر راستین، دری رضایی، بزرگمهر رفیعا، نورالدین زرینکلک، ارسلان زمانی، عطیه سالارمنش، امیرحسین سیادت، محمدرضا شیخی، رامین صادقخانجانی، سیفالله صمدیان، احمد طالبینژاد، احمد طاهری، عسل عباسیان، حسین عیدیزاده، بهمن فرمانآرا، سمیه قاضیزاده، مرتضی کاخی، نیکی کریمی، پیروز کلانتری، پروانه کندهکار، گلاره کیازند، توفان گرکانی، ابراهیم گلستان، قصیده گلمکانی، حمیدرضا مدقق، وحید مرتضوی، احمد میراحسان، رضا میرکریمی، یحیی نطنزی، یاشار نورایی، پرویز نوری، اصغر یوسفینژاد
عكس روی جلد از سیف الله صمدیان
چشمانداز ۵۱۳
یک راهحل برای چند مسأله
محسن آزرم: ...«ویژهنامهی روز ملی سینما» در ستایش همین هنر است؛ هنر عباس کیارستمی که در همهی این سالها با فیلمها، عکسها، کتابها و کارگاههای فیلمسازیاش چیزی به دنیا به اضافه میکرد. اجرای ایدهی این شمارهی ویژه دستکم دو ماه پیش از آن روز تلخ آغاز شد و از همان روز قرار بود «ویژهنامهی روز ملی سینما» ویژهی مهمترین فیلمساز ایران باشد و دلمان به بودنِ کیارستمی خوش بود. اما از آنجا که هیچچیز آن طور که دوست میداریم و خیال میکنیم پیش نمیرود، خبری که هیچ انتظارش را نمیکشیدیم رسید... آنچه میخوانید سیری در کارنامهی عباس کیارستمی است؛ به احترام او که عمری هنر و انسان را رعایت کرد؛ فیلمسازی كه نه این یك شماره، حتی چند شمارهی ویژه هم در توصیف دنیایش كم است.
واقعگرایی آگاهانه در فیلمهای کیارستمی
عباس بهارلو: کیارستمی در سال 1339 در كنكور رشتهی نقاشی دانشكدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران پذیرفته شد. چند سال بعد همدورههایش فارغالتحصیل شدند و او كه سر در كارهای دیگری داشت همچنان به دانشكده آمدوشد میكرد و تحصیلاتش سیزده سال به درازا كشید: «اینهمه طول كشید چون بیرون كار میكردم، توی كار تبلیغاتی بودم و توی پلیسراه.» از سال 1340 به عنوان نقاش تبلیغاتی در «آتلیهی 7» و یكیدو مؤسسهی دیگر به كار طراحی جلد كتاب و آفیش میپردازد و...
آخرین فیلم ناتمام کیارستمی به روایت مارین کارمیتز
محمد حقیقت: ...«آیا تصویرهایی از این فیلم ناتمام داری؟»
کارمیتز: «بله، مقدار کمی دارم اما از عباس خواستم یک خلاصهداستان طولانی بنویسد تا به دنبال سرمایه برای ساختن فیلم برویم. بدون سناریو یا یک خلاصهداستان دقیق و طولانی نمیتوان سرمایه جذب كرد. سرانجام او برایم متنی فرستاد اما نمیشد از آن استفاده کرد. چندتا ایمیل بود! داستان را تعریف میکرد اما کافی نبود. هیچکس حاضر نیست...
من اهل تعزیه نیستم
ابراهیم گلستان: در پاسخ مراجعهتان لطفاً توجه بفرمایید دلبستگی من به کار کیارستمی از وقتی بود که سینمابنویسهای دیار شما یا از او نمیگفتند یا به او بد میگفتند. اگر دنیای آدمها عوض شده - که من چنین گمان نمیکنم و آنها هماناند که بودند - نه خودشان و نه دنیای ذهنی ناجورشان به من ربطی ندارد. عین همین وضع هم در مورد میرزابنویسهای ادبیاتی هست و وضع من با آنها هم همان است و بوده است. همان، که...
گفتوگوی یوسف اسحاقپور با عباس کیارستمی دربارهی عکسهایش
یوسف اسحاقپور: من تا حالا افتخار ملاقات با شما را نداشتهام، البته تا حدود پنج دقیقهی قبل و مقابل ورودی همین سینما. و همیشه هم برای این کارم انگیزهای کاملاً مشخص داشتهام، چون به طور کلی هیچوقت دنبال آشنایی با کسانی نبودهام که در مواجهه با آثار تأثیرگذارشان، ضرورت دیدهام که حتماً از طریق نوشتن، پاسخی به آنها بدهم...
عباس کیارستمی: من هم همیشه گفتهام وقتی اثر کسی را میخوانم که هیچوقت تا حالا او را ندیدهام، با علاقه و لذت بیشتری آن را میخوانم تا وقتی که از نزدیک نویسنده را بشناسم...
کلاژ چهلتکه
نورالدین زرینکلک: چیزی که در همهی کارهای عباس کیارستمی مشترک و همریشه است نگاه ساده و بسیار ریزبین او به پیرامونش و گزینشهای ناب از بین آنهاست که چه در عکسها و چه در هایکوها و چه در فیلمهایش به آن رسیده بود. و میدانیم که آخرین مرحلهی تکامل در هنر سادگی مطلق است...
نگاهی باز به نسبت کیارستمی با سینمای مستند
پیروز کلانتری: کلوزآپ... گریزپاترین فیلم در تعریف فیلم مستند یا داستانی است. ظاهر فیلم ساده است: کیارستمی پس از باخبر شدن از ماجرا و در دورهی زندانی بودن سبزیان و پیش از دادگاه او وارد ماجرا شده است. صحنهی دادگاه را گرفته و باقی ماجرا و روابط پیش از دستگیری او، بعد از آزادی سبزیان با حضور او و دیگران بازسازی شده است. اما پیچیدگی فیلم در عدم تشخیص خودانگیختگی یا نقشآفرینی در حضور و حرفهای سبزیان و...
خاطراتی از عباس کیارستمی
احمد طالبینژاد: دربارهی عباس کیارستمی چه میتوان نوشت که تازه باشد؟ پس از درگذشت شوکآور او، صدها مقاله، سخنرانی و مصاحبه دربارهی ویژگیهای هنری و اخلاقی او انجام شد و البته همچنان حرفهای ناگفته بسیاری هم مانده است. معمولاً هنگامی که بزرگی از دنیا میرود، همگان حتی مخالفانش هم در مدح و ثنایش میگویند و مینویسند. من اما اعتراف میکنم که...
حقایقی دربارهی نخل طلای «طعم گیلاس» به روایت حقیقت
هوشنگ گلمکانی: ... در تماسهای بعدی با محمد حقیقت، باز هم موضوع اصلی حرفهایمان كیارستمی بود و روزی هم یادداشتی از او را برایم ایمیل كرد مربوط به بهار سال 76 و رفتن طعم گیلاس به كن، كه گویای نكتههایی تاریخی بود. به حقیقت گفتم خب این نامه را همینجوری كه نمیشود چاپ كرد، مطلبی، یادداشتی در توضیح آن بنویس. گفت: «آن را به قصد چاپ برایت نفرستادم، فقط فرستادم ببینی، محض اطلاع، یا مثل یك یادگاری، یادی از یك دوست بزرگ، همین.» گفتم: «اما این یادداشت مهمی است و...
سکوت و دیگر هیچ
پرویز نوری: چهگونه میتوان باور کرد که او دیگر در بین ما نیست؟ یک فیلمساز یگانه، یک انسان فرهیخته، و یک رفیق ابدی... عباس كیارستمی را وقتی در کانون پرورش فکری کودکان به کار نقاشی و گرافیک مشغول بود، شناختم. آن روزها کسی او را نمیشناخت اما آنها که در کانون همراهش بودند - و خود ما، احمدرضا [احمدی] و پرویز جان [دوایی] - میدانستند و باور داشتند که...
ایدههایی در باب «زاویهی دید» در سینمای کیارستمی
وحید مرتضوی: نگاهی توریستی، از بالا و گاه حتی تحقیرآمیز به دیگران و سوژههای انسانی روبهروی دوربین». این اتهامی بود که به گونههای مختلف و در شکلها و زبانهای گوناگون علیه (مشخصاً) فیلمهای دورهی میانی سینمای کیارستمی تکرار میشد. به موازات آن، خوانش دیگری نیز در میان بود که این فیلمها را حاصل نگاه یک اُمانیست سادهانگار و ستایشگر بیخیال زندگی - بیتوجه به واقعیت پیچیدهی آن - تلقی میکرد. این دو تفسیر و تعبیر متفاوت گاه حتی...
تصویر و تصوری از کیارستمی
مرتضی کاخی: شعر كیارستمی مثل سینمای او حتی از آغاز كار سینماییاش تا همین اواخر محصولی دیداری است كه به جای سینمایی، به نوشتاری تبدیل شده است. به عنوان مثال سعدی میگوید: «سگی را لقمهای هرگز فراموش/ نگردد در زمین صد نوبتش سنگ.» نخستین فیلم كیارستمی (نان و كوچه) از همین دست است. این را بسیاری از مردم تجربه و...
اگر دوربین را به عقب برگردانی
نیکی کریمی: ادم هست حوالی سال 76، وقتی با عباس کیارستمی میرفتیم برای باد ما را خواهد برد لوکیشن ببینیم، زمستان بود و من پشت فرمان ماشین، همینطور در اطراف كامیاران، كرمانشاه و شهرهای دیگر میراندم تا یك ده حسابی چشممان را گرفت. روستایی بود به نام کرمبست یا کمس. بارها به این ده رفتیم و...
نگاهی به کورهراههای کیارستمی
نوید پورمحمدرضا: همه چیز از آنجا آغاز میشود که از جادهی اصلی خارج میشویم و مسیری فرعی و پیچواپیچ را پی میگیریم. پدر و پسر چند روز بعد از زلزلهی ویرانگر رودبار با ماشین راهی آن منطقه میشوند تا خبری از سلامتی احمد و بابک احمدپور، بازیگران خانهی دوست کجاست؟ که ساکن آنجا هستند، به دست آورند. مسیر اصلی بسته است و...
بدیهای کیارستمی
محمودرضا بهمنپور: بدی نخست: در نخستین روز و هنگام مراسم تشییع، کیارستمی زمان زیادی را در جمع آدمهای بسیاری که برای خاکسپاری آمده بودند، نمیمانَد. نگاهی به هر سوی قبرستان کوچک میانداخت که در چشمانداز آن دشتی وسیع و زیبا قرار دارد؛ همان جایی که در زمان حیاتش خواسته بود به عنوان خانهی ابدیاش انتخاب کنند. نگاهی کنجکاوانه به آدمها میکرد بیآنکه توجهی به جمعیت انبوه بازیگران مشهور و دختران و پسران عزادار جوان کند. اما...
نگاهی به دوگانهی واقعیت و هنر در سینمای عباس کیارستمی از دریچهی «کپی برابر اصل»
امیرحسین سیادت: کدام وضعیت حقیقی و کدامیک ساختگیست؟ زن و مرد کپی برابر اصل بهراستی زن و شوهرند یا صرفاً دارند به طرز بازیگوشانهای خود را با تصویری که به آنها نسبت داده شده هماهنگ میکنند؟ هر پاسخی به این پرسش حکم گام برداشتن بر نواری باریک را دارد که هر لحظه ممکن است با تلنگری به لغزیدن و فرو افتادن منجر شود. هر یک از این دو مسیر...
گزارشی دربارهی «گزارش»
بهمن فرمانآرا: هرگز قیافهی بهتزدهی عباس را فراموش نمیکنم، چون فکر نمیکرد با تعریف خط داستان یک فیلم بلند کسی بگوید آن را میسازیم. البته آن وقت من 32 سال داشتم و عباس 33 سال. علیرضا زریندست مدیر فیلمبرداری شد و یوسف شهاب صدابردار همزمان که در آن دوران بسیار نادر بود. روز اول فیلمبرداری که تمام شد عباس به دفترم آمد و گفت:...
مروری بر مقالهها و پایاننامههای دانشگاهی ایران با موضوع سینمای کیارستمی
حمیدرضا مدقق: اغراق نیست اگر بگوییم نویسندگان و پژوهشگران خارجی در مورد هیچ فیلمساز ایرانی به اندازهی عباس کیارستمی مقاله ننوشته و کتاب منتشر نکردهاند. در یک جستوجوی سریع، شانزده کتاب فقط به زبان انگلیسی یافتم که از سال 2000 به این سو به این کارگردان و فیلمهایش پرداختهاند. وجه مشترک همهی این کتابها...
10 یادداشت اختصاصی دربارهی عباس كیارستمی و فیلم هایش
حسین عیدیزاده: پس از مرگ کیارستمی بسیار نوشتند، چه در ایران و چه خارج از ایران. خیلی از بزرگان (جیم جارموش و مارتین اسکورسیزی) در رثایش سخن گفتند. آنچه میخوانید هم در ادامهی همین ادای احترامهاست. سعی شد فهرستی متنوع از کسانی که با سینمای کیارستمی روزگار گذراندند شکل دهیم. از ژاک رانسیر تا نیک جیمز و آپیچاتپونگ ویراستاکول، فهرستی رنگارنگ که گواهی است بر تأثیر جهانشمول سینمای کیارستمی. رانسیر و میشل شیون، مطالب خود را به فرانسه نوشتند که...
پرسهای در جهان آثار عباس کیارستمی
میلاد دارایی: غالباً «توجه به جزییات» را یکی دیگر از نمودهای نگاه دقیقشوندهی کیارستمی دانستهاند؛ چه در زندگی شخصی و چه در فیلمهایش. توجه به جزییات، اینجا لزوماً به معنای سختگیری وسواسگونه در چینش اجزای کار نیست، بلکه به معنای رها کردن امور کلی و دقیق شدن در امور جزیی است. نوعی...
كیارستمی و سیاست: نگاهی به «قضیه شکل اول، شکل دوم»
محمد جعفری: در کارنامهی فیلمسازی عباس کیارستمی که همواره از موضوعهای پررنگ سیاسی دوری کرده، فیلمی چون قضیه شکل اول، شكل دوم با حضور بسیاری از چهرههای سرشناس سیاسی یک استثناست، بهخصوص زمانی که دریابیم کلید این فیلم پیش از اتفاقهای سال 57 و در اثنای خیزش انقلاب زده شده...
كیارستمی، فروغ فرخزاد و سینمای تعاملی
جاناتان رزنبام: تحلیل من از هنر كیارستمی در لذت بیكرانی ریشه دارد كه با تماشای فیلمهایش به دست میآورم و نظرم دربارهی اهمیت او، حداقل تا حدی، متأثر از ظرفیتش در پروبال دادن به نوعی سینمای مستقل در برابر الزامات سودمحور جریان اصلی سینما است. اما باید اعتراف كنم در ابتدا نسبت به ذكاوت او كاملاً مطمئن نبودم ...
شرح و پیوستی بر «هنر کیارستمی»
امیر پوریا: آن چه امروز با عناوینی همچون «سیاه نمایی» یا «گداگرافی» به قصد پسند جشنوارههای خارجی، ورد زبان دلواپسان است، در ابتدای امر نه توسط مدیران دولتی، بلکه در قالب اتهامی از زبان و قلم برخی منتقدان سینمایی به فیلمهای او از نیمهی دههی 1360 تا میانههای دههی 1370 به کار رفت. این بخش بر این متمرکز میشد که در شتاب و شوق و دویدنهای احمدپور در خانهی دوست کجاست، جستجوی آن شور زیستن حتی در دل ویرانههای زلزلهی رودبار در زندگی و دیگر هیچ و در آن تلاش کارگردان برای رساندن دختر و پسر به هم در زیر درختان زیتون، آیا به واقع نشانی از فقرنمایی به چشم میخورد؟! و آیا...
«تجربه»: عشق نوجوانی
رامین صادقخانجانی: در قیاس با دیگر فیلمهای کارنامهی کارگردان، بهخصوص آثاری که شهرت جهانیاش بر آنان استوار است، تجربه به طور آشکار رویکرد متفاوتی در تدوین دارد. یک ویژگی تمایزبخش این فیلم اتکای آن به تقطیع صحنهها برای شکلبخشی به یک روایت گزیدهگو و فاقد حاشیهپردازی و تطویل - که یکی از ویژگیهای سبکی فیلمهای بعدی کیارستمی را تشکیل میدهد - است..
«مثل یك عاشق»: عشق پیری
یاشارنورایی: اما سبک کیارستمی از دیرینهشناسی سینمای ژاپن منفک نیست. آندراس کیلب منتقد آلمانی در روزنامهی «فرانکفورتر آلگماینه» نوشت: «همان قدر که ردپای دسیکا و روسلینی در کپی برابر اصل مشهود است، میتوان حضور کوروساوا و ازو را در مثل یک عاشق احساس کرد.» نوشتهی او را میتوان به این شکل تکمیل کرد که یک ویژگی مهم سینمای ژاپن و کارگردانهایی مانند ازو در فیلم کیارستمی است و آن استفادهی کامل از فضای محدود است...
گفتوگو با محمدرضا دلپاک، طراح صدا و صداگذار چند فیلم عباس کیارستمی
مسعود مهرابی: صدا و کارکردهایش در فیلمهای عباس کیارستمی نقشی اساسی و گاه تأثیرگذارتر از تصاویرش دارد. او را استاد «صدای خارج از قاب» میدانند و... دو ماه پیش از درگذشت آقای کیارستمی قرار شد شمارهی ویژهی روز ملی سینما را که هر سال در شهریور منتشر میکنیم، به ایشان اختصاص بدهیم. برای پر کردن جای خالی بررسی و نقش صدا در آثار او، چه بهتر از گفتوگو با محمدرضا دلپاک، که از استادان صدا و طراحیاش در سینمای ایران است و همنشین کیارستمی و کمالش...
آموزه های كیارستمی به روایت شاگرانش
شادمهر راستین: شخصیت تأثیرگذار و هنرمندی همچون کیارستمی با سالها کار هنری پویا که همواره در هر جلسه روایتی از فعالیتهای گوناگون خود، که همزمان مشغول به آن بودند به هنرجویان میدادند، باعث میشد حلقهی ارتباط آموزشدهنده و آموزشگیرنده از ساختار آموزشی فراتر برود و به شکل پرورشی که بهترین روش انتقال درک هنری است نزدیکتر شود. از این رو بیشتر هنرجویان میگویند از کیارستمی درس زندگی گرفتهاند تا درس سینما، منظور تغییر دیدگاه رایج و متعارف هنری است به نگرش شخصی و تجربهگرا و بهخصوص مدرن و شاعرانه...
در خیالی و ندانمت کجایی
نگار اسكندرفر: ... لبهی تخت مینشینم. دلم میخواهد به او بگویم شما وقتی که بودید مفهوم «زندگی» را به همه آموختید و حالا هم مفهوم «مرگ» را. اینکه میشود بدون حضور فیزیکی «بود». میدانم اگر اینجا بود میگفت: «نگار، من اگر جای تو بودم همانجا که از خواب پریدی مطلب را تمام میکردم. ما برای اینهمه پرگویی وقت نداریم.»
به دنبال «نوعی نگاه»
دری رضایی: میخواهم کوتاه بنویسم اما نمیشود. در پیچهای جادهی لواسانم، از گذشتهای که زندگی تکتک ما همکلاسیها را ساخت تا امروز. از رسیدن به باغی که نگار اسکندرفر برایمان مهیا کرده بود تا رسیدن به جایی که حالا بیقرارترین انسان جهان در آن آرام گرفته. غم که گفتنی نیست... اما بارها در کلاسها گفته بود:...
کتابشناسی عباس کیارستمی در ایران
اصغر یوسفینژاد: عباس کیارستمی به همراه چند نام دیگر از جمله بهرام بیضایی، مسعود کیمیایی و... از نامهای آشنا و جذاب ادبیات سینمایی ایران هستند که بیشترین تعداد کتاب سینمایی دربارهشان منتشر شده است. دربارهی کیارستمی نویسندگان خارجی هم فعالیت چشمگیری داشتهاند که برخی از آثارشان در ایران هم ترجمه شده است. همچنین...
پستمدرنیسم و «باد ما را خواهد برد»
پروانه کندهکار: در سینمای پستمدرنیستی کیارستمی، بازی با یک سری قانونهای کلی و ابتدایی شروع میشود. به این معنا که وجود فیلمنامهای کلی نوشتهشده توسط او غیرقابلانکار است. اما همان طور که خود او تأکید دارد اصولاً روایت کردن هدف اصلی او نیست (همان طور که دانشجویانش را تشویق به عکاسی و نقاشی میکرد و تأکید داشت...
آنچه از او آموختیم و... از یاد بردیم
امیرعطا جولایی: عادتش بود که همیشه تا ته واقعیت جاری برود برای خلق جهانی بهشدت پیشاندیشیده. در این مخلوق، تصنعی هم اگر میدیدی هیچ بیحکمت نبود. او داشت تصویری حقیقی و نه لزوماً واقعی از زیستن میساخت. اگر ادعا میکرد سعی دارد با دستاویز امر واقع، سینما بسازد، همهی آن تنشها و...
شعرها و زندگی عباس کیارستمی
احمد میراحسان: هنر کیارستمی و شالودهی شعری آن را نباید در هیچ چارچوب ایدئولوژیک، فلسفهی خاص یا مکتب و جریانی محبوس کرد. کیارستمی دارای جهانی خودبنیاد است. اما این جهان از آنجا که انسانی است، معنای مستقل بودنش عدم ارتباط با آگاهیها، فلسفهها و جریانهای فکری نیست. بلکه برعکس ما هر قدر که دانش وسیعتری داشته باشیم قادر خواهیم بود تشخیص دهیم بنمایههای نگاه خاص کیارستمی تکصدایی نیست و...
کیارستمی رفت و زندگی ادامه دارد
لاله حائری: عباس کیارستمی که از پیشکسوتان سینمای موج نوی ایران بود، از طریق فیلمهایش، ارزش و حقانیتِ فرهنگ و هنر این مرز و بوم را به دنیای غرب ثابت کرد. بزرگترین سینماگران و منتقدان جهان همواره سینمای او را تحسین کردهاند و مرگِ هنرمندِ ارزشمندی چو او، هنردوستان و هنرشناسان و هنرمندان همدلِ چهارسوی گیتی را که با زبانِ هنر محرم و آشنا بودند، غمگین کرد. چرا که زبان هنر، زبان محاورهی محدود به مرز و جغرافیا نیست. زبان محرمیت و همدلی است که...
روز تشییع
بزرگمهر رفیعا: من که در انتهای صفوف مردم میآمدم، در دوردست دیدم که کیارستمی را به ماشین مردگــان سپردند و بردند، ناگهان به صرافت افتادم که به کجا آمدهام؟ به کجا باید بروم؟ آنهم از میان این فشفـــــشههایی که از ورای پنجرههاشان چشمهای حریص رد گیرند که چهگونه خود را به خانهی دوست برسانند و کتاب را برباینــد. نه برای آموختن، برای فروختن...
موج طراحی گرافیك پس از درگذشت كیارستمی
حمیدرضا بیدقی: این حجم از طرح و پوستر و بیان تصویری به عنوان واكنشی گرافیكی به درگذشت یک هنرمند، بیسابقه است. شاید یکی از دلایل این واکنش گستردهی تصویری، پروندهی پزشكی جنجالی و تردیدبرانگیز روند درمان کیارستمی بود كه بهت و خشم و ناباوری را توأم در پی آورد. اما بخش عمدهی این واكنشها نفوذ تفکر و هنر عباس کیارستمی در بین هنرمندان و حتی برخی از مردم است..